پاسخ اجمالی:
تقيد به «ضوابط» و دوري از «روابط» يكى از مهمترين ويژگيهاى مدير است. البته ممکن است این کار در ابتدا مشكلات فراوانى داشته باشد، ولى در دراز مدت اثري بسيار مثبت دارد. منابع اسلامی مملو است از اسناد زنده اى كه نشان مى دهد پيشوايان اسلام براى حفظ ضوابط تا چه اندازه رابطه ها را زير پا مى گذاشتند. داستان درخواست عقيل از امیرمومنان(ع) و پاسخ ایشان بوسیله آهن داغ و مواردی از این دست نمونه هایی از این تلاشهاست. البته اجراى اين اصل از مشكلترين كارهاى مديران بوده و نیازمند آموزش مستمر ایشان است.
پاسخ تفصیلی:
اين اصل را به عنوان يكى از مهمترين شرايط و ويژگيهاى مدير و فرمانده مى توان ذكر كرد، و هم ضدّ آن (مقدّم داشتن روابط بر ضوابط) را به عنوان يكى از مهمترين آفات مديريّت مى توان شمرد.
درست است كه تقيّد به «ضوابط» و بى اعتنائى به حاكميّت «روابط» مشكلات فراوانى دارد، و مخصوصاً در جوامعى كه هميشه روابط بر آن حاكم بوده است و ضوابط هميشه در برابر آن قربانى شده، کار بسیار دشواری است؛ ولى اگر مشكلات آن در كوتاه مدّت پذيرفته شود، اثر آن در دراز مدّت بسيار مثبت و چشمگير است. اصولاً سازمان و تشكيلاتى كه «ضابطه بر آن حاكم نباشد» شايسته نام سازمان و تشكيلات نيست! و نه كسى كه در رأس آن است شايسته نام مدير و فرمانده!
منابع و تواريخ اسلام مملو است از اسناد زنده اى كه نشان مى دهد پيشوايان اسلام براى حفظ ضوابط تا چه اندازه رابطه ها را زير پا مى گذاشتند. داستان «عَقيل وَ حَديد محماة» را همه شنيده ايم كه مطابق آنچه در نهج البلاغه ثبت است، «عقيل» نزد برادرش اميرمؤمنان على(عليه السلام) رسيد و تقاضاى امتيار مختصرى بر ديگران در اموال بيت المال داشت، (شايد در حدود يك من گندم در هر روز!). ولى امام على(عليه السلام) براى حفظ اصول نه تنها دست رد بر سينه او زد، بلكه چنان درسى به او داد كه تاريخ هرگز آن را فراموش نخواهد كرد! قطعه آهنى را در آتش گذارد؛ هنگامى كه سرخ و گداخته شد نزديك دست برادر برد، ناگهان فريادش بلند شد، و امام(عليه السلام) فرمود: (آیا از آتشى كه در برابر قيامت بازيچه اى بيش نيست فرياد مى زنى و مرا به سوى آتش سوزانى كه خشم خدا آن را برافروخته است مى كشانى!)؛ «أَتَئِنُّ مِنْ حَديدَة أَحْماها إِنْسانُها لِلَعِبِهِ وَ تَجُرُّنى إلى نار سَجَرَها جَبّارُها لِغَضَبِهِ!».(1)
آيا در تمام دنيا كسى را سراغ داريد كه در رأس حكومت نيرومند و پهناورى با بيت المال بسيار گسترده اى باشد، و در برابر تقاضاى كوچكى از برادرش، اينچنين براى حفظ ضوابط پافشارى كند! داستان زنى به نام فاطمه از يك قبيله معروف حجاز درعصر پيامبر(صلی الله علیه و اله) که از قبيله بنى مخزوم بود و دزدى كرده بود و قبيله نيرومندش سخت پافشارى بر عدم اجراى حد داشتند، در تاريخ اسلام معروف است؛ كه پيامبر(صلى الله عليه و آله و سلم) بى اعتنا به اين رابطه، دستور اجراى حد را در مورد او صادر فرمود؛ سپس افزود: «امّتهاى پيشين به خاطر اين نابود شدند كه وقتى فرد ضعيفى مرتكب خطائى مى شد او را مجازات مى كردند امّا اگر يكى از اشراف آنها دست به سرقت مى زد او را از كيفر معاف مى داشتند؛ به خدا سوگند كه اگر فرزند خودم مرتكب چنين گناهى شده بود او را معاف نمى كردم!».(2)
و نيز داستان معروف گردن بند را كه يكى از دختران امام على(عليه السلام) از خازن بيت المال به عنوان امانت گرفته بود، و مسأله نزد امام(عليه السلام) روشن شد، خازن بيت المال را سخت نكوهش كرد و دخترش را با عبارت تندى از تكرار اين كار بر حذر داشت. شرح اين ماجرا در كتاب عدالت و قضاء در اسلام، صفحه 247 آمده است. آنچه در بالا آمد خلاصه اى از آن بود.
در كتاب حدود و ديات آمده كه «امّ سلمه» همسر پيامبر اسلام(صلى الله عليه و آله و سلم) كنيزى داشت كه دست به دزدى زده بود؛ هنگامى كه او را دستگير كرده نزد پيامبر(صلى الله عليه و آله و سلم) آوردند، «امّ سلمه» درباره او شفاعت كرد، پيامبر(صلى الله عليه و آله و سلم) فرمود: «يا أُمَّ سَلَمَة! هذا حَدٌّ مِنْ حُدُودِ اللّهِ لا يُضَيَّعُ»(3)؛ (اين حدّى از حدود الهى است، هرگز نمى توان از اجراى آن [به خاطر روابط] صرف نظر كرد)؛ سپس دستور داد او را مجازات كردند. ولى همان گونه كه اشاره كرديم اجراى اين اصل از مشكلترين كارهاى مديران و فرماندهان است؛ و با خشونت و سختگيرى و خشكى نيز هرگز عملى نيست؛ و گاه عكس العملهاى نامطلوب فراوانى دارد. بلكه قبل از هر چيز يك آموزش مستمرّ فرهنگى براى اين كار لازم است تا همه مردم تدريجاً به آن عادت كنند؛ هيچ كس اجراى قانون را مخالف مراتب دوستى و رفاقت و روابط خويشاوندى نداند، و كسى انتظار نداشته باشد كه به خاطر روابط نزديك با مديران و رهبران، بايد ضوابط الهى به خاطر آنها زير پاگذارده شود.(4)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.