پاسخ اجمالی:
«برهان فطرت» اين است كه انسان در اعماق جان خود اعتقاد به حقيقتى را مى يابد و ايمان به وجود جهان ديگر و رستاخيز عظيم انسان ها و دادگاه عدل الهى را احساس مى كند. امام صادق(ع) در پاسخ سؤال از معناى فطرت در آيه 30 سوره «روم» فرمود: «منظور از اين فطرت، اسلام است». پيامبر(ص) نيز فرمود: «فطرتى كه خداوند مردم را بر آن آفريد، دين خداست» و در حديث معروفی آمده كه: «همه انسان ها بر فطرت (اسلام) متولّد مى شوند، مگر اينكه والدينشان، آنها را به آيين يهوديگرى يا نصرانيّت و مجوسيّت متوجّه سازند».
پاسخ تفصیلی:
منظور از «برهان فطرت» اين است كه انسان در اعماق جان خود اعتقاد و ايمان به حقيقتى را مى يابد و ايمان به وجود جهان ديگر و رستاخيز عظيم انسان ها و دادگاه عدل الهى را احساس مى كند. البته اين معنا از طرق مختلف قابل توضيح و تبيين است كه بعد از شرح آيات قرآن مجيد در اين زمينه، در بخش توضيحات به سراغ آن مى رويم، اكنون به آيات زير گوش جان مى سپاريم:
1- «وَ اَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّيْنِ حَنِيْفاً فِطْرَةَ اللهِ الَّتى فَطَرَ النّاسَ عَلَيْها لاتَبْديلَ لِخَلْقِ اللهِ ذلِكَ اَلَّدِيْنَ الْقَيِّمُ»(1)؛ (روى خود را متوجه آيين خالص پروردگار كن اين فطرتى است كه خداوند انسان ها را بر آن آفريده دگرگونى در آفرينش خدا نيست اين است دين و آيين محكم و استوار).
2- «لا اُقْسِمُ بِيَوْمِ الْقِيامَةِ * وَ لااُقْسِمُ بِالنََّفْسِ اللََّوّامَةِ * اَيَحْسَبُ الاِْنْسانُ اَنْ لَنْنَجْمَعَ عِظامَهُ»(2)؛ (سوگند به روز قيامت و سوگند به نفس لوامة، وجدان بيدار و ملامت گر [كه رستاخيز حق است] - آيا انسان مى پندارد كه استخوان هاى او را جمع نخواهيم كرد؟).
شايد بسيارى گمان مى كنند، نخستين آيه از آيات فوق، تنها اشاره به فطرت خداشناسى انسان است؛ در حالى كه دقت در آيه نشان مى دهد، موضوع سخن در آن عام است و تمام دين را فطرى مى شمارد؛ يعنى مجموعه اصول عقائد و حتّى كليات فروع دين و احكام به صورت خلاصه در اعماق فطرت حضور دارد.
مى فرمايد: (روى خود را متوجه دين خالص پروردگار كن، اين همان فطرتى است كه خداوند انسان ها را بر آن آفريده است، در آفرينش خدا دگرگونى نيست، اين است دين و آيين استوار و ثابت، ولى غالب مردم نمى دانند)؛ «وَ اَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّيْنِ حَنيفاً فِطْرَةَ اللهِ الَّتى فَطَرَ النّاسَ عَلَيْها لاتُبْديلَ لِخَلْقِ الله ذلِكَ الِّديْنُ الْقَيِّمُ وَ لكِنَّ اَكْثَرَ النّاسِ لا يَعْلَمُونَ».
به طورى كه ملاحظه مى كنيد، «دين» دو بار در آيه فوق تكرار شده كه اشاره به مجموع حقايق دينى است و قابل توجّه اينكه در يك جمله مى فرمايد: «اين، آفرينش الهى است» و بعد مى افزايد: «دگرگونى در آفرينش خدا نيست» و بار سوّم روى اين مسأله تأكيد كرده مى گويد: «اين آيين پابرجاست» و به اين ترتيب سه بار روى فطرى بودن دين، براى انسان ها در اين آيه تكيه شده است.(3) از مجموع اين آيه استفاده مى شود كه نه تنها مسأله خداشناسى، بلكه اعتقاد به رستاخيز و دادگاه بزرگ عدل الهى نيز در فطرت آدمى نهاده شده است. قابل توجه اينكه در روايات اسلامى كه در تفسير اين آيه وارد شده نيز اشارات روشنى به اين معنا ديده مى شود. در حديثى از امام صادق(عليه السلام) مى خوانيم كه در پاسخ سؤال از معناى فطرت در اين آيه شريفه فرمود: «هِىَ الاِسْلامُ»؛ (منظور از اين فطرت، اسلام است).(4)
در تفسير درّالمنثور از پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله و سلم) چنين نقل شده كه: «فِطْرَةَ اللهِ الَّتى فَطَرَ النّاسَ عَلَيْها، دِيْنُ الله»(5)؛ (فطرتى كه خداوند مردم را بر آن آفريد، دين خداست) و در حديث معروفى كه از طرق شيعه و اهل سنّت نقل شده مى خوانيم كه «همه انسان ها بر فطرت (اسلام) متولّد مى شوند، مگر اينكه پدران و مادران، آنها را به آيين يهوديگرى يا نصرانيّت و مجوسيّت متوجّه سازند».(6)،(7)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.