پاسخ اجمالی:
اعمال انسان بازتاب اعتقادات اوست و رفتار هر كس با جهان بينى او پيوند مستقيم دارد؛ لذا ايمان به معاد تأثير بسيار عميقى در اعمال انسان ها دارد. وقتي انسان بداند بزودى اعمالش بى كم و كاست در دادگاه الهي بررسى مى شود که قُضاتش از همه چيز آگاهند و توصيه و رشوه اى نمي پذيرند و بر طبق آن پاداش و كيفر مى دهند، مسلّماً نه فقط در اصلاح خود مى كوشد بلكه در انجام اعمال گوناگونش فوق العاده سختگير و موشكاف مي شود. آری ايمان به آخرت دو بازتاب در انسان مى تواند داشته باشد؛ «عمل صالح» و «اخلاص در عبوديّت».
پاسخ تفصیلی:
بدون شك ايمان به معاد تأثير بسيار عميق و گسترده اى در اعمال انسان ها دارد، اصولا اعمال انسان بازتاب اعتقادات اوست يا به تعبير ديگر رفتار هر كس با جهان بينى او ارتباط و پيوند مستقيم و تنگاتنگ دارد. كسى كه مى داند تمام اعمالش بى كم و كاست به زودى در دادگاهى مورد بررسى قرار مى گيرد كه قضاتش از همه چيز آگاهند، نه توصيه اى در آن مؤثّر است و نه رشوه اى و نه حكم دادگاهش تجديد نظر دارد، سپس بر طبق آن پاداش و كيفر مى بيند، بلكه از ديدگاه ديگر، اعمال او همگى محفوظ است و رنگ ابديت به خود مى گيرد و در زندگى ديگر با اوست و مايه آبرو يا سرشكستگى، آرامش يا شكنجه اوست و به دنبال آن، سعادت جاودان يا عذاب هميشگى است.
مسلّماً چنين كسى نه فقط در اصلاح خود مى كوشد؛ بلكه در انجام اعمال گوناگونش فوق العاده سختگير و موشكاف است و همان طور كه يك دانشمند آگاه از خواص داروهاى شفابخش و سموم كشنده، نسبت به آنها حساسيت دارد با تمام وجودش اوّلى را مى طلبد و با تمام وجودش از دوّمى مى گريزد، همين مسأله در مورد عقيده به زندگى پس از مرگ و دادگاه قيامت صادق است. در سوره کهف، آيه 110، رابطه نزديكى در ميان ايمان به آخرت و عمل صالح منعكس شده است، مى فرمايد: (هركس اميد لقاى پروردگارش را دارد بايد عمل صالح انجام دهد و كسى را در عبادت پروردگارش شريك نكند)؛ «فَمَنْ كَانَ يَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلا صالِحاً وَ لايُشْرِكْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ اَحَداً». در واقع ايمان به آخرت طبق اين آيه در انسان دو بازتاب مى تواند داشته باشد، يكى عمل صالح و ديگر اخلاص در عبوديّت. در بعضى از تفاسير در شأن نزول اين آيه مى خوانيم: شخصى خدمت پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) عرض كرد كه من جهاد در راه خدا را دوست دارم، ولى در عين حال ميل دارم موقعيت من در ميدان نبرد دانسته شود، آيه فوق نازل شد (و تأكيد بر اخلاص كرد).
در شأن نزول ديگرى آمده است كه: «مردى خدمت پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) عرضه داشت: اى رسول خدا! من صدقه مى دهم و صله رحم بجا مى آورم و اين كار را جز براى خدا نمى كنم؛ ولى هنگامى كه مردم از عمل من سخن مى گويند و ستايش مى كنند شادمان مى شوم. پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) ساكت شد و سخنى نگفت تا اينكه آيه فوق نازل شد».(1) اين شأن نزول ها به خوبى نشان مى دهد كه اساس عبادت و عمل صالح را اخلاص كامل تشكيل مى دهد. اخلاصى كه هيچ گونه شائبه ريا، خودنمايى و شرك در آن نباشد.
همچنین سوره دهر، آیات 8 تا 10 كه اشاره به داستان معروف سه روز روزه نذر خاندان پيغمبر(صلى الله عليه وآله وسلم) و بخشيدن غذاى افطار خود به «مسكين»، «يتيم» و «اسير» مى كند، اين حقيقت را به خوبى آشكار مى سازد كه اين ايثار و گذشت بى نظير از ايمان به معاد سرچشمه گرفته است، مى فرمايد: ([آنها مى گويند] ما شما را فقط براى خدا اطعام مى كنيم و هيچ پاداش و تشكرى از شما نمى خواهيم - ما از پروردگارمان خائفيم در آن روزى كه عبوس و شديد است [و به همين دليل براى جلب رضاى او تا آنجا كه در توان داريم ايثار مى كنيم])؛ «اِنَّما نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ الله لانُريدُ مِنْكُمْ جَزاءً وَ لا شُكُوراً - اِنّا نَخافٌ مِنْ رَبِّنا يَوْماً عَبُوساً قَمْطَريراً».(2)
آرى كسى كه از خدا و روز جزا مى ترسد نه تنها از اضافات زندگى خود در راه او انفاق مى كند؛ بلكه آنچه را شديداً به آن نيازمند است در راه آن محبوب بى مانند مى دهد، آن هم با اخلاص كامل، نه انتظار پاداشى دارد و نه حتى اظهار تشكرى با زبان و اين نشان مى دهد كه ايمان به آن روز بزرگ چه انگيزه نيرومندى براى توجه به نيكى ها و خلوص نيت است. قابل توجه اينكه در آيه گذشته سخن از تأثير رجاء و اميد قيامت در اخلاص و عمل صالح بود و در اينجا سخن از تأثير خوف و بيم از آن روز است كه جمعاً دو ركن اصلى، انگيزه حركت ها را تشكيل مى دهد: «رجاء» و «خوف».
علاوه بر این در سوره یس، آيه 22، از زبان مرد مؤمنى كه به حمايت از رسولان مسيح(عليه السلام) در انطاكيه برخاسته بود(3) مردم آن سامان را به پيروى از آن رسولان دعوت مى كرد چنين نقل مى كند: او ضمن دعوت مردم به پيروى از اين رسولان چنين گفت: (چرا من كسى را پرستش نكنم كه مرا آفريده است و همه به سوى او بازگشت مى كنيد)؛ «وَ مالِىَ لااَعْبُدُ الَّذى فَطَرَنى وَ اِلَيْهِ تُرْجَعُوْنَ». در حقيقت در كلام خود دو دليل براى لزوم عبوديّت پروردگار ذكر كرده: نخست اينكه او خالق ماست و تمام هستى ما و علم و دانش و قدرت ما همه از اوست و ديگر اينكه جهان ديگرى در پيش است كه همه به آن مى پيوندند و به سوى خدا و دادگاه عدلش باز مى گردند.(4)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.