پاسخ اجمالی:
امام علی(ع) در واپسین لحظات عمر خود به اصبغ ابن نباته فرمودند: «روزي پيامبر(ص) به من فرمود: به مسجد مي روي و به مردم مي گويي: لعنت خدا و فرشتگان و انبيا بر كسي كه به غير پدرش انتساب پيدا كند و به غير مواليانش ارتباط داشته و اين رابطه را قطع كند و اجرت اجیر را ندهد. وقتی منظور ایشان را از این جملات پرسيدم فرمود: من پدر شما هستم. هر كه به پدرش ارتباط نداشته باشد با پيامبر(ص) ارتباط ندارد و مشمول لعنت خدا و فرشتگان است. من مولاي شمايم ارتباطتان را با من قطع نكنيد. من اجيرم، اجرتم را بدهيد. اجرتم نيز همان محبت خاندانم است».
پاسخ تفصیلی:
اصبغ بن نباته كه از شاگردان مخصوص امام علي(عليه السلام) است مي گويد: وقتي ضربت بر سر مطهر آن حضرت اثر كرد، صداي گريه از درون خانه به گوش عده اي از اصحاب رسيد. آنها هم بي تابي و گريه كردند. حسن بن علي(عليهما السلام) از خانه بيرون آمده فرمود: چه خبر است؟ اصحاب و شاگردان گفتند: ما صداي گريه از درون خانه شنيديم و نتوانستيم تحمل كنيم و مشتاق زيارت مولاييم. فرمود: حضرت در حالي نيست كه بتوانيد با او ملاقات كنيد، برويد.
اصبغ بن نباته مي گويد: همه رفتند و من ماندم. دوباره صداي گريه از درون خانه بلند شد و من گريه كردم باز حسن بن علي(عليه السلام) از منزل بيرون آمده فرمودند: مگر نگفتم برويد؟ عرض كردم: «وَ اللَّهِ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّه مَا تُتَابِعُنِي نَفْسِي» قسم به خدا نمي توانم بروم. قلبم اينجاست، بايد حضرت را ببينم و امام را زيارت كنم. امام حسن(عليه السلام) فرمود: پس صبر كن اجازه بگيرم، چند لحظه صبر كردم، امام فرمودند: بيا. وقتي وارد شدم ديدم امام علي(عليه السلام) پارچه زردي را به سر مباركشان بسته اند و خون هم مرتب از سر ريخته، رخسار شريفشان هم زرد شده است كه من نتوانستم بين آن پارچه با رنگ صورت مباركشان فرق بگذارم. آنگاه خودم را به دامان حضرت انداخته و بوسيدم و گريه كردم. حضرت به من فرمود: «لَا تَبْكِ يَا أَصْبَغُ فَإِنَّهَا وَ اللَّهِ الْجَنَّة». اصبغ گريه مكن به خدا من به بهشت مي روم. اين سخن، همانا كلام اهل يقين است.
اصبغ بن نباته گفت: يا اميرالمؤمنين من هم مي دانم كه شما اهل بهشت هستيد؛ اما گريه من براي آن است كه ما شما را از دست مي دهيم تكليف ما چيست؟ (او هم شاگرد همان مولي است. در قرآن كريم آمده است، يك عده صيرورتشان بهشت است، يعني بهشت مي شوند نه اينكه به طرف بهشت سير كنند). اصبغ بن نباته عرض مي كند: حديثي از پيامبر(صلي الله عليه و آله و سلم) بفرماييد و چون ديگر من شما را نمي بينم، اين آخرين حديثي باشد كه از پيامبر(صلي الله عليه و آله و سلم) نقل مي كنيد؛ ایشان فرمود: روزي پيامبر(صلي الله عليه و آله و سلم) مرا خواند و فرمود: يا علي به مسجد مي روي و مردم را به مسجد دعوت مي كني. آنگاه خدا را حمد و ثنا مي كني و بر من درود مي فرستي؛ وقتي خطبه ات با اين مقدمه شروع شد، به مردم بگو: من پيام آور خدايم. رسول خدا مرا فرستاده كه پيام او را به شما برسانم و پيام رسول خدا اين است «إِنَّ لَعْنَةَ اللَّهِ وَ لَعْنَةَ مَلَائِكَتِهِ الْمُقَرَّبِينَ وَ أَنْبِيَائِهِ الْمُرْسَلِينَ وَ لَعْنَتِي عَلَى مَنِ انْتَمَى إِلَى غَيْرِ أَبِيهِ أَوِ ادَّعَى إِلَى غَيْرِ مَوَالِيهِ أَوْ ظَلَمَ أَجِيراً أَجْرَهُ» لعنت خدا و فرشتگان و انبيا بر كسي كه به غير پدرش انتساب پيدا كند و به غير مواليانش ارتباط داشته و اين رابطه را قطع كند. حال اين انتساب يعني چه؟ اين پدر به چه معنا است؟ اين «مولي» به چه معنا است؟ هر كسي به گونه اي استفاده كرده است. در ادامه فرمود: لعنت خدا بر كسي كه مزد اجير را ندهد. حضرت، اين چند چيز را به من فرمود؛ من هم آمدم و به مردم گفتم.
آنگاه كسي در بين جمعيت برخاست و گفت: اين را توضيح بدهيد. لعنت خدا و رسول و ملائكه بر كسي كه به غير پدرش يا به غير مواليانش انتساب داشته باشد و ادعاي غير آنان را در سر بپروراند و يا حق اجير را ندهد و به اجير ظلم كند، منظور چيست و كيست؟ اميرالمؤمنين فرمود: من اين خواسته را به پيامبر رساندم. حضرت فرمود برو به مسجد و اين كلمات را تفسير كن و بگو: «أَيُّهَا النَّاسُ مَا كُنَّا لِنَجِيئَكُمْ بِشَيْءٍ إِلَّا وَ عِنْدَنَا تَأْوِيلُهُ وَ تَفْسِيرُه» مردم ما حرفي نگفتيم كه گنگ و مبهم باشد؛ بلكه اين سخن نيز تأويل و تفسيرش پيش ماست. اينكه گفتيم بر كسي كه به غير پدرش انتساب داشته باشد «أَلَا وَ إِنِّي أَنَا أَبُوكُم» من پدر شما هستم. هر كسي به پدرش ارتباط نداشته باشد يعني به پيامبر ارتباط ندارد. و بعد هم در اين ارتباط «أَنَا وَ عَلِيٌّ أَبَوَا هَذِهِ الْأُمَّة» مطرح شد. هر كس به اين پدر ارتباط نداشته باشد و فرزند اين پدر نباشد مشمول لعنت خدا و فرشتگان خواهد بود. چگونه انسان با پيامبر ارتباط پدري و پسري دارد جز از راه محبّت؟ آيا محبت بدون معرفت و معرفت بدون اطاعت ميسر است؟ آن اطاعت و عبادتهاي خدا به دستور پيامبر است كه انسان را عارف و عارف را محّب مي كند.
در ادامه فرمود: «أَلَا وَ إِنِّي أَنَا أَبُوكُمْ، أَلَا وَ إِنِّي أَنَا مَوْلَاكُمْ، أَلَا وَ إِنِّي أَنَا أَجِيرُكُم» من مولاي شما هستم ارتباطتان را با من قطع نكنيد. من اجيرم، اجرتم را بدهيد. اجرت پيامبر چيزي جز محبت خاندانش نيست؛ زيرا: «قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبي»(1) محصول زحمات چندين ساله ام اين است كه شما دوست علي و اولاد علي باشيد. دوست عترت طاهره باشيد. وقتي نام اينها را مي برند، قلبتان باز شود و نشاطي در جانتان احسان كنيد. دستورات را از اينها بگيريد و پيروي را نسبت به اينها داشته باشيد. مزد رسالت من «محبّت» اينهاست. محبّت، محصول معرفت و معرفت هم محصول اطاعت است.(2)
هر كسي نمي تواند دوست اين خاندان باشد. دوستي كار آساني نيست و غير از اطاعت كردن قانوني است. هر شاگردي به هر استادي علاقه ندارد؛ بلكه علاقه چيز ديگري است. دوستي علي و اولاد علي نه آن است كه هر چه گفتند، فقط ما قبول كنيم بلكه فوق اين است. سخن از محبت است. اينها را بايد با دل بپذيريم.(3)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.