پاسخ اجمالی:
🔹 دين اسلام به عنوان يك «آئين جامع» كه تمام نيازمندي هاى مادى و معنوى در آن پيش بينى شده پا به عرصه ظهور گذاشت. با توجه به اينكه اسلام توجه خاصى به حمايت از محرومان و مبارزه با فاصله طبقاتى دارد، زكات مهم ترين نقشها را در اين حمايت و مبارزه به عهده دارد.
🔹 موارد مصرف زکات در قرآن چنين است: کمک به فقيران و مستمندان، حقوق كسانى كه براى جمع آورى آن مى كوشند، جلب و جذب غير مسلمانان به اسلام، خريدن و آزاد ساختن بردگان، اداى دين بدهكارانى كه از پرداختن بدهى خود عاجزند، کمک به افرادى كه در سفر وا مانده اند، و هر کار خيري راه خدا و امور عام المنفعه.
🔹 رفع شدن نيازهای مذکور از بستر جامعه نه تنها موجب گسترش «عدالت اجتماعي» مي گردد بلکه زمينه شکل گيری «امنيت اجتماعی و مالی» را نیز به عنوان يکی از اساسی ترين مؤلفه هاي «عدالت اجتماعي» فراهم مي آورد.
پاسخ تفصیلی:
حکم «زكات» در ميان دستورات اسلام وضع خاصى دارد و پرداختن آن نشانه به رسميت شناختن حكومت اسلامى بوده است و ترک آن غالبا نوعى طغيان و سركشى و قيام بر ضد حكومت اسلامى محسوب مى شده و مى دانيم قيام بر ضد حكومت اسلامى موجب كفر است. گواه اين سخن مطلبى است كه در تاريخ اسلام در باره «اصحاب رده» یعنی گروهى كه بعد از وفات پيامبر اسلام مرتد شدند، آمده است. آنها از دادن زكات به ماموران حكومت اسلامى سر باز زدند و به اين طريق پرچم مخالفت را برافراشتند. مسلمانان وفادار به قرآن با آنها پيكار كردند و آنان را در هم كوبيدند. در کتاب های تاریخی آمده است كه «اهل رده» بعد از وفات پيامبر اسلام گفتند که نماز را مى خوانيم اما زكات نه. ما اجازه نخواهيم داد اموال ما غصب گردد. به دنبال اين ماجرا مسلمانان تصميم گرفتند با اين گروه به پيكار برخيزند و آن را دليل بر ارتدادشان مى دانستند.(1)
وقتی حکمی به این صورت و تا این میزان مورد تأکید قرار می گیرد ممکن است سؤالاتی را علیه خود بر انگیزد. برای مثال این سؤال مهم به ذهن می رسد که تشریع چنین حکمی در دین اسلام و اجبار به دریافت مقداری از درآمد مردم به اسم حکم خدا و آن هم با این میزان از تندی و خشونت تا چه اندازه عادلانه است و آیا خداوند به عنوان تشریع کننده این حکم تند، باز هم می تواند موصوف به صفت عدالت باشد؟ آیا منطقی است که دینی همچون اسلام با آن آموزه های هدایت کننده اش به رشد اخلاقی و کمال و سعادت اخروی، واجد چنین احکام سختی باشد؟
در پاسخ به این سؤال پیش از بیان هر نکته ای باید این حقیقت مورد تاکید قرار بگیرد که دین اسلام مكتبی صرفا اخلاقى و يا فلسفى و اعتقادى نیست، بلكه به عنوان يك «آئين جامع» كه تمام نيازمندی هاى مادى و معنوى در آن پيش بينى شده پا به عرصه ظهور گذاشت. همچنین با توجه به اينكه اسلام، از همان عصر پيامبر(صلى الله عليه و آله) با تأسيس حكومت همراه بود و همچنين با توجه به اينكه اسلام توجه خاصى به حمايت از محرومان و مبارزه با فاصله طبقاتى دارد، روشن مى شود كه نقش بيت المال و زكات كه يكى از منابع درآمد بيت المال است، از مهم ترين نقشها است.(2)
بنابراین، معرفی «زکات» به عنوان یکی از مالیات دینی، نه تنها با موضع اسلام به عنوان آیینی معنویت بخش و آسمانی منافات ندارد، بلکه دقیقا در راستان اهداف آن است؛ چرا که می بینیم طی آن به ثروتمندان دستور داده می شود تا سهم عادلانه اى از اموال و درآمدهاى فردى خود را به بيت المال اسلام بپردازند و اين اموال كه روى هم رفته رقم مهمى را تشكيل مى دهد، نقش مؤثّرى در مبارزه با فقر و كم كردن فاصله طبقاتى و كمك به عمران و آبادى دارد.(3)
برای توضیح این موضوع به سراغ آیات قرآن به عنوان اصلی ترین منبع همه آموزه های دینی می رویم. شاید بیان قرآن درباره موارد مصرف زکات، فلسفه تشریع آن را برای مان روشن تر کند. در آیه 60 سوره توبه، گفته شده که اموال حاصل از زکات در این موارد صرف شوند: «انَّمَا الصَّدَقَاتُ لِلفُقَرَآءِ وَ المَسَاكِينِ وَ العَامِلِينَ عَلَيْهَا وَ المُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ وَ فِى الرِّقَابِ وَ الغَارِمِينَ وَ فِى سَبِيلِ اللَّهِ وَ ابْنِ السَّبِيلِ»؛ (زكات اموال بايد تنها در مورد فقيران، مستمندان، كسانى كه براى جمع آورى آن مى كوشند[به تناسب كار و زحمت شان]، جلب و جذب غير مسلمانان به اسلام، خريدن و آزاد ساختن غلامان، اداى دين بدهكارانى كه از پرداختن بدهى خود عاجزند، افرادى كه در سفر وا مانده اند، و در راه خدا[هرگونه كار خير و عام المنفعه] مصرف گردد).
مشخص است که رفع شدن چنین نیازهایی از جامعه به حال همگان سود می رساند و موجب گسترش عدالت اجتماعی می شود. به خصوص که آخرین موردی که در آن آیه شریفه به عنوان مصرف زکات ذکر شده «فى سبيل اللَّه» مفهوم وسيعى داشته و كليه امور عمرانى، گسترش فرهنگ، بهداشت و ساختن پل ها و راه ها و بيمارستان ها و مدارس را شامل مى گردد و نقش مهم اين ماليات اسلامى را در عمران و آبادى به خوبى آشكار می سازد.(4)
جایگاه این مالیات در برطرف کردن نیازهای اقتصادی جامعه به گونه ای است که پیشوایان اسلامی هنگام تعیین مقدار آن، تصریح کرده اند که اگر همه كسانى كه زكات بر آنها واجب است به وظيفه خود عمل كرده و آن را بپردازند مى توان به كلى فقر را از جامعه اسلامى ريشه كن ساخت. یعنی وجود فقر تنها به خاطر اين است كه عده زيادى از اطاعت اين دستور حياتى امتناع مى ورزند و آنها در پيشگاه خداوند بزرگ مسئولند.(5)
امام رضا(علیه السلام) در این باره می فرماید: «أَنَّ عِلَّةَ الزَّكَاةِ مِنْ أَجْلِ قُوتِ الْفُقَرَاء»(6)؛ (همانا علت وجوب زکات جهت قوت فقراء است) و امام صادق(علیه السلام) نیز با نظر به همین فلسفه زکات تصریح می کنند که: «لَوْ أَنَّ النَّاسَ أَدَّوْا زَكَاةَ أَمْوَالِهِمْ مَا بَقِيَ مُسْلِمٌ فَقِيراً مُحْتَاجاً وَ لَاسْتَغْنَى بِمَا فَرَضَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ وَ إِنَّ النَّاسَ مَا افْتَقَرُوا وَ لَا احْتَاجُوا وَ لَا جَاعُوا وَ لَا عَرُوا إِلَّا بِذُنُوبِ الْأَغْنِيَاء»(7)؛ (اگر همه مردم زكات اموال خود را بپردازند مسلمانى فقير و نيازمند، باقى نخواهد ماند، و مردم، فقير و محتاج و گرسنه و برهنه نمى شوند مگر به خاطر گناه ثروتمندان). آن حضرت در حدیث دیگری این موضوع را صریحا مورد تأکید قرار می دهند و می فرمایند: «َأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فَرَضَ لِلْفُقَرَاءِ فِي أَمْوَالِ الْأَغْنِيَاءِ مَا يَكْتَفُونَ بِهِ وَ لَوْ عَلِمَ أَنَّ الَّذِي فَرَضَ لَهُمْ لَا يَكْفِيهِمْ لَزَادَهُمْ وَ إِنَّمَا يُؤْتَى الْفُقَرَاءُ فِيمَا أُوتُوا مِنْ مَنْعِ مَنْ مَنَعَهُمْ حُقُوقَهُمْ لَا مِنَ الْفَرِيضَة»(8)؛ (خداوند عز و جل در دارايی هاى توانگران به اندازه اى كه نياز تهيدستان را تأمين كند، حقى واجب كرد. اگر خداوند مى دانست كه آنچه براى تهيدستان مقرر داشته، كفايت شان نمى كند، حقّ بيشترى واجب مى كرد. بنابراين، تهيدستىِ فقيران نه به سبب [كم بودن] اين فريضه [زکات] است بلكه از آن روست كه توانگران حقوق آنان را نمى پردازند).
امام على(عليه السلام) نیز تاکید می فرماید که: «إِنَّ اللَّهَ فَرَضَ عَلَى أَغْنِيَاءِ النَّاسِ فِي أَمْوَالِهِمْ قَدْرَ الَّذِي يَسَعُ فُقَرَاءَهُمْ فَإِنْ ضَاعَ الْفَقِيرُ أَوْ أَجْهَدَ أَوْ عَرِيَ فَبِمَا يَمْنَعُ الْغَنِيُّ وَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ مُحَاسِبُ الْأَغْنِيَاءِ فِي ذَلِكَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ مُعَذِّبُهُمْ عَذَاباً أَلِيما»(9)؛ خداوند در اموال توانگران به اندازه اى كه تهي دستانشان را تأمين كند، حق و حقوق واجب كرد؛ بنابراين اگر تهيدست نابود شود يا در راهِ تأمين معاش خود جان بِكَند يا برهنه بماند علتش آن است كه توانگر از پرداخت حقّ او دريغ كرده است. خداوند عز و جل در روز قيامت توانگران را براى اين كار مؤاخذه مى كند و آنان را عذابى دردناك مى چشاند).
علاوه بر گسترش عدالت اجتماعی، پرداخت زکات تأثیرات عمیقی نیز در شکل گیری «امنیت اجتماعی» و حفظ اصل مالکیت و تحکیم پایه های آن نیز دارد؛ اگر مردم و به خصوص اغنیاء زکات را فراموش كنند، شكاف و فاصله ميان گروه های اجتماعی آن چنان مى شود که انگیزه ها و زمینه های جدی برای بزه و سرقت در جامعه پدید می آید و اموال همگان به خطر خواهد افتاد.(10
شاید به همین خاطر بوده است که پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) به اغنیاء خطاب می فرمودند: «مَا هَلَكَ مَالٌ فِي بَرٍّ وَ لَا بَحْرٍ إِلَّا بِمَنْعِ الزَّكَاةِ حَصِّنُوا أَمْوَالَكُمْ بِالزَّكَاة»(11)؛ (هیچ مالی نه در دریا و نه در خشکی به خطر نمی افتد مگر با ندادن زکات. اموال خود را به وسيله زكات حفظ كنيد). این مضمون بعداز پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) نیز مورد تأکید قرار گرفته به گونه ای که در سخنی از امام علی(علیه السلام) می خوانیم: «حَصِّنُوا أَمْوَالَكُمْ بِالزَّكَاة»(12)؛ (اموال خود را به وسيله زكات حفظ كنيد).
به هر حال همه این دلایل، موجب می شود که تشریع زکات امری موجه باشد و هیچ منافاتی با عدالت الهی نداشته باشد.
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.