پاسخ اجمالی:
امام علی(ع) مى فرمايد: «هر چه جز خدا به يگانگى توصيف شود، كم ارزش است». وحدت درباره او حكايت از بى انتها بودن ذات و صفاتش مى كند و به معناى بى نظير بودن و نامحدود بودن است؛ در حالى كه وحدت در مورد مخلوقات، وحدت عددى است و در جايى به كار مي رود كه در برابرش كثرتى باشد و طبعاً چنين وحدتى حكايت از قِلّت مى كند؛ اما وحدت در ذات پاك او، حاكى از وسعتِ بى مانندِ وجود اوست كه همه جا و در هر زمان بوده و هست و در عين حال زمان و مكانى ندارد. وحدتى كه همه جا نشانه كمبود است در آنجا به معناى وسعتِ بى نظير است.
پاسخ تفصیلی:
امام علی(عليه السلام) در خطبه 65 نهج البلاغه مى فرمايد: (هر چه جز او به يگانگى و وحدت توصيف شود، كم ارزش است)؛ «كُلُّ مُسَمًّى بِالْوَحْدَةِ غَيْرَهُ قَلِيلٌ».
اين سخن اشاره به نكته بسيار لطيفى در باب توحيد صفات و ذات خداست؛ زيرا وحدت درباره او حكايت از بى انتها بودن ذات و صفاتش مى كند؛ وحدت در آنجا به معناى بى نظير بودن و نامحدود بودن است؛ در حالى كه وحدت در مورد مخلوقات، وحدت عددى است و در جايى گفته مى شود كه در برابر آن كثرتى باشد و طبعاً چنين وحدتى حكايت از قِلّت مى كند، در حالى كه وحدت در ذات پاك او، حاكى از وسعتِ بى مانندِ وجود اوست كه همه جا و در هر زمان بوده و هست و در عين حال زمان و مكانى ندارد. اين همان است كه می گویند: «اوصاف هنگامى كه به ذات خدا مى رسد، رنگ ديگرى مى گيرد»؛ وحدتى كه همه جا نشانه كمبود است در آنجا به معناى وسعتِ بى نظير است.
در كتاب «توحيد» صدوق آمده است كه: «مرد عربى روز جنگ جمل برخاست و عرض كرد: اى اميرمؤمنان! آيا تو مى گويى خداوند واحد است؟ مردم از هر سو به او حمله كردند و به او گفتند اى مرد عرب! اينجا جاى اين سؤالات است؟ [هر سخن جايى و هر نكته مقامى دارد] اميرمؤمنان(عليه السلام) فرمود: او را رها كنيد! مطلبى را كه اين مرد عرب مى خواهد همان چيزى است كه ما از دشمنان در اين ميدان مى خواهيم [اشاره به اينكه ما در طريق همين معارف پيكار مى كنيم]. سپس فرمود: «يَا أَعْرَابِىّ إِنَّ الْقَوْلَ فِي أَنَّ اللّهَ وَاحِدٌ عَلَى أَرْبَعَةِ أَقْسَامٍ: فَوَجْهَانِ مِنْهَا لَايَجُوزُ عَلَى اللّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ وَجْهَانِ يَثْبُتَانِ فِيهِ»؛ (اى اعرابى! اينكه گفته مى شود خداوند يگانه است چهار معنا دارد: دو معناى آن درباره خداوند متعال جايز نيست و دو معناى آن درباره او ثابت است) سپس در شرح آن فرمودند: آن دو معنا كه بر خدا جايز نيست، يكى واحد عددى است؛ زيرا چيزى كه دومى ندارد [و بى مثل و مانند است] در باب اعداد داخل نمى شود... و ديگر واحدِ نوعى در جنس خود است [به اين گونه كه بگوييم نوع خداوند در جنسش يكتاست] اين نيز درباره ذات پاكِ او صحيح نيست؛ چون در آن، نوعى تشبيه است؛ در حالى كه خداوند از هر گونه شبيه مبرّا است و امّا آن دو معنا كه درباره خداوند، صادق است: يكى اين است كه گفته شود: او يگانه است و هيچ گونه شبيه و مانندى ندارد. آرى خدا اين چنين است يا اينكه گفته شود: خداوند «احدىّ المعنى» است [يعنى نه اجزاى خارجى دارد و نه اجزاى عقلى و نه اجزاى ذهنى؛ آرى خداوند متعال چنين است!]).(1)،(2)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.