پاسخ اجمالی:
حضرت سيدالشهدا(ع) فرمود: «إنّى أُحبّ الصلاة»؛ (نماز محبوب من است) نفرمود من نماز می خوانم؛ يعني، آن باطن و حقيقت نماز محبوب من است و آنرا مشاهده و لمس می کنم. برای درک بهتر این مطلب می توان به سخن خداوند در سوره «تکاثر» مراجعه کرد که فرمود: «اگر علم اليقين داشته باشيد آتش قيامت را مي بينيد» معلوم مي شود هر چیزی باطنی دارد؛ باطن نماز و روزه، بهشت است، رضایت خداوند است و ... این حالت (علم الیقین) نیز دور از دسترس نیست، چراکه در مورد برخی اصحاب معصومین(ع) نقل شده که به این مقام رسیده اند.
پاسخ تفصیلی:
حضرت سيدالشهدا(سلام الله عليه) هنگام عصر تاسوعا، به حضرت ابوالفضل(عليه السلام) فرمود: به اين قوم بگو، امشب را كه شب عاشوراست به من مهلت بدهند، براي اينكه خداي سبحان مي داند «أَنِّي أُحِبُّ الصَّلَاة»(1)؛ (من نماز [براي خدا] را دوست دارم). نماز محبوب من است، نه اينكه من نماز خوان هستم. (اين اعمال صوري و ظاهري را كه همه دارند. آداب نماز هم كه ميسور خيلي هاست) يعني، آن باطن و حقيقت نماز محبوب من است، من نماز را دوست دارم و مي خواهم از دوستم وداع كنم.
اگر كسي نماز بخواند و روزه بگيرد، براي ابد زنده است. بين كسي كه بگويد من نماز مي خوانم، و اين جمله كه سيدالشهدا(عليه السلام) مي فرمايد: «من نماز را دوست دارم و عزيز من است» فرق بسيار است. بچه هاي امام سجّاد(عليه السلام) و فرزندان امام باقر(علیه السلام) و معصومين(علیهم السلام) اين حال را داشتند. سعي مي كردند وقتي پدر مشغول نماز شد شروع به بازي كنند. مي گفتند: وقتي حضرت شروع به نماز كرد ديگر متوجه به ما نيست. هر چه سر و صدا كنيم آزاد هستيم.(2) روزي در مكان مجاور حضرت كه نماز مي خواند آتش سوزي اتفاق افتاد، سر و صدا شد و آن را خاموش كردند. پس از نماز به عرض حضرت رساندند كه اينجا آتش گرفته بود و اين همه سر و صدا بود؛ شما متوجه نبوديد؟ فرمود: خير. عرض كردند: چطور؟ فرمود: من آتش ديگري را خاموش مي كردم. آتش آن عالم را خاموش مي كردم.(3) مگر آتش آن عالم را انسان مي بيند؟ بلي، مي بيند.
قرآن كريم فرمود: (اگر علم اليقين داشته باشيد آتش قيامت را مي بينيد ...)؛ «کَلاَّ لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقينِ * لَتَرَوُنَّ الْجَحيمَ * ثُمَّ لَتَرَوُنَّها عَيْنَ الْيَقينِ * ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعيمِ».(4) معلوم مي شود باطن گناه آتش و باطن ثواب بهشت است. باطن نماز و روزه، بهشت است. فرمود: اگر شما اهل راه باشيد، هم اكنون جهنّم را مي بينيد. آن كس كه مي گويد به چنين و چنان دليل، جهنّمي وجود دارد صرفاً لفاظّي است:
خود هنر دان ديدن آتش عيان *** ني گپ دلّ علي النار الدخان
اي دليلت گندتر نزد لبيب *** در حقيقت از دليل آن طبيب(5)
آن كس كه مي گويد بالاخره قيامت و آتش هست چون از دودش معلوم است و از دود مي خواهد پي به آتش ببرد، به لسان اهل معني دارد گپ مي زند، اين هنر نيست؛ هنر آن است كه انسان بر اساس آيه مزبور، باطن گناهان را كه همان جهنّم است ببيند.
عده اي از شاگردان معصومين(عليهم السلام) نيز به اين حكمتها پي برده بودند. حارثة بن مالك به حضرت رسول(صلي الله عليه و آله و سلم) عرض كرد: من جهنم و اهلش و بهشت و اهلش را مي بينم و صداي آنان را مي شنوم(6) پس اين طور نيست كه اسرار عبادت مخصوص ائمه(عليهم السلام) و انبياي الهي باشد؛ گرچه آنها مقاماتي دارند كه فكر ما به آنجا نمي رسد و اهل بيت(عليهم السلام) با هيچ فردي قابل قياس نيستند، چنانكه امير بيان فرمود: «لَا يُقَاسُ بِآلِ مُحَمَّدٍ صَلّي الله عَليه وَ آله مِنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ أَحَد».(7)،(8)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.