پاسخ اجمالی:
اوصاف «عزيز» و «حكيم» اشاره به علم و قدرت بى انتهاي خداوند دارد و غالباً در آياتى با موضوع تشريع احكام و بعثت انبياء و نزول قرآن آمده اند. خدا در تشريع قوانين و نزول قرآن، نياز انسان ها را بيان كرده است؛ چرا كه هم حكيم است و هم قدرت آن را دارد. گاه ذكر اين دو وصف براى اميد دادن به مؤمنان است، تا بدانند در حوادث و در برابر دشمنان تنها نيستند. لذا به حكم عزّتش كه مانعى در برابر اراده او نيست و به حكم حكيم بودنش كه از اسرار هستى و مصلحت و مفسده كارها باخبر است، بهترين نظام را برپا كرده است.
پاسخ تفصیلی:
اين نكته جالب است كه اوصافى كه از خداوند در آخر آيات قرآن ذكر شده رابطه خاص و پيوند نزديكى با محتواى آيه برقرار نموده است كه دقّت در آن، نكات مهمّى را بازگو مى كند. خداوند در سوره «توبه» بعد از ذكر بخشى از دستورات مهم اسلام در زمينه امر به معروف و نهى از منكر، و اقامه نماز، و اداى زكات، و مانند آن و ذكر شمول رحمت الهى نسبت به مطيعان مى فرمايد: (خداوند توانا و حكيم است)؛ «إِنَّ اللهَ عَزيزٌ حَكيمٌ». «عزيز» از ماده «عزت» به معنى عدم مغلوبيت است، و در اصل به زمين هاى صعب و سخت گفته مى شود كه چيزى در آن نفوذ نمى كند؛ بنابراين اوصاف عزيز و حكيم اشاره به قدرت بى انتها و علم بى پايان خدا است.
جالب اين كه اين دو واژه كه در بسيارى از آيات قرآن در كنار هم قرار گرفته، غالباً در آياتى است كه از تشريع احكام و بعثت انبياء و نزول قرآن سخن مى گويد.(1) اشاره به اين كه خداوند در تشريع قوانين و نزول آياتِ قرآن، تمام آنچه را مورد نياز انسان ها بوده، با نهايت ظرافت، و با تمام جزئيات، تشريح فرموده است؛ چراكه او علاوه بر اين كه حكيم و آگاه است قدرت بر اين كار را نيز دارد. به تعبير ديگر، بهترين قانون را كسى مى تواند تعيين كند كه از همه آگاه تر و توانا تر باشد و او كسى جز خداوند نيست.
البتّه در قسمتى از آياتى كه با «عَزِيزٌ حَكيمٌ» ختم مى شود سخن از آفرينش آسمان و زمين و تسبيح موجودات براى خداوند، و يا تنظيم خلقت جنين، و مانند آن است.(2) اشاره به اين كه نه تنها عالم تشريع كه عالم تكوين همه در پرتو علم و حكمت خداوند سر و سامان يافته، و نسخه كاملى از نظام احسن است.
در قسمتى ديگر، سخن از افعال خداوند مانند: قيام به قسط، آفرينش مسيح، پيروز ساختن مؤمنان در جنگ، و تأليف قلوب افراد با ايمان، به ميان آمده و با «عَزيزٌ حَكيم» پايان يافته.(3) اشاره به اين كه افعال خداوند نيز همه جا از قدرت شكست ناپذير و علم بى انتهاى او سرچشمه مى گيرد؛ و گاه از ثواب و جزا سخن مى گويد و آن را با عزيز و حكيم پايان مى دهد.(4) اشاره به اين كه پاداش هاى الهى نيز همه روى حساب و حكمت است و نيز خداوند هم قادر به دادن پاداش هاى عظيمى است كه به مؤمنان وعده داده؛ و هم گنهكاران نمى توانند از چنگال كيفر او فرار كنند.
بالاخره گاهى ذكر اين دو وصف براى اميدوار ساختن مؤمنان و آرامش دادن به آنها است، تا بدانند در حوادث سخت و در برابر دشمنان هرگز تنها نيستند؛ مانند: «وَ مَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللهِ فَإِنَّ اللهَ عَزيزٌ حَكيمٌ»(5)؛ (هركس بر خدا توكل كند، [پيروز مى گردد] خداوند توانا و حكيم است) هم نياز توكّل كنندگان را مى داند، و هم قادر بر حمايت از آنها است.
كوتاه سخن اين كه خداوند به حكم عزّت و قدرتش هيچ مانع و مزاحمى در برابر اراده او وجود ندارد، و از هيچ كارى عاجز نيست، او توانائى بر اداره نظام جهان، و نظام تشريع و حمايت از دوستان و اولياى خود را دارد. به حكم حكيم بودنش از تمام اسرار هستى و مصلحت و مفسده كارها و نياز و حاجت بندگان با خبر است، و اين دو وصف سبب مى شود كه بهترين نظام را در جهان برقرار سازد.(6)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.