پاسخ اجمالی:
امام علي(ع) درباره ويژگى های دنيا مى فرمايد: «دنيا آبشخوری تيره است که ورودى آن، پُر از گِل و لاى می باشد. چشم اندازش فريبنده و باطنش كُشنده است. دنيا، فريبى گذرا، پرتوى ناپايدار و سايه اى زوال پذير و تكيه گاهى نااستوار دارد. فريبندگى آن و درخشندگى مواهبش، سبب انس افرادِ گريزان به آن مي شود و منكرانش به آن دل مي بندند، ناگهان مِثل اسبى چموش كه غافلگيرانه پاهايش را بلند مى كند و سوار را به زمين مى افكند، دنيا آنها را به زمين مى زند و با دام هايش آنها را گرفتار مى سازد و تيرهاى خود را به سويشان پرتاب مى كند».
پاسخ تفصیلی:
امام علی(عليه السلام) در فرازی از خطبه 83 نهج البلاغه به هشت ويژگى از ويژگى هاى دنيا اشاره كرده، مى فرمايد: (دنيا آبشخورش تيره و ورودى به اين آبگاه، پُر از گِل و لاى است)؛ «فَإِنَّ الدُّنْيَا رَنِقٌ(1)مَشْرَبُهَا، رَدِغٌ(2)مَشْرَعُهَا».
معمولاً سطح بسيارى از رودخانه هاى بزرگ كه انسانها از آب آن استفاده مى كنند از زمين هاى مجاور پايين تر است، به گونه اى كه هرگز نمى توان در كنار آن رفت و از آب آن استفاده كرد، لذا بخشى از ساحل رودخانه را كنده و پايين مى برند و با يك شيب مناسب، راه وصول به آب را آسان مى سازند؛ عرب اين راه را «شريعه» يا «مشرع» مى نامد و آنجا كه به آب منتهى مى شود «مشرب» ناميده مى شود؛ حال اگر اين راه، آلوده با گِل و لاى و لجن باشد يا محلّ وصول به آب، چنان باشد كه آب را گِل آلود كند، استفاده از آب بسيار مشكل مى شود.
در سومين و چهارمين توصيف، مى فرمايد: (چشم اندازش فريبنده و باطن آن كُشنده است!)؛ «يُونِقُ(3)مَنْظَرُهَا وَ يُوبِقُ(4)مَخْبَرُهَا».
وجود اين اوصاف براى دنيا براى هيچ انسان آگاهى، پوشيده نيست؛ دورنمای دنیا دل انگيز و فريبا و درون آن خطرناك و كشنده است.
در پنجمين وصف، اشاره به ناپايدارى و بى اعتبارى دنيا فرموده، چنين مى گويد: (دنيا فريبى است گذرا و پرتوى است ناپايدار و سايه اى است زوال پذير و تكيه گاهى است نااستوار!)؛ «غُرُورٌ حَاِئلٌ(5)وَ ضَوْءٌ آفِلٌ(6)وَ ظِلٌّ زَائِلٌ وَ سِنَادٌ(7)مَائِلٌ».
مواهب دنيا درخششى دارد، به همين دليل امام(عليه السلام) از آن تعبير به «ضَوء» كرده؛ ولى اين درخشش دوامى ندارد و به زودى غروب مى كند، از اين رو، از آن تعبير به «آفل» شده. به طور موقّت سايه اى آرام بخش دارد؛ امّا همچون سايه به دست آمده از تابش آفتاب است بر درختان كه دوامى ندارد و زوال مى يابد و لذا «ظِلٌّ زَائِل» فرموده است.
مواهب دنيا مى تواند تكيه گاه باشد، امّا افسوس كه اين تكيه گاه استوار نيست و به همين جهت فرموده است: «سِنَادٌ مَائِل»
سپس به ويژگى هاى ديگرى از دنيا اشاره مى كند و مى فرمايد: (فريبندگى دنيا و درخشندگى مواهب آن، سبب مى شود كه افراد گريزان به آن انس گيرند و منكرانش به آن دل ببندند، ناگهان همانند اسبى چموش كه غافلگيرانه پاهاى خود را بلند مى كند و سوار را به زمين مى افكند، دنيا آنها را به زمين مى زند و با دام هاى خود آنها را گرفتار مى سازد و تيرهاى خود را به سوى آنان پرتاب مى كند!)؛ «حَتَّى إِذَا أَنِسَ نَافِرُهَا وَ اطْمَأَنَّ نَاكِرُهَا، قَمَصَتْ(8)بِأَرْجُلِهَا وَ قَنَصَتْ(9)بِأَحْبُلِهَا(10)وَ أَقْصَدَتْ بِأَسْهُمِهَا(11)».
امام(عليه السلام) در سه تشبيه، وضع دنيا را مشخّص نموده: نخست دنيا را به مركبى تشبيه مى كند كه ظاهراً راهوار است، امّا چيزى نمى گذرد كه جنونِ آن گُل مى كند و سركش مى شود و سوار خود را به زمين مى افكند! و سپس به صيّادى تشبيه مى كند كه دام هاى خود را گسترده و دانه هاى جالبى در آن پاشيده، هنگامى كه صيد به آن نزديك مى شود، چنان آن را گرفتار مى كند كه راه فرار ندارد! سرانجام به صيّادى تشبيه مى كند كه در كمينگاهى است، ناگهان از آنجا بيرون مى آيد و تيرهاى خود را يكى بعد از ديگرى به سوى انسان پرتاب مى كند!
سپس به سرانجام كار انسان در اين جهان اشاره كرده و عاقبت او را چنين بيان مى فرمايد: (دنيا ريسمان مرگ را بر گلوى او مى افكند و كشان كشان به سوى گورى تنگ و جايگاهى وحشتناك مى برد، جايى كه محلّ خويش را در بهشت و دوزخ مى بيند و پاداش اعمال خود را مشاهده مى كند!)؛ «وَ أَعْلَقَتِ الْمَرْءَ أَوْهَاقَ(12)الْمَنِيَّةِ قَائِدَةً لَهُ إِلَى ضَنْكِ الْمَضْجَعِ(13)وَ وَحْشَةِ الْمَرْجِعِ وَ مُعَايَنَةِ الْمَحَلِّ وَ ثَوَابِ الْعَمَلِ».
امام(عليه السلام) در ادامه اين سخن اشاره به اين نكته مى كند كه آنچه درباره دنيا و ابناى دنيا بيان فرموده، مخصوص گذشتگان يا گروه معيّنى نبوده است و اين «آب شيرين و شور، بر خلايق مى رود تا نفخ صور» و تمام انسانها در دايره اين آزمايش بزرگ الهى قرار دارند و فرمان مرگ بر پيشانى همه نوشته شده و بقا و ابديّت مخصوص ذات خدا است؛ مى فرمايد: (و اين گونه، پيوسته نسل هاى بعد، به دنبال پيشينيان در حركتند، نه مرگ از تباه كردن آنها دست برمى دارد و نه بازماندگان [از سرنوشت پيشينيان عبرت مى گيرند و] از گناه و عصيان روى گردان مى شوند!)؛ «وَ كَذلِكَ الْخَلَفُ بِعَقْبِ السَّلَفِ، لَاتُقْلِعُ الْمَنِيَّةُ اِخْتِرَاماً(14)وَ لَايَرْعَوِي(15)الْبَاقُونَ اِجْتِرَاماً(16)».
آرى: (همچون آنان عمل مى كنند و همانندشان گام برمى دارند تا به پايان جهان برسند و در مسير فنا قرار گيرند!)؛ «يَحْتَذُونَ(17)مِثَالاً وَ يَمْضُونَ أَرْسَالاً(18)إِلَى غَايَةِ الاِنْتِهَاءِ وَ صَيُّورِ(19)الْفَنَاءِ».
امّا چرا با اين همه، باز امام(عليه السلام) مى فرمايد: (باقى ماندگان از گناه باز نمى ايستند)؛ «لَايَرْعَوِي الْبَاقُونَ اِجْتِرَاماً».
اين نيست مگر به خاطر غفلت و بى خبرى و وسوسه هاى نفس امّاره و شياطين كه بر وجود انسان ها چيره مى شوند و بر چشم بصيرتشان پرده مى افكنند؛ همچون مرغان بى خبرى كه دانه ها را مى بينند؛ ولى دام صيّاد را در كنار آن نمى بينند و به دام مى افتند.(20)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.