پاسخ اجمالی:
«قرآن» مهمترين پناهگاه امت اسلامى و بزرگترين مانع بر سر راه بني اميه بود كه موجب اعلان جنگ به ظالمان و معيارى براى شناخت حكومت اسلامى از حكومت هاى غاصب و ظالم بود؛ لذا بني اميه براى برداشتن اين مانع، با در اختيار گرفتن گروهى عالِم نماى مزدور، قرآن را به ميل خود تفسير كردند و جلوي كسانى مثل ابن عباس را كه مى خواستند قرآن را آن گونه كه هست، تلاوت و تفسير كنند گرفتند و به اين ترتيب از قرآن جز خط و رسم و نامى باقى نماند و مثل يك زندانى كه در زندان مخوف انفرادى گرفتار شود از دسترس افكار مردم دور كردند.
پاسخ تفصیلی:
بى شك دوران حكومت «بنى اميه» از تاريك ترين دوران هايى است كه بر امّت اسلامى گذشت، حاكمان بنى اميه از معاويه گرفته تا آخرين نفر كه «مروان حمار» بود در اين سه خصلت مشترك بودند: بى رحمى و قساوت فوق العاده، عشق و علاقه به حكومت به هر قيمتى كه ممكن شود و روح انتقام جويى.
به همين دليل آنها حق و عدالت، شرف و انسانيّت، و همه چيز را در پاى ادامه حكومت ننگين خود قربانى كردند و ظلم و ستم هايى روا داشتند كه در تاريخ بى نظير بود.
آنها براى فراهم كردن زمينه خودكامگى خويش، زبان حق گويان را بريدند، صحابه مخلص و مبارز پيامبر(صلى الله عليه وآله) را يا كشتند، يا تبعيد كردند، يا خانه نشين نمودند و اين، همان چيزى است كه امام علی(عليه السلام) در خطبه 147 نهج البلاغه به آن اشاره فرموده است.
ولى مهمترين پناهگاه امت اسلامى و بزرگترين مانع بر سر راه آنها قرآن بود قرآن كه اعلان جنگ به ظالمان و ستمگران مى داد و خودكامگان را مرتّباً تهديد مى كرد، و مقياس و معيارى براى شناخت حكومت اسلامى از حكومتهاى غاصب و ظالم و كفر آلود بدست مى داد.
آنها براى برداشتن اين مانع از سر راه خود گروهى عالم نماى مزدور را در اختيار گرفتند تا قرآن را به ميل آنها تفسير كنند، و آيات آن را شاهد حقانيّت اين بيگانگان از قرآن، و بى خبران از خدا معرفى كنند و از كسى كه مى خواست قرآن را آن گونه كه هست، تلاوت و تفسير كند مانع مى شدند و به اين ترتيب از قرآن جز خط و رسم و نامى باقى نماند و همچون يك زندانى كه در زندان مخوف انفرادى گرفتار شود از دسترس افكار مردم دور نگه داشته شد.
در روايات اسلامى آمده است: «معاويه هنگامى كه به مدينه آمد از كنار مجلسى از بزرگان قريش، عبور كرد، هنگامى كه او را ديدند همه از ترس برخاستند جز ابن عباس، معاويه گفت: ابن عباس! چرا مثل ديگران برنخاستى؟ حتماً كينه هاى جنگ صفّين مانع شد؟ تو از اين كار طرفى نمى بندى زيرا عثمان مظلوم كشته شد، و ما به خاطر او قيام كرديم ابن عباس گفت: عمر بن خطاب نيز مظلوم كشته شد چرا براى او فرياد نكشيدى معاويه گفت: عمر به دست كافرى كشته شد، ابن عباس گفت پس عثمان را چه كسانى كشتند؟ معاويه گفت: مسلمانان، ابن عباس گفت: اين دليل روشنى بر ضدّ توست.
معاويه گفت: به هر حال ما به همه جا نوشته ايم كه هيچ كس حق ندارد فضايل على و اهل بيتش را بازگو كند، زبانت را نگه دار.
ابن عباس گفت: اى معاويه! ما را از قرائت قرآن نهى مى كنى؟ معاويه گفت نه، ابن عباس گفت: از تفسير آن نهى مى كنى؟ معاويه گفت: آرى، بخوان و لكن از معنى آن و آنچه مقصود خداوند بوده است سخن مگو!
سخن در ميان ابن عباس و معاويه به درازا كشيد، سرانجام معاويه گفت: قرآن را بخوانيد و تفسير كنيد اما در مورد آياتى كه فضيلت شما اهل بيت را بيان مى كند سكوت اختيار كنيد سپس افزود: اى ابن عباس! اگر اين گونه آيات را نيز مى خواهى بخوانى پنهانى بخوان كه هيچ كس از تو نشنود.
سپس معاويه به محل اقامت خود بازگشت و دستور داد صد هزار درهم براى ابن عباس ببرند به اين ترتيب تهديد را با تطميع همراه ساخت تا به هر قيمتى ممكن است دهان حق گوى ابن عباس را ببندد».(1)
اينها همان چيزى است كه امام(عليه السلام) دقيقاً در خطبه 147 به آن اشاره فرموده است.
درباره جنايات «بنى اميه» و شناسائى دقيق آنها از نظر قرآن و احاديث اهل سنّت و اعمالى كه براى مسخ و تحريف معارف اسلامى انجام دادند به جلد سوّم كتاب پیام امام امیرالمؤمنین(عليه السلام) صفحه 243 تا 253 مراجعه فرماييد.(2)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.