پاسخ اجمالی:
واژه «نصير» و «ناصر»، از ماده «نَصْر» به معنى انجام خير و اعطاى آن است. اين واژه، هنگامى كه به عنوان وصفى از اوصاف الهى به كار مى رود اشاره به كمك هاى بى دريغ او نسبت به تمام بندگان است. آری انسان از لحظه ورود نطفه به رحم از امدادهاى الهى بهره مى گيرد و با مدد او مراحل تكامل را تا زمان تولد به سرعت طي مي كند و پس از آن محبت مادرى، فراهم شدن شير و .... تا رسيدن به حد بلوغ همه در سايه لطف خداوند قرار دارد. اگر نصرت و يارى «خَيْرٌ النّاصِرْين» نباشد، هيچ انسانى از اين خطرات عظيم جان سالم بدر نمى برد.
پاسخ تفصیلی:
بدون شك قدرت محدود انسان براى حل مشكلات بى شمارش كافى نيست و اگر يارى خداوند در عالم تكوين و تشريع نباشد، هرگز به مقصد نمى رسد و هدف بزرگ آفرينش خود را كه همان تكامل و قرب الى الله است در اين جهان پر غوغا گم مى كند. اين خداوند بزرگ است كه او را يارى مى دهد و از طريق قوانين تكوينى و تشريعى و امدادهاى آشكار و نهانش به او كمك مى رساند و از راه هاى پر پيچ و خم زندگى عبور مى دهد تا به سر منزل مقصود برسد.
در اين زمينه به آيات زير اشاره می کنیم:
1. «وَ كَفى بِاللهِ وَلِيّاً وَ كَفى بِاللهِ نَصيراً»(1)؛ (و كافى است كه خدا ولىّ شما باشد؛ و كافى است كه خدا ياور شما باشد).
2. «فَأَقِيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاةَ وَ اعْتَصِمُوا بِاللهِ هُوَ مَوْلاكُمْ فَنِعْمَ الْمَوْلى وَ نِعْمَ النَّصِيرُ»(2)؛ ( پس نماز را برپا دارید، و زکات را ادا کنید، و به خدا تمسّك جوييد كه او سرپرست [و ياور] شما است، چه سرپرست خوبى و چه ياور شايسته اى!).
3. «بَلِ اللهُ مَوْلاكُمْ وَ هُوَ خَيْرُ النّاصِرينَ»(3)؛ ([آنها تکیه گاه شما نیستند] بلکه ولىّ و پشتيبان شما، خدا است؛ و او بهترين ياوران است).
واژه «نصير» و «ناصر»، از ماده «نَصْر» (بر وزن عَصر) به گفته «مقاييس اللّغه» در اصل به معنى انجام خير و اعطاى آن است و به گفته «راغب» در «مفردات» به معنى كمك كردن و به گفته «لسان العرب» به معنى يارى مظلوم است و همه اين تفسيرها تقريباً به يك معنا باز مى گردد.
گاه باران را «نصر» ناميده اند و زمينى را كه باران بر آن باريده «منصوره» گفته اند و مسير و مجارى آب را «نواصر»؛ همه به خاطر امدادهايى است كه باران نسبت به موجودات زنده مى رساند. اين واژه، هنگامى كه به عنوان وصفى از اوصاف الهى به كار مى رود اشاره به كمك هاى بى دريغى است كه او نسبت به تمام بندگان دارد. از آن لحظه كه نطفه در قرارگاه رحم وارد مى شود، از امدادهاى الهى بهره مى گيرد و نصرت پروردگار او را از طريق قوانين تكوينى از هر طرف احاطه مى كند، لحظه اى از يارى خداوند جدا نمى شود و با مددِ او، مراحل تكامل را به سرعت پشت سر مى گذارد تا آن لحظه كه دوران جنينى پايان يابد و فرمان تولد صادر شود. باز دست يارى خداوند همچنان دست او را مى گيرد. محبت مادرى، فراهم شدن شير، آن غذاى كامل و جامع انواع مواهب حيات، همه پرتوهايى از نصرت الهى در اين لحظات حسّاس هستند. هنگامى كه به حد بلوغ مى رسد و مشمول قوانين تشريعى خداوند [قرار] مى گردد دست او را بر دست انبياء مى دهد و سايه وحى و كتب آسمانى را بر سر او مى گستراند و امداد و نصرت الهى از اين طريق شامل حال او مى گردد.
در طول زندگى، موانع و آفاتِ حيات از يك سو و شياطين و هواى نفس از سوى ديگر، سعادت او را پيوسته تهديد مى كنند. اگر نصرت و يارى «خَيْرٌ النّاصِرْين» به كمك او نشتابد، هيچ انسانى از اين خطرات عظيم جان سالم بدر نمى برد؛ احساس اين حقيقت از يك سو به انسان اميدوارى مى بخشد و ابرهاى تيره و تارِ يأس و نوميدى را در برابر مشكلات، در طول زندگى از آسمان روحش كنار مى زند، گام هاى او را محكم و استوار، اراده و عزمش را آهنين و تصميمات او را قاطع و محكم مى كند و در مسير تربيت، بهترين يار و ياور او است. از سوى ديگر تخلّق به اخلاق الهى، اين حقيقت را به او مى آموزد كه در تمام عمر، يار و ياور مظلومان و ناصر و نصير محرومان و كمكِ ستمديدگان باشد.(4)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.