پاسخ اجمالی:
گرچه مورد نزول آیه «وَاعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِّنْ شَىْءٍ...» غنائم جنگی بوده، اما هيچ مانعى ندارد كه مفهوم آيه يك معنى كلى باشد؛ چنانکه مفسران شیعه و سنی تصریح کرده اند: غنیمت در آیه معنى وسيعى دارد و شامل غنائم جنگى و غير آن می شود. ضمن اینکه برفرض این آیه فقط بر غنائم جنگی دلالت کند، ادله دیگری از سنت مبنی بر تعلق خمس بر سایر غنائم وجود دارد؛ از جمله روایت «خمس در تمام سودهايى كه به مردم مى رسد اعم از كم و زياد ثابت است» در منابع شیعه و روایت «فى الرّكاز الخمس» در منابع اهل سنت.
پاسخ تفصیلی:
درست است كه آيه شريفه: «وَاعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِّنْ شَىْءٍ فَأَنَّ للَّهِ خُمُسَهُ»(1)؛ (بدانيد هرگونه غنيمتى به دست آوريد خمس آن براى خداست)، در شمار آيات مربوط به جهاد در قرآن ذكر شده، ولى مانعى وجود ندارد كه مفهوم آيه يك معنى كلى و عمومى باشد. اينگونه احكام در قرآن و سنت فراوان است كه حكم كلى و مصداق جزئى است.
به عنوان مثال در آيه 7 سوره حشر مى خوانيم: «ما آتاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا»؛ (هر چه پيامبر براى شما مى آورد بگيريد و هر چه از آن نهى مى كند خود دارى كنيد). اين آيه يك حكم كلى در باره لزوم پيروى از فرمانهاى پيامبر(صلی الله علیه وآله) بيان مى كند در حالى كه مورد نزول آن اموالى است كه از دشمنان بدون جنگ به دست مسلمانان مى افتد و اصطلاحا به آن «فىء» گفته مى شود.
و نيز در آيه 233 سوره بقره يك قانون كلى به صورت «لا تُكَلَّفُ نَفْسٌ إِلَّا وُسْعَها»؛ (هيچ كس بيش از آنچه قدرت دارد تكليف نمى شود)، بيان شده است؛ در حالى كه مورد آيه در باره اجرت زنان شيرده است و به پدر نوزاد دستور داده شده است به اندازه توانايى خود به آنها اجرت بدهد. ولى آيا ورود آيه در چنين مورد خاصى مى تواند جلو عموميت اين قانون (عدم تكليف به ما لا يطاق) را بگيرد؟!
خلاصه اينكه: آيه در ضمن آيات جهاد وارد شده ولى مى گويد: هر در آمدى از هر موردى عايد شما شود - كه يكى از آنها غنائم جنگى است - خمس آن را بپردازيد، مخصوصا «ما» موصوله و «شيء» كه دو كلمه عام و بدون هيچ گونه قيد و شرطند اين موضوع را تاييد مى كنند.(2) بنابراین اثبات خمس برای غنائم جنگی طبق این آیه منافاتی با دلالت این آیه بر خمس در سایر غنائم ندارد. چرا که «غنيمت» از نظر لغوى يك معناى وسيع دارد كه هر نوع درآمدى را كه انسان به دست مى آورد شامل مى گردد و منحصر به غنائم جنگى نيست.(3)
در بسیاری از روايات اهل بيت(عليهم السلام) غنیمت به همين معنا تفسير شده است؛ از جمله در روایتی از امام صادق(عليه السلام) می خوانیم: «... هِيَ وَ اللَّهِ الْإِفَادَةُ يَوْماً بِيَوْم...»(4)؛ (به خدا كه آن فایده روز به روز است). و فایده ای که خمس به آن تعلق می گیرد در روایتی از امامان اهل بیت، این گونه معنی شده است: «الْفَائِدَةُ مِمَّا يُفِيدُ إِلَيْكَ فِي تِجَارَةٍ مِنْ رِبْحِهَا وَ حَرْثٍ بَعْدَ الْغَرَامِ أَوْ جَائِزَة»(5)؛ (فايده چيزيست كه از سود تجارت به تو رسد و از زراعت بعد از کسر مخارج، يا جائزه اى كه به تو رسد).
بسيارى از مفسران شیعه و سنی، مانند قرطبی و فخر رازی و آلوسی و... از علمای اهل سنت و طبرسی و علامه طباطبایی و سایر علمای شیعه كه در زمينه اين آيه به بحث پرداخته اند، صريحا بیان كرده اند كه غنيمت در اصل معنى وسيعى دارد و شامل غنائم جنگى و غير آن و به طور كلى هر چيزى را كه انسان به دون مشقت فراوانى به آن دست يابد مى شود، حتى آنها كه آيه را به خاطر فتواى فقهاى اهل تسنن مخصوص غنائم جنگى دانسته اند باز معترفند كه در معنى اصلى آن اين قيد وجود ندارد، بلكه به خاطر قيام دليل ديگرى اين قيد را به آن زده اند.
در تفسير «روح المعانى» نوشته «آلوسى» مفسر معروف سنى چنين آمده است كه: «غنم في الأصل من الغنم بمعنى الربح»(6)؛ (غنم در اصل از «الغنم» به معنى هر گونه سود و منفعت است). و در تفسير شیعی «مجمع البيان» نخست غنيمت را [به تناسب نزول آن] به معنى غنائم جنگ تفسير كرده، ولى به هنگام تشريح معنى آيه چنين مى گويد: «قال اصحابنا ان الخمس واجب فى كل فائدة تحصل للانسان من المكاسب و ارباح التجارات، و فى الكنوز و المعادن و الغوص و غير ذلك مما هو مذكور فى الكتب و يمكن ان يستدل على ذلك بهذه الاية فان فى عرف اللغة يطلق على جميع ذلك اسم الغنم و الغنيمة»(7)؛ (علماى شيعه معتقدند كه خمس در هر گونه فايده اى كه براى انسان فراهم مى گردد واجب است اعم از اينكه از طريق كسب و تجارت باشد، يا از طريق گنج و معدن، و يا آنكه با غوص از دريا خارج كنند، و ساير امورى كه در كتب فقهى آمده است، و مى توان از آيه بر اين مدعى استدلال كرد، زيرا در عرف لغت به تمام اينها «غنيمت» گفته مى شود).(8)
ضمن اینکه برفرض این آیه فقط بر غنائم جنگی دلالت کند، ادله دیگری از سنت، مبنی بر تعلق خمس بر سایر غنائمی که شیعه ذکر کرده، وجود دارد و گسترش متعلقات خمس بدون دلیل نبوده است، و هيچ مانعى ندارد كه قرآن به قسمتى از حكم خمس و به تناسب مسائل جهاد اشاره كند و قسمتهاى ديگرى در سنت بيان شود. چنانکه در قرآن مجيد نمازهاى پنجگانه روزانه صريحا آمده است، و همچنين به نمازهاى طواف كه از نمازهاى واجبه است اشاره شده، ولى از نماز آيات كه مورد اتفاق تمام مسلمانان اعم از شيعه و سنى است ذكرى به ميان نيامده است، و هيچكس را نمى يابيم كه بگويد چون نماز آيات در قرآن ذكر نشده و تنها در سنت پيامبر آمده نبايد به آن عمل كرد، و يا اينكه چون در قرآن به بعضى از غسلها اشاره شده و سخن از ديگر غسلها به ميان نيامده است بايد از آن صرف نظر كرد، اين منطقى است كه هيچ مسلمانى آن را نمى پذيرد. بنابراين هيچ اشكالى ندارد كه قرآن تنها قسمتى از موارد خمس را بيان كرده باشد و بقيه را موكول به سنت نمايد و نظير اين مسئله در فقه اسلام بسيار زياد است.(9)
از جمله احاديثی که بر وجوب خمس در غیر غنائم جنگی دلالت دارند، روايت «سماعة بن مهران» از امام موسى بن جعفر(عليه السلام) است: «قَالَ سَألتُ ابَالْحَسَنِ عَنِ الْخُمْسِ؟ فَقَالَ: في كُلِّ ما أفادَ النّاسَ مِنْ قَلِيلٍ أو كَثِيرٍ»(10)؛ (مى گويد: از امام موسى بن جعفر(عليه السلام) درباره خمس سؤال كردم، فرمود: خمس در تمام سودهايى كه به مردم مى رسد اعم از كم و زياد ثابت است).
در منابع اهل سنت نیز روایاتی نقل شده که بر وجوب خمس در اموری غیر از غنائم جنگی دلالت دارد؛ از جمله در صحيح بخاری و صحیح مسلم از «ابوهريره» نقل شده كه پيامبر(صلى الله عليه و آله) فرمود: «فى الرّكاز الخمس».(11)
در اين حديث كه از احاديث معروف ميان اهل تسنّن است تصريح شده كه در «ركاز» خمس است و «ركاز» همانطور كه از ريشه اصلى آن نيز استفاده مى شود، و در بعضى كتب معتبر لغت مانند «قاموس» تصريح شده، معنى وسيعى دارد كه شامل هر نوع مالى كه در زمين مرتكز و ذخيره باشد، می شود. اعم از معادن و گنجينه هائى كه از پيشينيان در زمينها مدفون مانده است؛ به همين جهت جمعى از فقهاى اهل تسنّن، مانند «ابوحنيفه» تصريح كرده اند كه در معادن خمس واجب است و نصاب زكات در آن شرط نيست. (12)
همچنین از روایات و نامه های متعددى که پیامبر(صلی الله علیه وآله) به گروه های مختلف فرستاد، از جمله: نامه پیامبر به مردم یمن(13)، و نامه به بعضى از بزرگان جهینه(14)، و نامه ای به پادشاهان حمیر(15)، و نامه به صاحبان برخی قبائل و...، استفاده می شود غنیمتی که پیامبر(صلی الله علیه وآله) از آنان درخواست می کرده همان دستاوردهاى مردم از غیر راه جنگ بوده، یعنى اموالی که از راه کسب و امثال آن بوده است.(16)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.