پاسخ اجمالی:
برای «علقه» سه معنا قابل تصور است: یکی به معنای چیزی که در اثر رطوبت به هر چیز می چسبد که ممکن است اشاره به روند چسبیدن مجموعه سلولی بلاستوسیت به دیواره رحم و ایجاد پیوستگی بین آنها بعد از لانه گزینی باشد. یا اینکه به معنای خون بسته شده (Blood Clod) باشد و اشاره به روز 21 بعد از انعقاد نطفه باشد که قلب و رگها به هم پیوند خورده و به مرور سیستم قلبی و عروقی شکل می گیرد. و یا به معنی زالو (Leech) باشد، که هم از جهت ظاهر و هم از جهت نحوه تغذیه شباهت زیادی بین زالو و جنین می باشد.
پاسخ تفصیلی:
در چندین آیه از قرآن به مراحل رشد جنین اشاره شده است؛ از جمله در آیات 12_15 سوره مؤمنون -که بیشتر از تمام آیاتى که در این زمنیه سخن مى گوید روى جزئیات و ریزه کارى ها انگشت گذارده است- می خوانیم: «وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ سُلالَةٍ مِنْ طینٍ * ثُمَّ جَعَلْناهُ نُطْفَةً فى قَرارٍ مَکینٍ* ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظاماً فَکَسَوْنَا الْعِظامَ لَحْماً ثُمَّ انْشَأْناهُ خَلْقاً آخَرَ فَتَبارَکَ اللَّهُ احْسَنُ الْخالِقینَ»؛ (ما انسان را از عصاره اى از گِل آفریدیم * سپس او را نطفهاى در قرارگاه مطمئن [رحم] قرار دادیم * سپس نطفه را به صورت «علقه» (خون بسته) و «علقه» را به صورت «مضغه» (چیزى شبیه گوشت جویده) و مضغه را به صورت استخوان هایى درآوردیم، از آن پس او را آفرینش تازه اى بخشیدیم، بزرگ و پربرکت است خدایى که بهترین خلق کنندگان است).
در مراحلی که قرآن برای تکامل جنین بر شمرده است، مرحله ای به نام علقه (خون بسته) وجود دارد، ولی در جنین شناسی جدید با ابزارهای سنجش دقیق، تمام مراحل پیدایش و تکامل جنین مورد بررسی قرار گرفته است و مشاهده نگردیده است که انسان از مرحله علقه (خون بسته) عبور کند. منظور از مرحله «علقه» در قرآن چه می تواند باشد؟!
برای پاسخ به این سؤال ابتدا توضیح مختصری درباره آیه می دهیم و سپس مرحله «علقه» را بر اساس جنین شناسی جدید بررسی می کنیم.
در آیاتی که بیان شد ابتدا به پنج مرحله (نطفه، علقه، مضغه، عظام و لحم) در فرآیند تکامل جنین اشاره کرده است؛ سپس به سراغ آخرین و مهمترین مرحله که مرحله دمیدن روح انسانى است مى رود. از این آیات از یک سو مى توان عظمت خدا را از عجائب خلقت انسان در مخفیگاه رحم که هر روز شکل و نقش تازه اى به خود مى گیرد شناخت که گویى جمعى نقاش چیره دست، گروهى صنعت گر و ابداع گر ماهر در کنار این قطره آب نشسته اند و شب و روز روى آن کار مى کنند و این ذره ناچیز را در زمان بسیار کوتاهى با ظرافت فوق العاده از مراحل و گذرگاههاى مختلف حیات مى گذرانند. و از سوى دیگر این آفرینش هاى پى در پى که هر روز چهره تازه اى به خود مى گیرد، و اصولا پیدایش یک انسان کامل از یک قطره کوچک آب، بیانگر قدرت خداوند بر مساله معاد و بازگشت انسان به زندگى مجدد است، و به این ترتیب با بیان یک دلیل دو هدف و با یک کرشمه دو کار، انجام شده است.(1)
امروز عظمت مفهوم این آیه با توجه به پیشرفتهاى علم جنین شناسى از هر زمانى آشکارتر است چه اینکه «جنین» که در آغاز به صورت یک موجود تک سلولى است، هیچگونه شکل و اندام و اعضاء و دستگاه مخصوصى در آن دیده نمى شود و با سرعت عجیبى در مخفى گاه رحم هر روز شکل و نقش تازه اى به خود مى گیرد و از این ذره ناچیز در مدت بسیار کوتاهى انسانى مى سازند که ظاهرش بسیار آراسته و در درون وجودش دستگاه هایى بسیار ظریف و پیچیده و دقیق و حیرتانگیز دیده مى شود اگر از مراحل جنین عکسبردارى شود (همان طور که شده است) و از مقابل چشم انسان این عکسها یکى بعد از دیگرى عبور کند انسان به عظمت آفرینش و قدرت آفریدگار آشنایى تازه اى پیدا مى کند و بى اختیار این شعر معروف را زمزمه خواهد کرد: زیبنده ستایش، آن آفریدگارى است *** کارد چنین دل آویز نقشى ز ماء و طین و عجیب این است که تمام این نقشها بر روى آب است که نقشى به خود نمى گیرد! در اینجاست که باید پرسید: «که کرده است در آب صورتگرى؟!».
قابل توجه این که هنگامى که عمل لقاح انجام شد و جنین به صورت نخستین خود در آمد، خیلى سریع با تقسیم و افزایش تصاعدى، به شکل یک دانه میوه توت که دانه هاى آن بهم متصل است مى شود که آن را «مرولا» مى نامند، همزمان با این پیشرفت لخته خونى به نام جفت در کنار آن در حال تکامل است، جفت از یک طرف با دو شریان و یک ورید به قلب مادر اتصال دارد و از طرف دیگر با جنین از راه بند ناف ارتباط داشته و جنین از تمام مواد غذایى که در خون جفت موجود است تغذیه مى نماید.
کم کم بر اثر تغذیه و تکامل و روى آوردن سلولها به خارج و «مرولا» تو خالى مى شود که آن را «بلاستولا» مى نامند، طولى نمى کشد که شماره سلولهاى «بلاستولا» زیاد شده تشکیل یک کیسه دو دیواره مى دهد و سپس فرورفتگى پیدا مى کند و در نتیجه جنین به دو ناحیه" سینه" و" شکم" تقسیم مى شود.(2) این روند رشد جنین کاملا با آنچه در قرآن بیان شده انطباق دارد. جالب اینجاست که لفظ «علقه» که معانی مختلفی برای آن بیان شده است همه معانی آن به طرز شگفت آوری با آنچه امروزه درباره مرحله بعد از انعقاد نطفه بیان شده تطبیق می کند.
برای کلمه «علقه» سه معنا قابل تصور است:
یکی به معنای چیزی که در اثر رطوبت به هر چیز می چسبد و بین آنها پیوستگی ایجاد می شود که ممکن است اشاره ای به روند چسبیدن مجموعه سلولی بلاستوسیت به دیواره رحم و ایجاد پیوستگی بین آنها بعد از لانه گزینی باشد و چقدر زیبا این روند شگفت آور در 14 قرن قبل در قرآن به آشکارا بیان شده است!(3)
یا اینکه «علق» به معنای خون بسته شده (Blood Clod) باشد که ممکن است اشاره به روز 21 بعد از انعقاد نطفه باشد که قلب و رگها به هم پیوند خورده و به مرور سیستم قلبی و عروقی شکل می گیرد و خون در بدن جنین به چرخش می آید و قلب شروع به تپیدن می کند.
و یا به معنی زالو(Leech) باشد، چنانکه از جهت ظاهر نطفه در اوایل شبیه زالو می باشد و از جهت عملکرد نیزپس از انعقاد نطفه رویان انسان به دیواره داخلی رحم چسبیده و از مواد غذائی موجود در خون مادر به عنوان منبع تغذیه برای رشد و تکامل استفاده می کند و این شبیه چسبیدن زالو به پوست و تغذیه از این طریق می باشد، یا اینکه همان اسپرماتوزوئید است که بشکل زالو است و در نطفه مرد هزاران واحد از آنها شناور است.(4)
هر چند قرآن کریم به ذکر این مطلب پرداخته اما قبل از دسترسی به تجهیزات پیشرفته مانند میکروسکوپ، پزشکان قادر به اثبات آن نبودند، اما امروزه شاهد اعتراف دانشمندان مشهوری مانند پروفسور مور به عظمت این آیات قرآن می باشیم، چنانکه ابراهیم سید، پزشک و استاد بالینی دانشکده پزشکی دانشگاه لوئیزویل، در مقاله ای مفصل به آن پرداخته است.(5)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.