پاسخ اجمالی:
به خاطر احتمال انتقال برخی از خلقیات ناپسند از طریق وراثت به فرزندان و از سوی دیگر حساسیّت این مناصب مهمّ، تصدّی این مناصب برای آنها منع شده است تا از بروز برخی از انحرافات در جامعه اسلامی پیشگیری گردد. امّا این به معنای سلب توفیق آنان از سعادتمندی و رستگاری نیست. چنین اشخاصی ـ اگر چه به واسطه عامل وراثت احتمال بیشتری برای لغزش دارند امّا ـ به فرموده امام صادق(ع) اگر اعمال نیک انجام دهند پاداش خیر می گیرند و سعادتمند خواهند شد.
پاسخ تفصیلی:
باید توجّه داشت همان طور كه مشخّصات جسمى و ظاهری پدر و مادر از قبيل رنگ چشم و مو با وراثت به فرزندان انتقال مى يابند، حالات روانى و اخلاقى آنها نیز از قبيل تندخويى، ساده دلى، يک رنگى، خشونت، عصيان گرى و نظاير اينها نيز از طریق وراثت كم و بيش به فرزندان انتقال مى يابند؛ در حقيقت وراثت زيربناى شخصيّت انسان و زمينه ساز سعادت و شقاوت او می باشد.(1)
تأثیر وضعی اعمال انسان بر نسل و فرزندانش مسأله غیرقابل انکاری است. خداوند در آیه 85 سوره اعراف می فرماید: «وَ الْبَلَدُ الطَّيِّبُ يَخْرُجُ نَباتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَ الَّذي خَبُثَ لا يَخْرُجُ إِلاَّ نَكِدا»؛ (سرزمين پاكيزه گياهش به فرمان پروردگار مى رويد امّا سرزمين هاى بد طينت، جز گياه ناچيز و بى ارزش از آن نمى رويد). امام صادق(علیه السلام) نیز درباره تأثیر لقمه حرام در فرزندان آدمی می فرماید: «الْمِمْرَازُ لَا یَطِیبُ إِلَی سَبْعَةِ آبَاءٍ وَ قِیلَ لَهُ وَ أَیُّ شَیْءٍ الْمِمْرَازُ فَقَالَ الرَّجُلُ یَکْتَسِبُ مَالًا مِنْ غَیْرِ حِلِّه»(2)؛ (ممراز تا هفت نسل پاک نمی شود. گفته شد که ممراز چیست؟ حضرت فرمود: فرزندی که ثمره ازدواج با مال حرام باشد).
نتيجه اى كه از نكات فوق مى توان گرفت این است که فرزندان نامشروع، غالبا روح طغيان، تجرّى، قانون شكنى و گناه را از پدران و مادران خود تا حدودى به ارث برده و زمينه براى ارتكاب جرم و جنايت در آنها فراهم تر است. آنها نسبت به سايرين آمادگى بيشترى براى ارتكاب معاصى و گناه دارند؛ لذا بد آموزى هاى فردى يا محيط نامناسب كافى است كه حقيقت روح آلوده و نابسامان آنها را كه مانند آتش زير خاكستر پنهان مانده است، آشكار ساخته و خرمن سعادت و خوشبختى را بسوزاند. بدیهی است در صورتی که چنین اشخاصی در پست ها و مناصب حسّاس جامعه اسلامی قرار گرفته باشند، برای جامعه آسیب زا خواهند بود. احادیثی از اهل بیت(علیهم السلام) نیز به دست ما رسیده است که ـ بر فرض صحّت سند و دلالت ـ نشان می دهند که چگونه برخی از بزرگ ترین فجایع تاریخی به دست صاحب منصبان و قدرتمندانی صورت گرفته است که نسب پاکی نداشته اند. برای مثال از امام صادق(علیه السلام) نقل شده است که پی کننده شتر حضرت صالح(علیه السلام) (3) و قاتل حضرت یحیی(علیه السلام) حرام زاده بوده اند.(4)
بنابراین محرومیّت فرزندان نامشروع از تصدّی برخی مناصب، يک نوع احتياط منطقى به منظور حفظ مصالح مسلمین است. اسلام به جلب اعتماد عمومى نیز در تصدّى مناصب حسّاس اجتماعى اهمّيّت مى دهد و لذا كسانى را كه داراى نقطه ضعف های خانوادگى و سوابق نامطلوبى باشند از تصدّى اين گونه امور محروم ساخته است.(5) شاید مرور اجمالی مناصبی که فرزندان نامشروع از تصدّی آنها منع شده اند به حلّ مساله بهتر کمک نماید. در اسلام مناصبى كه فرزندان نامشروع از آنها محروم شده اند عبارتند از: امامت جماعت، شهادت در امور مهمّ، قضاوت، افتاء (مرجع تقليد شدن) و رهبری جامعه.
به نظر می رسد حکمت منع فرزندان نامشروع از تصدّی این امور، به دو دلیل است:
اوّلا: آنکه به طور معمول زمينه هاى لغزش و امكان خطا در چنين افرادى بيشتر است.
ثانیا: لازمه تصدّی برخی از امور مقبولیّت و پذیرش عمومی است. این در حالی است که فرزندان نامشروع در میان مردم چنین اقبالی را نخواهند داشت.
ولى با همه اين اوصاف، چنين نيست كه این افراد از سعادت محروم بوده و محکوم به شقاوت باشند و اراده و اختياری برای پذيرش تعليم و تربيت اسلامى نداشته باشند و نتوانند سعادتمند گردند!(6) بلکه آنان در انتخاب راه سعادت آزادند؛ آنها نيز مى توانند با اراده و اختيار خود راه تقوا و فضيلت را برگزيده و از رستگاران و اهل بهشت گردند. چنانکه امام صادق(عليه السلام) می فرماید: (فرزند نامشروع از راه تربيت به كار و انجام وظيفه وادار مى شود اگر اعمالش نيكو و خير بود پاداش خوب داده مى شود و اگر كار زشت و ناپسند انجام داد، كيفر نافرمانى خود را خواهد ديد)؛ «انَ وَلَدَ الزِّنا يُسْتَعْمَلْ انْ عَمِلَ خيراً جُزِىَ بِهِ و انْ عَمِلَ شَرّاً جُزِىَ بِهِ».(7) علامه مجلسی درباره این حدیث می نویسد: «این خبر موافق با آن چیزی است که در بین امامیه مشهور است و آن این که ولد الزنا مثل سایر مردم مکلّف به اصول و فروع دین می باشد و اگر اسلام را اظهار نماید بر او احکام مسلمین جاری می گردد و بر طاعات او ثواب و بر معاصی او عقاب داده می شود».(8) گرچه طبع سركش، وظيفه فرزندان نامشروع را دشوارتر مى سازد امّا در صورتى كه برخلاف ميل باطنى خود از فرمان خدا و دستورات صحيح زندگى پيروى نمايند به حكم حدیث نبوی «أفْضَلُ الْأَعْمَالِ أَحْمَزُهَا»(9)؛ (بهترين كارها آن هايى است كه با رنج و مشقّت بيشترى توأم باشد)، پاداشى بهتر و ارزنده تری خواهند داشت.
نتیجه اینکه: آنچه در احادیث در مورد فرزندان نامشروع آمده صرفا هشداری است تا حدّاكثر مراقبت و پیشگیری های لازم انجام گیرد. به عبارت ديگر فرزندان نامشروع مانند کسانی هستند که مشکوک به آلودگی ویروسی خطرناک می باشند؛ چنين افرادی بخاطر رعايت مصالح عمومى، نه تنها از تصدّى اموری منع می شوند بلکه گاهی از حضور عادّی آنان در جامعه نیز جلوگیری می شود. چرا که فرزندان نامشروع يک نوع آمادگى براى قانون شكنى و گناه و عصيان دارند؛ هرگاه تعليم و تربيت صحيح، محيط سالم، اراده و پايدارى آنها نباشد ممكن است به خود و جامعه اسلامی آسیب رسانند.(10)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.