پاسخ اجمالی:
اوّلا: طبق این آیه پیامبر می توانست با «کنیزان» ازدواج کند و منع درباره «زنان آزاد» بوده است. ثانیا: پيامبر اسلام(ص) به خاطر تقاضاهای متعدّد ازدواج، از طرف «زنان آزاد» دچار یک مشكل شده بود که با این آیه حل شد. ثالثا: با توجه به اینکه اسلام در اواخر عمر شریف ایشان پیشرفت های زیادی داشت و از طرفی توطئه هاى خطرناكى از داخل و خارج برای اسلام می چیدند، پیامبر(ص) می بایست بر این امور تمرکز داشته باشد و شاید اختیار همسر دیگر وجهی نداشت.
پاسخ تفصیلی:
خداوند در آیه 52 سوره احزاب خطاب به پیامبر خویش مى فرمايد: «لا يَحِلُ لَكَ النِّساءُ مِنْ بَعْدُ وَ لا أَنْ تَبَدَّلَ بِهِنَّ مِنْ أَزْواجٍ وَ لَوْ أَعْجَبَكَ حُسْنُهُنَّ إِلاَّ ما مَلَكَتْ يَمِينُكَ وَ كانَ اللَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ رَقِيباً» ؛ (بعد از اين ديگر زنى بر تو حلال نيست و نمى توانى همسرانت را به همسران ديگرى تبديل كنى [بعضى را طلاق دهى و همسر ديگرى بجاى او برگزينى] هر چند جمال آنها مورد توجه تو واقع شود، مگر آنچه كه به صورت كنيز در ملك تو در آيد و خداوند ناظر و مراقب هر چيز است [و به اين ترتيب فشار قبائل را در اختيار همسر از آنها، از تو برداشتيم]).
ظاهر تعبير «مِنْ بَعْدُ» اين است كه بعد از اين، ازدواج مجدد براى تو حرام است. بنابراين «بعد» يا به معنى بعد زمانى است، يعنى بعد از اين زمان(زمان نزول این آیه) ديگر همسرى انتخاب مكن، يا بعد از آنكه همسرانت را طبق فرمان الهى در آيات گذشته مخير در ميان زندگى ساده در خانه تو و يا جدا شدن كردى و «آنها با ميل و رغبت ترجيح دادند كه به همسرى با تو ادامه دهند»، ديگر بعد از آنها نبايد با زن ديگرى ازدواج كنى و نيز نمى توانى بعضى از آنها را طلاق داده، و همسر ديگرى بجاى او برگزينى، به تعبير ديگر نه بر تعداد آنها بيفزاى و نه افراد موجود را عوض كن.
باید توجّه داشت که در این آیه اوّلا: ازدواج پیامبر(صلی الله علیه وآله) با «کنیزان» منع نشده است. ثانیا: اين حكم حاوی مصلحتی بود که بر اساس آن، ازدواج ایشان با «زنان آزاد» از زمان نزول این آیه به بعد ممنوع شده بود.
طبق این حکم فشار قبائل برای اختيار همسر از آنها، از پیامبر(صلی الله علیه وآله) برداشته شد. بنا بر شواهدی که از تواريخ استفاده مى شود پيامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) از ناحيه افراد و قبائل مختلف تحت فشار بود كه از آنها همسر بگيرد، و هر يك از قبائل مسلمان افتخار مى كردند كه زنى از آنها به همسرى پيامبر(صلی الله علیه وآله) در آيد، حتى بعضى از زنان بدون هيچگونه مهريه، حاضر بودند خود را به عنوان «هبه» در اختيار آن حضرت بگذارند و بى هيچ قيد و شرط با او ازدواج كنند.
البته پيوند زناشويى با اين قبائل و اقوام تا حدى براى پيامبر(صلی الله علیه وآله) و اهداف اجتماعى و سياسى او مشكل گشا بود، ولى طبيعى است اگر از حد بگذرد، خود مشكل آفرين مى شود، و هر قوم و قبيله اى چنين انتظارى را دارد، و اگر پيامبر(صلی الله علیه وآله) بخواهد به انتظارات آنها پاسخ گويد و زنانى را هر چند به صورت عقد، و نه به صورت عروسى، در اختيار خود گيرد، دردسرهاى فراوانى ايجاد مى شود. لذا خداوند حكيم با يك قانون محكم جلو اين كار را گرفت و او را از هر گونه ازدواج مجدد و يا تبديل زنان موجود نهى كرد.
بعلاوه حق شناسى ايجاب مى كرد كه بعد از وفادارى همسرانش با او و ترجيح دادن زندگى ساده معنوى پيامبر(صلی الله علیه وآله) را بر هر چيز ديگر، که در آیه قبل از این آیه مطرح شد، خداوند براى حفظ مقام آنها چنين دستورى را به پيامبر(صلی الله علیه وآله) بدهد.
و اما در مورد كنيز كه مجاز شده به خاطر آنست كه مشكل و گرفتارى پيامبر(صلی الله علیه وآله) از ناحيه زنان آزاد بود، لذا ضرورتى نداشت كه اين حكم در اين مورد محدود شود هر چند پيامبر(صلی الله علیه وآله) از اين استثناء نيز طبق گواهى تاريخ استفاده نكرد.(1)
همچنین با توجه به اینکه اسلام در اواخر عمر شریف حضرت پیشرفت های زیادی داشت و از طرفی توطئه هاى خطرناكى از داخل و خارج برای اسلام می چیدند، پیامبر(صلی الله علیه وآله) می بایست بر این امور تمرکز داشته باشد و شاید اختیار همسر دیگر وجهی نداشت؛ لذا در آیه قبل نیز به مسأله حق قسم (همخوابی) اشاره شده و این آیه نیز می تواند تأکیدی بر آن حکم باشد.
با این توضیحات روشن می شود که اين محدوديت براى شخص پيامبر(صلی الله علیه وآله) نقصى محسوب نمى شود و حكمى است كه فلسفه بسيار حساب شده اى دارد.
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.