پاسخ اجمالی:
بايد دانست كه «خلقت انسان حريص» با «حکمت خداوند» سازگار است؛ چراكه صفاتي مانند حرص مربوط به انسانهاي فاقد ايمان است؛ اما اگر طبيعت آدمى با ايمان همراه شود، كانونى از صبر و سخاوت خواهد شد، ولى هنگامى كه از ايمان جدا شود، طبيعي است كه در برابر كمترين ناملايمات بى تابى مي كند.
پاسخ تفصیلی:
خداوند در آيه 19 سوره معارج در مورد «حرص و كم طاقتى» انسان مى فرمايد: «اِنَّ الْاِنْسَانَ خُلِقَ هَلُوعاً * اِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعاً * وَ اِذَا مَسَّهُ الْخَيْرُ مَنُوعاً»؛ (انسان، حريص و كم طاقت آفريده شده، * هنگامى كه شرّى به او رسد بى تابى مي كند * و هنگامى كه خيرى به او رسد بخل مي ورزد و از ديگران دريغ مي دارد». انسان با صفاتي همچون حرص و كم طاقتي و جزع و فزع آفريده شده است، امّا اينكه چطور انسان با اين نقايص آفريده شده؛ در حالى كه مى دانيم خداوند حكيم، انسان را براى سعادت آفريده و ممكن نيست چنين نقايصى را - كه بزرگترين مانع راه سعادت بشر است - بر سر راه او قرار دهد؟
بعضى در پاسخ به اين سؤال گفته اند: اين صفات مربوط به انسانهايى است كه فاقد ايمان باشند اگر طبيعت آدمى با ايمان همراه گردد، كانونى از صبر و حوصله و سخاوت خواهد شد، ولى هنگامى كه با ايمان وداع گويد طبيعى است كه در برابر كمترين ناملايمات بى تابى مى كند؛ زيرا تكيه گاه محكمى ندارد كه بر آن اعتماد كند و با توكّل بر او به جنگ با مشكلات برخيزد و نيز حريص و بخيل مى شود؛ چرا كه به لطف خداوندى كه كليد خزانه هاى غيب به دست اوست و سرچشمه همه نعمتها و بركات است اميدوار نيست. شاهد اين تفسير، آيات بعد از آن است كه نمازگزاران با ايمان را از آن استثنا مى كند. اين احتمال نيز وجود دارد كه آيات فوق مانند بسيارى ديگر از آيات قرآنى - كه انسان را «ظلوم» و «جهول»(1) و «بؤوس» و «كفور»(2) و «طغيانگر به هنگام وفور نعمتها»(3) شمرده - اشاره به دو بُعد وجود انسان داشته باشد كه در قوس صعودى، آن قدر بالا مى رود كه به «اعلى علّيين» مى رسد و در قوس نزولى، آن قدر پايين مى آيد كه به «اسفل السّافلين» كشيده مى شود.
مرحوم «علّامه طباطبايى» در تفسير «الميزان» نظر ديگرى در اين زمينه دارد و مى گويد: «حرص (و هلوع بودن) - كه ذاتى انسان است و از شاخه هاى حُبّ ذات مى باشد - در اصل از رذايل نكوهيده نيست؛ چرا كه حُبّ ذات - كه اين صفات از آن برمى خيزد - وسيله منحصر به فردى است كه انسان را به سوى سعادت و تكامل دعوت مى كند، اين صفات هنگامى مذموم و نكوهيده است كه انسان با تدبير صحيح آنها را در آنچه شايسته است به كار نگيرد و در واقع مانند ساير صفات نفسانى است كه اگر در حدّ اعتدال باشد فضيلت است و اگر به جانب افراط و تفريط منحرف شود نكوهيده و رذيلت است».(4)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.