پاسخ اجمالی:
در پاسخ این شبهه می گوییم: اولاً: عقلی که مرد بیش از زن دارد «عقل اجتماعی» است؛ یعنی در نحوه مدیریت و مسائل سیاسی و ... و این عقل مایه تقرّب به خدا نیست؛ آری زن و مرد در «عقل معاد» برابرند. ثانیاً: این روایت درصدد تعریف جایگاه واقعی و تکوینی زن است؛ زیرا زن به جهت شاکله وجودی که دارد برخی شغل ها و کارها از او برداشته شده است. ثالثاً: این روایت به قرینه ذیل آن اشاره به غلبه عاطفه و احساسات در زنان دارد. رابعاً: این کلام بعد از جنگ جمل ایراد شده و معلوم است که حضرت دسته خاصّی از زنان را مورد سرزنش قرار داده است. ضمن اینکه اساسا در سند این روایت مناقشه است و این روایت تنها از مصادر اهل سنت نقل شده است.
پاسخ تفصیلی:
برخی اشکال می کنند و می گویند: حضرت امیرالمؤمنین(علیه السلام) در نهج البلاغه در مذمت زنان می فرمایند: «إِنَّ النِّسَاءَ نَوَاقِصُ الْإِیمَانِ نَوَاقِصُ الْحُظُوظِ نَوَاقِصُ الْعُقُولِ فَأَمَّا نُقْصَانُ إِیمَانِهِنَّ فَقُعُودُهُنَّ عَنِ الصَّلَاةِ وَ الصِّیَامِ فِی أَیَّامِ حَیْضِهِنَّ وَ أَمَّا نُقْصَانُ عُقُولِهِنَّ فَشَهَادَةُ امْرَأَتَیْنِ کَشَهَادَةِ الرَّجُلِ الْوَاحِدِ»(1)؛ (ای جماعت مردم! همانا زنان دارای نقصان ایمان، نقصان بهره ها [ارث] و نقصان عقل می باشند... و امّا نقصان عقول آن ها، به همین جهت که گواهی دو زن همانند گواهی یک مرد است...) و این حدیث با کرامت زن سازگاری ندارد.
در پاسخ به این اشکال می گوییم:
اولاً: عقلی که مرد بیش از زن دارد یک فضیلت است نه معیار فضل. توضیح مطلب این که: عقلی که در زن و مرد متفاوت است عقل اجتماعی، یعنی در نحوه مدیریت و در مسائل سیاسی، علمی، تجربی و ریاضی است، ولی آیا می توان گفت هر کس در این مسائل برتر بوده و عقلش بیشتر باشد به خدا نزدیک تر است؟ آیا این عقل مایه تقرّب به خداست؟ یا آن عقلی که به توسط آن خداوند عبادت شده و کسب بهشت می شود مایه تقرّب است؟
عقلی که موجب تقرّب می باشد همان است که از رسول خدا(صلی الله علیه وآله) درباره نامگذاری آن به این اسم چنین آمده است که: عقل چیزی است که انسان به وسیله آن نیرو، غرایز و امیال را عقال کرده و می بندد. اگر کسی در مسائل سیاسی یا اجرایی عاقل تر و خردمندتر بود، نشانه آن نیست که به خدا نزدیک تر است، چه بسا همین هوش سیاسی یا علمی او را به جهنّم بکشاند. چه بسا مردی در علوم اجرایی بهتر از زن بفهمد امّا توان عقال کردن غرایز خویش را نداشته باشد. هر کس بتواند بهتر از دیگری غرایز را در هم بکوبد و امیال نفسانی را تعدیل کند و بهشت را کسب نماید او به معنای حقیقی عاقل تر است، پس اگر تفاوتی هست در مسائلی است که سود و زیان ندارد.
ثانیاً: این روایت درصدد تعریف جایگاه واقعی و تکوینی زن است؛ زیرا زن به جهت شاکله وجودی که دارد برخی شغل ها و کارها از او برداشته شده است. پس نقص عقل زن نتیجه غلبه ملکاتی است که در سرشت او به ودیعت گذارده شده است و با موقعیت او در به حرکت درآوردن جامعه تأثیر دارد. و این منجرّ به نقص ذاتی عقل زن نیست، بلکه به جهت ضرورت اجتماعی، زن احتیاج به تعقّل این گونه امور ندارد. زن به لحاظ موقعیت اجتماعی که دارد عقلش در اداره امور کشور و جنگ و قضاوت و... ناقص است، گرچه در مورد دیگر وظایف الهی که بر عهده او گذارده شده عقلش در حدّ خود کامل می باشد.
ثالثاً: این روایت به قرینه ذیل آن که شهادت و گواهی دو زن را برابر با یک مرد می داند اشاره به این نکته دارد که زن به جهت غلبه عاطفه و احساساتی که دارد ممکن است که نتواند درست مطلب را تشخیص دهد لذا شاهد دیگری لازم است بر خلاف مرد.
رابعاً: این کلام از حضرت در ضمن خطبه ای است که بعد از جنگ جمل ایراد شده است و معلوم است که حضرت دسته خاصّی از زنان را مورد سرزنش قرار داده است؛ زیرا ما در بین زنان افرادی همانند حضرت زهرا(علیها السلام) و خدیجه کبری و امّ سلمه و دیگران را داریم که از زنان صالحه اسلامند.
خامساً: لازم است بدانیم که در سند این روایت نیز مناقشه شده و این روایت تنها از مصادر اهل سنت نقل شده است.
سادساً: عقل بر دو قسم است:
الف) عقل معاد؛ که در روایات درباره آن گفته شده که «ماعُبِدَ به الرَّحمان و اکتُسِبَ به الجَنان» و در این جهت مرد بر زن برتری ندارد.
ب) عقل معاش؛ که مرد به جهت وظیفه اجتماعی که دارد باید اضافه ای در عقل داشته باشد.
سابعاً: در مقایسه این حدیث با احادیث دیگر نیز به احادیث مخالفی دست می یابیم. از امام علی(علیه السلام) حدیث دیگری نقل شده است که کلام نهج البلاغه را تقیید می کند: حضرت فرمود: «إِیَّاکَ وَ مُشَاوَرَةَ النِّسَاءِ إِلَّا مَنْ جَرَّبْتَ بِکَمَالِ عَقْلِهَا»(2)؛ (از مشورت با زنان بپرهیزید مگر زنانی که کمال عقل آنان آزمایش شده باشد).
بنابراین، احادیث نقص عقل زنان با این گونه احادیث نسبت اطلاق و تقیید را پیدا می کند و کلیت احادیث نقص عقل از میان می رود و نتیجه این می شود که کلام حضرت(علیه السلام) در نهج البلاغه درباره همه زنان نیست و مواردی استثنا دارد.(3)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.