پاسخ اجمالی:
فلاسفه اسلامى در عالم طبيعت «قسر دائم» و «قسر اكثرى» را محال و امرى ناشدنى مى دانند. «قسر دائم» آن است كه حقيقتى از حقايق هستى در دوره روزگارش از خواسته طبيعى خود محروم باشد. «قسر اكثرى» آن است كه طبيعت در اكثر دوره عمرش از اقتضاى ذاتى خود محروم باشد. اين نظريه فلسفى مى گويد: قسر انسانيَّت در عمر او محال است، چنان كه در بيشتر عمر او نيز محال خواهد بود. پس روزگارى خواهد آمد كه بشر از اسارت و بردگى حيوان صفتان رهايى يابد و در سايه مهر انسانها زيست كند و زندگى داشته باشد.
پاسخ تفصیلی:
فلاسفه اسلامى «قسر دائم» و «قسر اكثرى» را در عالم طبيعت محال و امرى ناشدنى مى دانند. مقصود از «قسر دائم» آن است كه حقيقتى از حقايق هستى در دوره روزگارش از خواسته طبيعى خود محروم باشد. مثلا آتش هيچ گاه حرارت نداشته باشد يا در جهان نيرويى باشد كه از آغاز پيدايش آتش تا هنگامى كه آتش در جهان وجود دارد از حرارت آتش جلوگيرى كند. اين، امرى محال است كه در فلسفه به اثبات رسيده است. مقصود از «قسر اكثرى» آن است كه طبيعت در اكثر دوره عمرش از اقتضاى ذاتى خود محروم باشد اين را هم فلاسفه محال مى دانند.
اين نظريه فلسفى - كه به شكل قانون در جهان هستى جارى است - به ما مى گويد: كه روزگار ظلم و جور در بشر سپرى خواهد شد و به جاى آن روزگار عدل و داد خواهد آمد. اين نظريه فلسفى مى گويد: قسر «انسانيَّت» در عمر او محال است، چنان كه در بيشتر عمر او نيز محال خواهد بود. پس روزگارى خواهد آمد كه روزگار انسانيَّت باشد و به يقين روزى خواهد آمد كه بشر از اسارت و بردگى حيوان صفتان رهايى يابد و در سايه مهر انسانها زيست كند و زندگى داشته باشد.(1)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.