پاسخ اجمالی:
در دنياى مادى رضايت به اعمال مجرمانه دیگران جرم نمى باشد همان گونه كه رضايت به اعمال نيك پاداشی ندارد، اما در تعالیم اسلامی قضیه متفاوت است و با صراحت آمده است هر كس به كار ديگرى رضايت دهد در سلك و گروه او قرار خواهد گرفت؛ امام علی(ع) در این خصوص می فرماید: «اگر كسى در مشرق به قتل برسد و ديگرى در مغرب به آن رضايت دهد شخص راضى در نزد خداوند شريك قاتل است».
پاسخ تفصیلی:
بر خلاف آنچه در دنياى مادى معمول است كه رضايت به اعمال مجرمانه ديگرى جرم محسوب نمى شود همان گونه كه رضايت به اعمال نيك نيكوكاران بى پاداش است، در تعليمات اسلام، مسئله رضايت به كارهاى نيكوكاران و بدكاران عنوان خاصى دارد، در روایات نیز با صراحت آمده كه هر كس به كار ديگرى رضايت دهد در سلك و گروه او قرار خواهد گرفت، منتها مجرمان، دو گناه دارند و راضيان به اعمال آنها يك گناه، راضيان به اعمال نيك نیز يك ثواب دارند و عاملان دو ثواب. همان گونه كه در كلام حكمت آميز 154 «نهج البلاغه» آمده است.
مرحوم علامه مجلسى در «بحارالانوار» بابى به اين موضوع اختصاص داده و در عنوان باب مى گويد: «إنَّ مَنْ رَضِىَ بِفِعْل فَهُوَ كَمَنْ أتاهُ»؛ (كسى كه راضى به فعلى شود همانند كسى است كه آن را انجام داده است) و در ذيل آن هشت روايت نقل مى كند.
از جمله سخن امام صادق(عليه السلام) در تفسير آيه 183 سوره «آل عمران»، در پاسخ به گروهى از كافران است كه مى گفتند: ما به هيچ پيغمبرى ايمان نمى آوريم تا معجزه اى انجام دهد: «قَدْ جَاءَكُمْ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِى بِالْبَيِّنَاتِ وَ بِالَّذِى قُلْتُمْ فَلِمَ قَتَلْتُمُوهُمْ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ»(1)؛ (بگو: پيامبرانى پيش از من، براى شما آمدند و دلايل روشن و آنچه را گفتيد آوردند؛ اگر راست مى گوييد چرا آنها را به قتل رسانديد؟!)، امام(عليه السلام) در اينجا مى فرمايد: «وَ قَدْ عَلِمَ أَنَّ هؤلَاءِ لَمْ تَقْتُلُوا»؛ (معلوم است اينها كه در عصر پيامبر(صلى الله عليه وآله) بودند انبياى پيشين را نكشتند)، «وَ لَكِنْ لَقَدْ كَانَ هَوَاهُمْ مَعَ الَّذِينَ قَتَلُوا فَسَمَّاهُمُ اللَّهُ قَاتِلِينَ لِمُتَابَعَةِ هَوَاهُمْ وَ رِضَاهُمْ بِذَلِكَ الْفِعْلِ»(2)؛ (ولى آنها علاقه و فكرشان با قاتلان بود، از اين رو خدا آنها را قاتل ناميد چون خواسته و رضاى آنها به فعل آنان تعلق گرفته است).
امام على بن موسى الرضا(عليه السلام) در پاسخ فردی كه سؤال كرد: «چگونه هنگامى كه حضرت مهدى(عجل الله تعالي فرجه الشريف) قيام مى كند فرزندان قاتلان حسين(عليه السلام) را به سبب اعمال پدرانشان به قتل مى رساند در حالى كه خداوند مى فرمايد: «وَ لَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى»(3)؛ (و هيچ گناهكارى بار گناه ديگرى را به دوش نمى كشد)، امام(عليه السلام) فرمود: به سبب آن كه اين فرزندان به اعمال پدرانشان رضايت دادند و به آن افتخار مى كنند و هر كس به چيزى راضى شود مانند اين است كه آن را انجام داده باشد، سپس امام(عليه السلام) افزود: «وَ لَوْ أَنَّ رَجُلاً قُتِلَ بِالْمَشْرِقِ فَرَضِيَ بِقَتْلِهِ رَجُلٌ بِالْمَغْرِبِ لَكَانَ الرَّاضِي عِنْدَ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ شَرِيكَ الْقَاتِلِ»؛ (اگر كسى در مشرق به قتل برسد و ديگرى در مغرب باشد و به آن قتل رضايت دهد شخص راضى در نزد خداوند شريك قاتل است)».(4)
روشن است كسانى كه به قتل امام حسين(عليه السلام) راضى شوند و به آن افتخار كنند در حقيقت ناصبى اند و ناصبى ها به منزله كفار حربى هستند. روايات ديگرى نيز در همين زمينه هست كه ذكر همه آنها به درازا مى كشد.
مرحوم صاحب «وسائل الشيعه» نيز در جلد 11 در كتاب «الامر بالمعروف و النهى عن المنكر» باب پنجم را به همين مسئله اختصاص داده و هفده روايت در اين زمينه در آن نقل مى كند؛ از جمله حضرت على(عليه السلام) در حديثى از رسول خدا(صلى الله عليه وآله) نقل مى كند: «مَنْ شَهِدَ أَمْراً فَكَرِهَهُ كَانَ كَمَنْ غَابَ عَنْهُ وَ مَنْ غَابَ عَنْ أَمْرٍ فَرَضِيَهُ كَانَ كَمَنْ شَهِدَهُ»(5)؛ (كسى كه در صحنه انجامِ كارى حضور داشته باشد اما در دل از آن ناخشنود باشد مانند آن است كه حضور نداشته و اما كسى كه غايب بوده و به آن رضايت داده گويى حاضر بوده [و در آن كار شركت داشته است]).
در اينجا ممكن است سؤالى مطرح شود كه ما روايات فراوانى داريم كه نيت معصيت، معصيت نيست در حالى كه انسانى كه نيت معصيت مى كند در آن لحظه قطعاً راضى به معصيت است. جايى كه رضايت به معصيت خود گناهى نداشته باشد رضايت به معصيت ديگرى چگونه ممكن است موجب گناه شود؟ پاسخ اين سؤال روشن است، شخصى كه نيت معصيت مى كند رضايت به معصيتى داده كه انجام نشده و اين شخص با كسى كه به معصيت و گناهى كه انجام گرفته است رضايت مى دهد تفاوت بسيار دارد.(6)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.