پاسخ اجمالی:
«بنی عباس» بعداز فروپاشی بنی امیه به نام اهل بيت پيامبر(ص) و به عنوان فرزندان عباس عموي پیامبر(ص) و با استفاده از شعار «الرضا لآل محمّد»، كه شعاری مردمي و انقلابی بر ضد بني اميه بود، روي كار آمدند. اما هنگامي كه جای پاي خود را محكم ديدند، همان حكومت خودكامه و استبدادي بني اميه را تكرار كردند، و حتي بسياري از جنايت هاي آنها از بني اميه نيز پيشي گرفت! امّا خيلي زود مردم مسلمان ماهيت آنها را شناختند و نطفه انقلاب هاي مجدد بر ضد اين گروه رياكار منعقد شد.
پاسخ تفصیلی:
گرچه بني اميه به نام اسلام و خلافت پيامبر(صلي الله عليه و آله) و خون خواهي عثمان و امثال اين عناوين روي كار آمدند، امّا همين كه پايه هاي حكومت آن ها مستحكم شد، يك باره نقاب از چهره كنار زدند و به سبب كينه شديدي كه از اسلام داشتند، حكومتي مستبد و خودكامه تشكيل دادند و به انتقام جويي از اسلام و مسلمین و حتي از پيامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) و خاندان او پرداختند.(1)
فراموش نكنيم كه معروف ترين چهره اين دودمان، ابوسفيان، همان كسي بود كه در تمام ميدان ها در برابر پيامبر(صلي الله عليه و آله) در صف مشركان قرار داشت و با پيروز شدن نهضت اسلامي تمام امتيازات ظالمانه اي را كه در جامعه جاهلي به دست آورده بود، از كف داد(2) بنابراين، جاي تعجب نيست كه دودمان او در صدد باشند که از اسلام انتقام بگيرد.
ويژگي های این حكومت جبار را که امويان بنانهادند مي توان در چند امر خلاصه كرد:
1- از ميان بردن ارزش هاي اسلامي همچون زهد، تقوا، وارستگي، علم و فضيلت، پيشگام بودن در اسلام و ايمان و مانند اين ها.
2- احياي سنت هاي جاهلي و روي آوردن به تجملات پر هزينه سلاطين ساساني و فراعنه مصر و قيصرها، مانند ساختن كاخ هاي پر زرق و برق(3) و هر گونه اسراف و تبذير.(4)
3- پنجه افكندن بر بيت المال مسلمين و هزينه كردن آن در اموري كه تنها پايه هاي حكومت آن ها را تقويت مي كرد و نه تنها سودي به حال جامعه اسلامي نداشت، بلكه شلاقي بود بر پشت مستمندان، و همچنين بخشيدن پول هاي كلان به دار و دسته فاسد و تبهكارشان و محروم ساختن مستحقان واقعي از بيت المال.
4- مسلط ساختن جمعي از اوباش و افراد بي ايمان و بي سر و پا و بي تقوا بر سر مردم و عقب زدن چهره هاي پاك و باتقوا از صحنه اجتماع و خانه نشين كردن صحابه و ياران پيامبر(صلي الله عليه و آله).(5)
5– اختناق و فساد و ظلم بي حساب و مبارزه بي رحمانه با هر چيز و هر كس كه در مسير خودكامگي آن ها قرار مي گرفت.(6)
سرانجام، مردم مسلمان از اين وضع به تنگ آمدند و قيام ها پشت سر هم شروع شد و بيشتر اين قيام هاي خونين مخصوصاً از داستان طف و وقايع كربلا الهام مي گرفت. اموي ها با قساوت و خشونت بي نظيري به سركوب اين قيام ها برخاستند، تا اين كه سرانجام با قيام ايرانيان و رزمندگان شجاع خراسان به سركردگي ابومسلم، اين شجره خبيثه به مصداق «اجْتُثَّتْ مِنْ فَوْقِ الْأَرْضِ ما لَها مِنْ قَرارٍ»(7) ريشه كن شد و به زباله داني تاريخ افتاد.
حال نوبت به بني عباس رسيده بود. آن ها از اين فرصت بسيار مناسب سیاسي و اجتماعي به نام اهل بيت پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلّم) و به عنوان فرزندان عباس عموي رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) و با استفاده از شعار «الرضا لآل محمّد»، كه شعار ثابت و قطعي انقلاب هاي اسلامي و مردمي بر ضد بني اميه بود، روي كار آمدند.(8)
مردم مسلمان گمان مي كردند كه چون آن ها به راستي نسبتي با پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلّم) دارند، مي خواهند آيين و سنت او را زنده كنند و مرهمي بر زخم هاي جانكاه دوران بني اميه بگذارند؛ امّا بني عباس به سرعت نقاب ها را كنار زدند و هنگامي كه پاي خود را محكم ديدند، همان حكومت خودكامه و استبدادي و خفقان بار بني اميه را تكرار كردند، و حتي بسياري از جنايت هاي آن ها از بني اميه نيز پيشي گرفت!(9)
زندان ها در زمان آن ها گسترش عجيبي پيدا كرد و در بغداد زندان ها و شكنجه گاه هاي هولناكي تأسيس شد.(10) مخصوصاً كشتار بي رحمانه آل علي(عليه السلام) و اولاد فاطمه زهرا(عليها السلام) شدت گرفت. حيف و ميل بيت المال و غارت ذخاير اسلامي به حد اعلي رسيد و تشريفات و تجملات دربار آن ها از بني اميه بيشتر شد. اموال عظيمي كه از طريق غنايم جنگي و گسترش اسلام و خراج به بيت المال سرازير مي شد و مي بايست در راه نشر فرهنگ اسلامي و عمران سرزمين های پهناور اسلام و رفاه حال مستضعفان هزينه مي شد، به طرز بسيار زننده اي صرف هوسراني هاي آن ها مي گشت.(11) امّا خيلي زود مردم مسلمان ماهيت آن ها را شناختند و نطفه انقلاب هاي مجدد بر ضد اين گروه سالوس و رياكار، مخصوصاً در ايران زمين، پرورده شد و بذر قيام هاي اسلامي و مردمي در همان سرزمين قهرمان پرور خراسان و زادگاه ابومسلم پرورش يافت.(12)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.