پاسخ اجمالی:
امام علی(ع) درباره «موعظه بدون عمل» می فرماید: «از كسانى مباش كه بسیار موعظه مى كنند، اما خود اندرز نمى پذيرند». اين وصف عالمان بى عمل و مدعيان بى تعهد و رياكاران فاقد اخلاص است كه در قرآن مجيد سبب خشم شديد خداوند قرار گرفته اند. هم چنین حضرت(ع) در ادامه می فرماید: «از كسانى مباش كه ديگران را هدايت و خود را گمراه مى سازند»، در واقع آنان اسباب نجات ديگران را فراهم کرده، اما خودشان از آن بهره نمى گيرند.
پاسخ تفصیلی:
امام علي(علیه السلام) در حکمت 150 «نهج البلاغه» می فرماید: ([از كسانى مباش كه] عبرت آموختن را مى ستايد [و به ديگران آموزش مى دهد]؛ ولى خود عبرت نمى گيرد و موعظه بسيار مى كند، اما خود موعظه و اندرز نمى پذيرد)؛ «يَصِفُ الْعِبْرَةَ وَ لَا يعْتَبِرُ، وَ يبَالِغُ فِى الْمَوْعِظَةِ وَ لَا يتَّعِظُ».
اين وصف عالمان بى عمل و مدعيان بى تعهد و رياكاران فاقد اخلاص است كه در قرآن مجيد سبب خشم شديد خداوند شمرده شده است.(1) شك نيست كه اين جهان، دار عبرت است و تاريخ پيشينيان مملو از درس هاى عبرت آموز. هرگاه انسان چشم بينا و گوش شنوا داشته باشد مى تواند سرنوشت آينده خود را در آيينه تاريخ و حوادث عبرت آموز زمان خود ببيند. ولى افسوس كه هواى نفس و حب ذات پرده اى در برابر چشم و گوش او مى كشد و مانع شنیدن پيام هاى تاريخ مى شود و عجب اين كه اين درس ها را به ديگران مى دهد؛ ولى خود در عمل از آنها بى بهره است.
امام صادق(عليه السلام) در تفسير آيه شريفه «فَكُبْكِبُوا فِيها هُمْ وَ الْغاوُونَ»(2)؛ (پس همه آن معبودان با عابدان گمراه به دوزخ افكنده مى شوند)؛ مى فرمايد: «هُمْ قَوْمٌ وَ صَفُوا عَدْلاً بِأَلْسِنَتِهِمْ ثُمَّ خَالَفُوهُ إِلَى غَيْرِهِ»(3)؛ (آنها كسانى هستند كه كارهاى عادلانه را با زبانشان ستايش مى كنند؛ اما خودشان مخالفت كرده و غير آن را مقدم مى دارند). همچنین امام باقر(عليه السلام) در حدیثی می فرمایند: «أَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ حَسْرَةً يَوْمَ الْقِيَامَةِ مَنْ وَصَفَ عَدْلاً ثُمَّ خَالَفَهُ إِلَى غَيْرِهِ»(4)؛ (شديدترين حسرت در روز قيامت از آنِ گروهى است كه عدل را ستايش كردند و سپس با آن مخالفت نمودند). آن گاه امام(عليه السلام) اضافه فرمود: اين همان است كه خداوند فرموده: «أَنْ تَقُولَ نَفْسٌ يا حَسْرَتى عَلَى ما فَرَّطْتُ فِي جَنْبِ اللّهِ».(5)
هم چنین در بخش دیگری از این کلام حکیمانه، امام علي(عليه السلام) می فرماید: ([از كسانى مباش كه] ديگران را هدايت و خود را گمراه مى سازد و در نتيجه مردم از آنها اطاعت مى كنند، اما خودش خدا را معصيت مي كند)؛ «يُرْشِدُ غَيْرَهُ وَ يُغْوِي نَفْسَهُ، فَهُوَ يُطَاعُ وَ يَعْصِي». در واقع سخنان هدايتگر آنها سبب نجات ديگران مى شود، اما خودشان از آن بهره نمى گيرند، او به باغبانى مى ماند كه ديگران از ميوه هاى درخت او بهره مند مى شوند و خود از گرسنگى جان مى دهد.
اميرمؤمنان(عليه السلام) از پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) نقل مى كند كه فرمود: «إِنَّ أَشَدَّ أَهْلِ النَّارِ نَدَامَةً وَ حَسْرَةً رَجُلٌ دَعَا عَبْداً إِلَى اللَّهِ فَاسْتَجَابَ لَهُ وَ قَبِلَ مِنْهُ فَأَطَاعَ اللَّهَ فَأَدْخَلَهُ اللَّهُ الْجَنَّةَ وَ أَدْخَلَ الدَّاعِيَ النَّارَ بِتَرْكِهِ عِلْمَهُ وَ اتِّبَاعِهِ الْهَوَى وَ طُولِ الاَمَلِ»(6)؛ (شديدترين ندامت و حسرت دوزخيان، ندامتِ كسى است كه يكى از بندگان را به سوى خدا فراخوانده و او دعوتش را اجابت نموده و قبول كرده پس اطاعت خدا نموده و خداوند وى را وارد بهشت كرده است، در حالى كه دعوت كننده به سبب ترك علم و پيروى از هواى نفس و آرزوهاى دور و درازش وارد دوزخ شده است).(7)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.