پاسخ اجمالی:
امام علي(ع) درباره عامل هلاکت اقوام پیشین می فرماید: «آنها كه پيش از شما بودند تنها به جهت آرزوهاى طولانى و پنهان بودن و فراموش كردن سرآمد زندگيشان، گمراه و هلاك شدند، و اين طول امل و غفلت و بى خبرى از پايان زندگى، همچنان ادامه يافت تا مرگشان فرا رسيد. به هنگام مرگ عذرها پذيرفته نمى شود و درهاى توبه بسته مى شود». بنابراين سرچشمه هلاکت انسان، حُبّ دنيا، طول امل و فراموشى مرگ است.
پاسخ تفصیلی:
امام علی(علیه السلام) در بخشی از خطبه 147 به همگان هشدار مى دهد كه تاريخ امم پيشين را مطالعه كنند، و درباره عوامل بدبختى آنها بينديشند، و درس عبرت گيرند، مى فرمايد: (آنها كه پيش از شما بودند تنها به جهت آرزوهاى طولانى و پنهان بودن و فراموش كردن سرآمد زندگيشان، گمراه و هلاك شدند، و اين طول امل و غفلت و بى خبرى از پايان زندگى، همچنان ادامه يافت تا مرگشان فرا رسيد)؛ «وَ إنَّمَا هَلَكَ مَنْ كَانَ قَبْلَكُمْ بِطُولِ آمَالِهِمْ وَ تَغَيُّبِ آجَالِهِمْ، حَتَّى نَزَلَ بِهِمُ الْمُوعُودُ».
منظور از هلاكت در جمله «وَ إنَّما هَلَكَ» به گفته جمعى از مفسران «نهج البلاغه»، هلاكت معنوى يعنى گمراهى است كه نتيجه آن عذاب اخروى مى باشد.
ولى بعيد نيست كه هم هلاكت معنوى و اخروى، و هم هلاكت مادى و دنيوى را شامل بشود يعنى آرزوهاى دور و دراز و فراموش كردن پايان زندگى، و غرق شدن در شهوات، هم آخرت آنها را تباه كرد و هم قدرت و عظمت آنها را در دنيا بر باد داد و سرانجام آنها را گرفتار انواع عذاب هاى دنيوى مانند «طوفان قوم نوح» زمين لرزه هاى «قوم لوط» و صاعقه هاى آسمانى اقوام ديگر.
آرى طول امل كه يكى از آثار آن «تَغَيُّبِ آجَال» به فراموشى سپردن سرآمد زندگى است، از بزرگترين دشمن سعادت انسانهاست چرا كه حجابِ ضخيمى در برابر ديد عقل انسان مى افكند و هوا و هوس را بر وجود او حاكم مى سازد، و او را غرق انواع گناهان و معاصى خطرناك مى كند، اين همان چيزى است كه در حديث معروف پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) و اميرمؤمنان(عليه السلام) آمده است: «وَ اَمّا طُولُ الأَمَلِ فَيُنْسِي الآخِرَةَ»(1)؛ (آرزوهاى دراز، آخرت را به فراموشى مى سپارد).
از جمله «حَتَّى نَزَلَ بِهِمُ الْمُوعُودُ»؛ (تا زمانى كه وعده الهى يعنى مرگ آنها فرا رسد)، چنين برمى آيد كه اين افراد در آن لحظه بيدار مى شوند، آرى بيدار مى شوند ولى اين بيدارى براى آنها سودى ندارد و لذا امام(عليه السلام) مى فرمايد: (همان مرگى كه به هنگام فرا رسيدنش عذرها پذيرفته نمى شود و درهاى توبه بسته مى شود و مصائب سخت و مجازاتها با آن فرا مى رسد)؛ «اَلَّذِي تُرَدُّ عَنْهُ الْمَعْذِرَةُ وَ تُرْفَعُ عَنْهُ التَّوْبَةُ وَ تَحُلُّ مَعَهُ الْقَارِعَةُ(2)و النَّقِمَةُ(3)».
آرى سرچشمه همه جنايتها و خلافكاريها، حُبّ دنيا و طول امل و به فراموشى سپردن سرآمد پايان زندگى است، پايانى كه راه بازگشت، در آن نيست و جبران خطاهاى گذشته در آن ممكن نباشد.(4)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.