پاسخ اجمالی:
طرح تاريخي «ابويوسف» به پيشنهاد هارون الرشيد، درباره چگونگى رفتار با زندانيان از نظر اسلام و فقه اسلامى تهيه شد. در اين طرح مطالبي درباره تامين تغذيه زندانيان فقير از محل زكات، خوشرفتاري با اسيران مشرك، تهيه لباس تابستاني و زمستاني براي زنداني، دادن مخارج هر زنداني به دست خودش، جلوگيري از به نمايش گذاشتن آنها براي ترحم مردم، تهيه وسايل غسل و كفن براي زنداني فقير فوت شده و اجراي سريعتر حدود و تعزير اسلامي و مجازات خطاكاران در حد مجاز آمده است.
پاسخ تفصیلی:
عصر عباسيان از خفقان بارترين دوران هاى تاريخ اسلام بود و يكى از سندهاى زنده آن، گسترش فوق العاده زندانها و فشار بر زندانيان و گرفتن افراد بيگناه به بهانه هاى واهى و شكنجه هاى قرون وسطايى بود.
اخبار وحشتناك اين زندانها على رغم سانسور شديدى كه در آن عصر حاكم بود تدريجاً به خارج نفوذ كرد و سر و صداى مردم از هر سو بلند شد، مخصوصاً به علماى وقت فشار آوردند كه براى اين وضع نابسامان فكرى بكنند؛ از جمله كارهاى مثبتى كه در اين رابطه انجام گرفت، «طرح ابويوسف» فقيه معروف اهل سنّت و شاگرد معروف ابوحنيفه بود؛ هارون الرشيد، خليفه عباسى، براى بستن دهان مردم به ابويوسف پيشنهاد كرد طرحى درباره چگونگى رفتار با زندانيان از نظر اسلام و فقه اسلامى بنويسد و مخصوصاً در سؤال هارون اين موضوع قيد شده بود كه در مورد افراد خلافكار و شرور و سارقين، هنگامى كه دستگير و زندانى مى شوند؛ آيا لازم است براى آنها غذا تهيّه شود؟ و اگر لازم است آيا بايد از محل زكات باشد يا محل ديگر؟ و به طور كلّى، چگونه بايد با آنها رفتار كرد؟ بديهى است هارون دلش براى زندانيان نسوخته بود؛ بلكه فشار افكار عمومى او را مجبور كرد. ابويوسف طرح مشروح و گسترده اى در اين باره تنظيم نمود، و براى خليفه فرستاد و با صراحت آميخته با شجاعت، قسمت هاى زيادى از دستورهاى اسلام را كه توأم با انتقادهايى از وضع موجود بود براى او نوشت، بى آنكه دايره سؤال و جواب را محدود به زندانيان دزد و شرور كند، چه اين كه او به خوبى مى دانست بيشتر زندانيان عبّاسيان، زندانيان سياسى هستند!
اين نامه تاريخى را در دوازده قسمت خلاصه كرده، ذيلا مى آوريم:
1. هر گاه زندانيان از خود چيزى براى تغذيه ندارند بايد از محل «زكات»(حقّ فقراء) يا بيتالمال (حقوق عمومى) تغذيه شوند؛ و تو مختار هستى هر يك از اين دو امر را برگزينى.
2. واجب است براى هر زندانى به مقدار نيازش آذوقه تهيّه شود و هيچ گونه كوتاهى در اين امر جايز نيست!
3. مراقب باش حتّى اگر اسيرى از مشركان گرفته شود مادام كه حكمى درباره او از دادگاه اسلامى صادر نشده، بايد نسبت به او خوش رفتارى شود؛ و وسايل تغذيه او فراهم گردد؛ تا چه رسد به مسلمانى كه به زندان افتاده؛ آيا سزاوار است بگذارند تا از گرسنگى بميرد؟!
4. اى خليفه! خلفاى پيشين پيوسته درباره زندانيان سفارش مى كردند و وسايل تغذيه و لباس تابستانى و زمستانى آنان را تهيه مى نمودند؛ و نخستين كسى كه در اين راه پيشگام بود اميرمؤمنان على(عليه السلام) بود، و خلفاى بعد نيز به اين مسأله اهميّت مى دادند.
بعضى از روات حديث براى من نقل كرده اند كه عمر بن عبدالعزيز دستور اكيد داد كه در زندانها هيچ كس را طورى در زنجير نكنند كه قدرت بر خواندن نماز ايستاده نداشته باشد؛ اصلا نبايد كسى شب تا صبح در غل و زنجير باشد، مگر آنها كه خون بى گناهى را ريخته باشد!
5. سفارش كن مقدار خوراك زندانيان را به صورت پول نقد در آغاز هر ماه در اختيار آنها بگذارند، زيرا از اين مى ترسم اگر غذا به صورت جنس در اختيارشان گذارده شود مأموران زندان از آن بدزدند! و چيز قابل توجّهى به دست آنها نرسد (ابويوسف در اينجا فساد حاكم بر زندان هاى بنى عباس را به روشن ترين وجهى بازگو كرده است).
6. يك نفر از افراد مورد اطمينان و اهل خير را مأمور كن تا نام تمام زندانيانى كه از بيت المال تغذيه مى شوند در دفتر ثبت كند، و نزد خود نگاه دارد و در آغاز هر ماه شخصاً به زندان برود و مطابق آن دفتر زندانيان را يك يك، به نام، صدا زند و مخارج او را به دست خودش بدهد؛ و من گمان مى كنم ده دينار براى هر يك نفر در ماه كافى باشد (اگر دينار را به عنوان يك مثقال هيجده نخودى طلا در نظر بگيريم به پول امروز مبلغ هنگفتى مى شود و حتّى با پول آن زمان نيز مبلغ قابل توجّهى بود، انتخاب اين رقم از سوى ابويوسف شايد براى اين است كه اگر از اين هم كمتر بدهند باز مجبور باشند به مقدار نياز آنها بپردازند).
7. شنيده ام گاهى بعضى از زندانيان را در حالى كه به زنجير بسته شده اند در معرض ديد عموم قرار مى دهند؛ تا مردم بر آنها ترحّم كنند و صدقه اى به آنها بپردازند، و از اين طريق پولى براى زندانيان جمع شود از اين كار ناشايست جلوگيرى كن! چرا كه خدا به اين كار راضى نيست؛ من فكر نمى كنم مشركان در مورد اسيران مسلمان چنين رفتارى كنند، پس چگونه ممكن است با مسلمين اين چنين رفتار شود؟ تازه معلوم نيست پولى را كه از طريق صدقات جمع آورى مى كنند در اختيار خود زندانيان قرار دهند (و اين مصيبت بزرگ ديگرى است).
8. هر گاه كسى در زندان بميرد و خويشاوندانى نداشته باشد بايد وسايل غسل و كفن و دفن او از طريق بيت المال به طور مناسبى فراهم گردد، و نيز بايد بر او به عنوان يك مسلمان نماز بخوانند، آنگاه به خاك سپرده شود.
افراد مورد وثوق به من خبر داده اند كه گاه غريبى در زندان از دنيا مى رود، و جنازه او يك يا دو روز بر زمين مى ماند، تا زندانيان درباره او از مقامات مسئول كسب تكليف كنند، در اين ميان زندانيان براى پايان دادن به اين صحنه غم انگيز در ميان خود پول جمع آورى مى كنند تا به كسى دهند كه او را فقط تا گورستان ببرد، و بى آنكه مراسم غسل و كفن و نماز انجام گيرد او را به خاك بسپارد؛ اين كار دردناكى است كه براى مسلمان، قابل تحمّل نيست!
9. من فكر مى كنم اگر دستور دهى حدود و تعزيرات اسلامى به صورت صحيح عمل شود تعداد زندانيان به حداقل مى رسد؛ زيرا افراد خلافكار مجازات را با چشم خود مى بينند و در روح آنها اثر مى گذارد!
يكى ديگر از علل فزونى تعداد زندانيان اين است كه بسيارى از افراد بعد از آنكه به زندان افتادند فراموش مى شوند و كار آنها تعقيب نمى شود، به عده اى مأموريّت ده؛ كه همه روزه پرونده زندانيان را مورد مطالعه قرار دهند و زودتر به كار آنها رسيدگى كنند؛ اگر مدركى بر ضدّ آنها وجود دارد مجازات شوند و آزاد گردند و اگر ندارد به زندان آنها پايان دهند.
10. مخصوصاً دستور مؤكد صادر كن كه در مجازات خطاكاران راه افراط را نپويند و از حد مجاز اسلامى تجاوز نكنند، به من خبر دادند گاه مأمورانِ تو به صِرف اِتهام، زندانيان را مى زنند حتّى در مورد بعضى از گناهان 200 تا 300 تازيانه يا بيشتر و كمتر زده اند! اين كارى است كه در اسلام مجاز نيست (چون تن مسلمان احترام دارد و بدون جهت نمى توان آن را آزرده نمود).
11. هر گاه يكى از زندانيان جنايتى مرتكب شده كه بايد قصاص شود؛ و يا عملى انجام داده كه در خور حد و تعزيز است بايد اين احكام اسلامى به زودى در حق او اجرا گردد و بى جهت در زندان نماند، و يا اينكه در مورد قصاص، صاحبان خون عفو كنند و از مجرم بگذرند و در اين صورت نيز بايد فوراً آزاد شود.
12. در موردى كه قصاص ممكن نيست، بايد شخص جانى ديه كامل را بپردازد؛ بعد مقدارى در زندان بماند تا آثار توبه در او ظاهر گردد و در اين هنگام بايد بلافاصله آزاد شود و راه خود را در پيش گيرد.(1)
اين نامه تاريخى كه حاكى از طرز فكر و برداشت يك فقيه معاصر عباسيان از احكام اسلام درباره زندانيان است مى تواند به عنوان ـ مشت نمونه خروار است ـ سند زنده اى براى تعليمات اسلام در اين زمينه باشد.(2)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.