پاسخ اجمالی:
دلیل اصلی تهمت ها و افتراها به شيعيان اين است كه نویسندگان این تهمت ها، غالباً براى شناخت مذهب شيعه بر گفته هاى افرادي مثل ابن خلدون تكيه مى كنند و براي مطالعه در افق وسيع تر به نوشته هاى بيگانگانی چون استاد «ولهوسن» و استاد «دوزى» و امثال آنها مراجعه مى كنند و «مدارك قاطع» را در گفته هاى آنها جستجو مى نمايند! و در اين ميان متأسفانه از مراجعه به كتاب هاى شیعه غفلت مي كنند و نتيجه آن، زدن تهمت ها و افتراها به شيعه می شود.
پاسخ تفصیلی:
به نظر می رسد ریشه همه تهمت ها و بدبختی ها اين است كه نویسندگانی که این تهمتها را به شیعیان می زنند غالباً براى شناسايى مذهب شيعه بر گفته هاى «ابن خلدون بربرى» تكيه مى كنند؛ همان كسى كه در دور افتاده ترين نقطه آفريقا و مراكش نشسته بود و مى خواست درباره شيعيان عراق يا آنهايى كه در دورترين نقطه شرق زندگى مى كردند، قضاوت كند و يا گفته هاى «ابن عبدربه اندلسى» را مدرك خود قرار مى دهند و اگر خيلى ترقى كرده و بخواهند مطالعه و بحث درباره شيعه را در يك افق وسيعتر دنبال كنند به نوشته هاى بيگانگان و غربيها مانند استاد «ولهوسن» و استاد «دوزى» و امثال آنها مراجعه مى كنند و «مدارك قاطع» را در گفته هاى آنها جستجو مى نمايند!
چيزى كه در اين ميان به هيچ روى سخنى از آن نيست و به فكر هيچ كس خطور نمى كند همان مراجعه به كتب شيعه است؛ در حالى كه موضوع بحث، «شيعه» مى باشد و مى بايست قبل از هر چيز به كتاب هاى آنها مراجعه شود؛ ولى شيعه - كه اساس مكتب و عقايد خود را بر پايه هاى استوارى بنا نهاده است - هنگامى كه اين گونه بحث هاى نويسندگان امروز را درباره مذهب خود مى بيند به ياد آن داستان عجيبى مى افتد كه «راغب اصفهانى» در كتاب معروف خود «محاضرات»(1) نقل نموده كه گويا مضمونش چنين است: «كسى نزد «جعفر بن سليمان» آمد و گفت: فلان شخص كافر است! گفت: به چه دليل؟ گفت: او خارجى، معتزلى، ناصبى، حرورى، جبرى و رافضى است! كه به «على بن خطاب» و «عمر بن ابى قحافه» و «عثمان بن ابى طالب» و «ابوبكر بن عفان» دشنام و ناسزا مى گويد! و نسبت به «حجاج» كه كوفه را بر سر «ابوسفيان» خراب نمود و با «حسين بن معاويه» در روز قطائف! (گويا منظورش يوم طف يا يوم طائف بوده!) جنگ كرد! بدگويى مى كند. «جعفر بن سليمان» پس از شنيدن اين عبارات سر تا پا اشتباه گفت: خدا مرگت دهد، نمى دانم بر چه چيز تو رشك ببرم و حسد بورزم؟ آيا بر اين علم سرشار تو به انساب يا اطلاعات تو در زمينه اديان و عقايد و مذاهب؟!»(2)،(3)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.