پاسخ اجمالی:
امام علی(ع) همانطور كه در خطبه «شقشقيّه» و غير آن آمده، اعتراض خود را نسبت به وضع آن زمان پنهان نكرد. ايشان در آغاز كار با خوددارى از بيعت با خليفه اوّل و اعتراض بر آنچه در سقيفه گذشت، آنچه را بايد بگويد گفت؛ اما وقتي پايه هاى خلافتشان محكم شد و اعتراض سودى نداشت سكوت اختيار كرد تا موجب درگيرى داخلی در حكومت اسلامى و تضعيف آن نشود. بى شك امام در برابر عثمان نه سكوت كرد و نه به اعمال او رضايت داد، اعتراض به تبعيد ابوذر و پاره اى از كارهاى ديگر، همه نشانه اي از اعتراض امام(ع) نسبت به اعمال عثمان بود.
پاسخ تفصیلی:
امام علی(عليه السلام) به يقين از آن وضع رضايت نداشت و همانطور كه در «خطبه شقشقيّه» و غير آن آمده، اعتراض خود را نسبت به وضع آن زمان پنهان نكرد، منتهى در آغاز كار، با خوددارى از بيعت با خليفه اوّل و اعتراض بر آنچه در «سقيفه» گذشت، آنچه را بايد بگويد، گفت و بعد كه پايه هاى خلافت آنها محكم شد و اعتراض بر آنان سودى نداشت سكوت اختيار كرد، مبادا درگيرى در داخل حكومت اسلامى، سبب تضعيف آن گردد.
و از اينجا جواب اين سؤال نيز روشن مى شود كه چرا امام(عليه السلام) به عثمان اعتراض نكرد، در حالى كه خطاهاى او در مورد بذل و بخشش بيت المال به خويشاوندانش و سپردن پست هاى حسّاس كشور اسلامى به افراد نالايق، بر هيچ كس مخفى نبود، آيا اين سكوت، دليل بر رضايت آن حضرت به اعمال عثمان است؟
بى شك امام نه در برابر عثمان سكوت كرد و نه نسبت به اعمال او رضايت داد، اعتراض به تبعيد «ابوذر» به «ربذه» و پاره اى از كارهاى ديگر، به خوبى نشان مى دهد كه امام(عليه السلام) نسبت به اعمال عثمان معترض بود و از جمله گواهان روشن بر اين معنا همان چيزى است كه از امام(عليه السلام) در آخرين روزهاى عمر عثمان نقل شده است كه وقتى عثمان از اجتماع مسلمانان از بلاد مختلف اسلامى در مدينه با خبر شد شخصاً به منزل امام(عليه السلام) آمد و عرض كرد: تو نزد مردم قدر و منزلت دارى و همه به سخنانت گوش فرا مى دهند، اوضاع را كه مشاهده مى كنى چقدر بحرانى است، من دوست دارم تو با آنها صحبت كنى و آنان را از اين راه كه در پيش گرفته اند، منصرف سازى.
امام(عليه السلام) فرمود: با چه شرطى آنها را راضى و منصرف نمايم؟ عثمان گفت: به اين شرط كه من از اين به بعد با صلاحديد تو رفتار كنم. امام(عليه السلام) فرمود: من بارها با تو درباره خلافكاريها سخن گفته ام و تو هم وعده دادى كه عمل كنى؛ ولى به سخنان مروان و معاويه و ابن عامر گوش فرا دادى و پيمانت را با من شكستى.
با اين حال، امام(عليه السلام) قول مجدّد عثمان را داير به اصلاح روش هاى نادرست خلافتش پذيرفت و به اتّفاق سى نفر از مهاجران و انصار، با كسانى كه از «مصر» آمده بودند و بر ضدّ عثمان شوريده بودند، سخن گفت و مصريان پذيرفتند كه به مصر بازگردند.(1) سپس عثمان كارهاى خلاف ديگرى انجام داد و تدابير امام(عليه السلام) در خاموش كردن آتش فتنه، به خاطر خلافكارى هاى جديد، بر باد رفت.
اين سخن به خوبى نشان مى دهد كه امام(عليه السلام) بارها و بارها به اعمال عثمان اعتراض كرده بود و از او پيمان گرفته بود كه وضع خود را اصلاح كند، ولى عثمان چنان تحت نفوذ وسوسه هاى مروان و معاويه بود كه هرگز وضع خود را - هر چند در ظاهر - اصلاح نكرد.(2)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.