پاسخ اجمالی:
تاریخ از گذشته دور، گواه بر اعتقاد راسخ انسان به زندگی پس از مرگ می باشد. شیوه ساختن قبور اموات و چگونگى دفن مردگان گواه بر اين است كه آنان مرگ را نقطه پايان زندگى نمى دانستند. همانند عقايد مصريان در زندگى پس از مرگ، كه انگيزه ساختن اهرام بوده، اگر چه عقاید آنان با خرافات آمیخته شده؛ اما ثابت مى کند كه مصريانِ باستان، عقيده محكمى به معاد داشتند که نشانه فطری بودن موضوع معاد می باشد كه توانسته در گذر زمان و تحولات اجتماعى و فكرى مقاومت كرده و پابرجا بماند.
پاسخ تفصیلی:
تاريخ بشر همانطور كه گواه وجود مذهب در ميان انسانها از قديم ترين ايّام است گواه بر اعتقاد راسخ او به زندگى بعد از مرگ نيز مى باشد. آثارى كه از انسان هاى قديم پيش از تاريخ نيز در دست ماست مخصوصاً طرز ساختن قبور اموات، و چگونگى دفن مردگان گواه بر اين است كه آنها مرگ را نقطه پايان زندگى نمى دانستند.
در كتاب «جامعه شناسى» كنيگ، صفحه 192 مى خوانيم: «امروز در سرتاسر جهان نه تنها مذهب وجود دارد؛ بلكه تحقيقات دقيق نشان مى دهد كه طوايف نخستين بشر نيز داراى نوعى مذهب بوده اند. چنان كه اسلاف انسان امروزى (نيندارتالها) نيز داراى قسمى مذهب بوده اند؛ زيرا مرده هاى خودشان را به وضع مخصوصى به خاك مى سپردند و ابزار كارشان را كنارشان مى نهادند و بدين طريق عقيده خود را به وجود دنياى ديگر به ثبوت مى رسانيدند».
«ويل دورانت» در جلد اول كتاب تاريخ خود، صفحه 225 مى نويسد: «چرا آن مردم اهرام را ساخته اند؟ شك نيست كه منظور آنها از اين كار بر پا كردن يك اثر بزرگ معمارى نبوده، و اين كار تنها براى منظور دينى صورت گرفته، اهرام مصر گورهائى بوده كه رفته رفته از صورت ابتدائى خود ترقى كرده و به اين شكل در آمده است». سپس شرح مبسوطى درباره عقايد مصريان در زندگى پس از مرگ ذكر كرده كه انگيزه ساختن اهرام بوده است. و با توجه به اينكه اهرام مصر به راستى يكى از عظيم ترين و شگفت انگيزترين بناهاى بشرى است و تنها در هرم «خوفو» دو ميليون و نيم قطعه سنگ است كه وزن متوسط هر كدام دو تن و نيم و وزن پاره اى از آنها به 150 تن مى رسد! و زمينى را به وسعت 46 هزار متر مربع در برگرفته! و اين سنگها را از صدها فرسخ راه به پاى اهرام آورده اند، و يك صد هزار نفر در مدت بيست سال، براى ساختن اين هرم و ساير اهرام به كار گرفته شده اند كه به روايتى مبلغى معادل 16 ميليون دلار در اين مدت تنها به مصرف تهيه سبزى و بعضى داروها براى اين عده شده است.(1)
با توجه به اينها ثابت مى شود كه مصري هاى عهد باستان چه عقيده محكمى به معاد داشته اند (البته عقيده اى كه با خرافات آميخته شده بود).
اين عقيده ريشه دار را نمى توان ساده فرض كرد يا صرفاً يك عادت يا نتيجه يك تلقين دانست؛ بلكه اين گونه عقايد ريشه دار كه ميان افراد عمومى و جاودانى است نشانه فطرى بودن این مسأله است؛ زيرا تنها فطرت و غريزه است كه مى تواند در برابر طوفان شديد گذشت زمان و تحولات اجتماعى و فكرى مقاومت كند و همچنان پابرجا بماند نه عادات و رسوم و تلقين ها.(2)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.