پاسخ اجمالی:
قرآن درباره «نماز» مي فرمايد: «نماز بخوانيد تا ياد مرا زنده كنيد [و من در ياد شما به وسيله نماز ظهور كنم]». اگر ياد خدا به وسيله نماز ظهور كرد، آن قلب، مطمئن است. از طرفي ياد خدا دلها را مطمئن مي كند. در سوره معارج هم مي فرمايد: «اگر رنج و شرّي به انسان برسد، جزع و بي تابي كرده و صبر را از دست مي دهد و اگر خيري به او برسد سعي مي كند به ديگران نرسد و نرساند، مگر نمازگزاران». بنابر این نمازگزار كسي است كه سركشي طبيعت را رام و در شدايد و سختيها جزع نكند.
پاسخ تفصیلی:
وقتي قرآن كريم سخن از نماز به ميان مي آورد، مي فرمايد: «وَ أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِکْري»(1)؛ (نماز بخوانيد تا ياد مرا زنده كنيد [و من در ياد شما به وسيله نماز ظهور كنم]). اگر ياد خدا به وسيله نماز ظهور كرد آن قلب، مطمئن است. از طرفي ياد خدا دلها را مطمئن مي كند: «أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ».(2) پس دل انسانِ نمازگزار، مطمئن است. هرگز از غير خدا نمي ترسد و هيچ دشمني چه از درون و چه از بيرون نمي تواند موجب هراس او شود؛ زيرا اهل نماز به ياد حق هستند و ياد حق، عامل طمأنينه و آرامش است.
در سوره معارج درباره حكمتهاي نماز مي فرمايد: طبع انسان در برابر شدايد بيتابي مي كند و اگر خيري به او رسيد، سعي مي كند انحصارطلب باشد و به ديگران ندهد. فطرت انسان بر توحيد و طبيعت او به رجس و آلودگي متمايل است. فطرت را انبيا احيا مي كنند و طبيعت جز آلودگي چيزي نيست. قرآن مي فرمايد: «إِنَّ الْإِنْسانَ خُلِقَ هَلُوعاً * إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعاً * وَ إِذا مَسَّهُ الْخَيْرُ مَنُوعاً * إِلاَّ الْمُصَلِّينَ»(3)؛ (اگر رنج و شرّي به انسان برسد، جزع و بي تابي كرده و صبر را از دست مي دهد و اگر خيري به او برسد سعي مي كند به ديگران نرسد و نرساند و منّاع خير باشد، مگر نمازگزاران).
نمازگزاران، طبيعت را سركوب و فطرت را احيا كرده اند. خاصيت نماز، احياي فطرت است. نمازگزار كسي است كه سركشي طبيعت را رام كند. او با سرمايه آرامشي كه از نماز به دست آورده در فراز و نشيب زندگي سست نمي شود و در شدايد و سختيها جزع نمي كند، اگر خيري به او برسد منع نمي كند و از ديگران دريغ نمي دارد.(4)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.