پاسخ اجمالی:
مورخان درباره تاریخ زندگانی و خصلتهای اخلاقی کورش کبیر، اختلاف نظرهای فراوانی دارند. امّا از آنجا که زندگی کورش از نظر تاریخی، به ویژه در فتوحاتش، شباهت زیادی با فردی به نام «ذوالقرنین» دارد، این «فرضیه» قوّت گرفته، که او همان ذوالقرنین است که فردی صالح و خداپرست بود و حکومتی وسیع تشکیل داد. بر این اساس، صحت انتساب کتیبه موجود به کورش - که مطالب شرک آلود دارد - زیر سوال می رود.
پاسخ تفصیلی:
مورخان درباره تاریخ زندگانی و خصلتهای اخلاقی و سفرهای کورش کبیر، اختلاف نظرهای فراوانی دارند. برخی برای او شخصیتی پیامبرگونه قائل شده اند و بعضی او را تا حد پادشاهی خونخوار پایین آورده اند.
این اختلاف نظرها، به دلایلی از قبیل نوع نگرشها و تعلقات قلبی پژوهشگران و همچنین کمبود منابع و مخلوط بودن واقعیت و افسانه در آنها و نیز تردید در فهم درست منابع مکتوب باستانی و کتیبه ها، به وجود آمده و امری طبیعی به نظر می رسد که منجر شده تا چهره واقعی این شخصیت در هاله ای از ابهام فرو رود. بنابر این ما نمی توانیم نظری قطعی درباره او ایراد کنیم.
امّا از آنجا که زندگی کورش از نظر تاریخی، به ویژه در فتوحاتش، شباهت زیادی با فردی به نام ذوالقرنین ـ که در قرآن از او یاد شده است ـ دارد؛ می توان این «فرضیه» و «احتمال» را مورد بررسی قرار داد که ممکن است این دو نام متعلق به یک نفر باشد.
در ابتدا، به شخصیت ذوالقرنین می پردازیم. قرآن مجید داستان را از اینجا شروع می کند که گروهی، از پیامبر(صلی الله علیه و آله) درباره ذوالقرنین سوال کردند.(1) در ادامه بدون اینکه مصداقی برای ذوالقرنین تعیین کند، درباره او مطالبی بیان می کند که از آنها می توان فهمید این شخص داراى صفات ممتازى بوده است، از جمله:
1 ـ خداوند اسباب پیروزى ها را در اختیار او قرار داد.
2 ـ او سه لشگرکشى مهم داشت: نخست به غرب، پس از آن به شرق و سرانجام به منطقه اى که در آنجا یک تنگه کوهستانى وجود داشته است؛ و در هر یک از این سفرها با اقوامى برخورد کرد.
3 ـ او مرد مؤمن، موحّد و مهربانى بود و از طریق عدل و داد، منحرف نمى شد و به همین جهت، مشمول لطف خاص پروردگار بود. او یار نیکوکاران، دشمن ظالمان و ستمگران بود و به مال و ثروت دنیا علاقه اى نداشت.
4 ـ او هم به خدا ایمان داشت و هم به روز رستاخیز.
5 ـ او سازنده یکى از مهمترین و نیرومندترین سدّها است، سدّى که در آن به جاى آجر و سنگ از آهن و مس استفاده شد [و اگر مصالح دیگری نیز در ساختمان آن به کار رفته باشد، تحت الشعاع این فلزات بوده است] و هدف او از ساختن این سدّ، کمک به گروهى مستضعف در مقابل ظلم و ستم قوم یاجوج و ماجوج، بوده است.
حال به ادلّه این قول که ذو القرنین، کورش کبیر بوده است، می پردازیم.
مبتکر این نظریه «ابوالکلام آزاد»(2) است. نظریه او به طور فشرده بر دو اصل استوار می باشد:
نخست اینکه: سوال کنندگان درباره این مطلب از پیامبر اسلام(صلى الله علیه و آله) ـ طبق روایاتى که در شان نزول آیات نازل شده است ـ یهود بوده اند و یا قریش به تحریک یهود، بنابراین، باید ریشه این مطلب را در کتب یهود پیدا کرد.
در کتاب «دانیال» - از کتب معروف یهود - فصل هشتم، مى خوانیم:
«در سال سلطنت بَلْ شَصَّر به من که دانیالم رویایى مریى شد، بعد از رویایى که اولاً به من مریى شده بود و در رویا دیدم و هنگام دیدنم چنین شد که من در قصر «شُوشان» که در کشور «عیلام» است بودم و در خواب دیدم که در نزد نهر «اُولاى» هستم و چشمان خود را برداشته نگریستم و اینک قوچى در برابر نهر، بایستاد و صاحب دو شاخ بود و شاخ هایش بلند بود و یکى از دیگرى بلندتر و بلندترین آنها آخر بر آمد و آن قوچ را به سمت «مغرب» و «شمال» و «جنوب»، شاخ زنان دیدم و هیچ حیوانى در مقابلش مقاومت نتوانست کرد و از این که: احدى نبود که از دستش رهایى بدهد لهذا موافق راى خود عمل مى نمود و بزرگ مى شد...».(3)
پس از آن در همین کتاب از «دانیال» چنین نقل شده:«جبرییل بر او آشکار گشت و خوابش را چنین تعبیر نمود: قوچ صاحب دو شاخ که دیدى ملوک «مداین و فارس» است [یا ملوک ماد و فارس است]».
یهود از بشارت رویاى «دانیال» چنین دریافتند که دوران اسارت آنها با قیام یکى از پادشاهان ماد و فارس و پیروز شدنش بر شاهان «بابل»، پایان مى گیرد و از چنگال بابلیان آزاد خواهند شد.
چیزى نگذشت که «کورش» در صحنه حکومت ایران ظاهر شد و کشور ماد و فارس را یکى ساخت و سلطنتى بزرگ از آن دو پدید آورد و همان گونه که رویاى «دانیال» گفته بود که: «آن قوچ شاخ هایش را به غرب و شرق و جنوب مى زند، «کورش» نیز در هر سه جهت فتوحات بزرگى انجام داد. یهود را آزاد ساخت و اجازه بازگشت به فلسطین به آنها داد».
جالب این که: در «تورات» در کتاب «اشعیا» فصل 44 شماره 28 چنین مى خوانیم: «آنگاه در خصوص کورش مى فرماید که شبان من اوست و تمامى مشیتم را به اتمام رسانده به «اورشلیم» خواهد گفت که بنا کرده خواهى شد».
این جمله نیز قابل توجه است که در بعضى از تعبیرات «تورات»، از «کورش» تعبیر به عقاب مشرق و مرد تدبیر که از مکان دور خوانده خواهد شد آمده است.(4)
اصل دوم اینکه: در قرن نوزدهم میلادى در نزدیکى «استخر» در کنار نهر «مرغاب» مجسمه اى از کورش کشف شد که: تقریباً به قامت یک انسان است و او را در صورتى نشان مى دهد که دو بال همانند بال عقاب از دو جانبش گشوده شده و «تاجى بر سر دارد که دو شاخ، همانند شاخ هاى قوچ در آن دیده مى شود».
از تطبیق مندرجات، تورات با مشخصات این مجسمه، این احتمال در نظر این دانشمند کاملاً قوت گرفت که نامیدن «کورش» به «ذو القرنین» (صاحب دو شاخ) از چه ریشه اى مایه مى گرفت و همچنین، چرا مجسمه سنگى کورش داراى بال هایى همچون بال عقاب است.
و به این ترتیب، بر گروهى از دانشمندان مسلّم شد که: شخصیت تاریخى ذو القرنین از این طریق کاملاً آشکار شده است.
آنچه این نظریه را تایید مى کند: اوصاف اخلاقى است که در تاریخ براى کورش نوشته اند.
هردوت، مورخ یونانى مى نویسد: «کورش فرمان داد تا سپاهیانش جز به روى جنگجویان شمشیر نکشند و هر سرباز دشمن که نیزه خود را خم کند او را نکشند و لشگر کورش فرمان او را اطاعت کردند به طورى که توده ملت، مصایب جنگ را احساس نکردند».
و نیز «هردوت» درباره او مى نویسد: «کورش، پادشاهى کریم، سخى و بسیار ملایم و مهربان بود، مانند دیگر پادشاهان به اندوختن مال حرص نداشت بلکه، نسبت به کرم و عطا حریص بود، ستم زدگان را از عدل و داد برخوردار مى ساخت و هر چه را متضمن خیر بیشتر بود، دوست مى داشت».
و نیز مورّخ دیگر «ذى نوفن» مى نویسد: «کورش پادشاه عاقل و مهربان بود و بزرگى ملوک با فضایل حکماء در او جمع بود، همتى فایق و جودى غالب داشت، شعارش خدمت به انسانیت و خوى او بذل عدالت بود و تواضع و سماحت در وجود او جاى کبر و عجب را گرفته بود».
جالب اینکه: این مورخان اهل یونان بودند و مى دانیم، مردم یونان به نظر دوستى به «کورش» نگاه نمى کردند؛ زیرا با فتح «لیدیا» به دست کورش، شکست بزرگى براى ملت یونان فراهم گشت.
طرفداران این عقیده، مى گویند: اوصاف مذکور در قرآن مجید درباره ذو القرنین با اوصاف کورش تطبیق مى کند.
از همه اینها گذشته، کورش سفرهایى به شرق، غرب و شمال انجام داد که در تاریخ زندگانیش به طور مشروح آمده است و با سفرهاى سه گانه اى که در قرآن ذکر شده، قابل انطباق مى باشد:
نخستین لشگر کشى کورش به کشور «لیدیا» که در قسمت شمال «آسیاى صغیر» قرار داشت صورت گرفت و این کشور نسبت به مرکز حکومت کورش جنبه غربى داشت.
هر گاه نقشه ساحل غربى آسیاى صغیر را جلو روى خود بگذاریم خواهیم دید: قسمت اعظم ساحل در خلیجک هاى کوچک غرق مى شود، مخصوصاً در نزدیکى «ازمیر» که خلیج، صورت چشمه اى به خود مى گیرد.
قرآن مى گوید: «ذو القرنین در سفر غربیش احساس کرد خورشید در چشمه گل آلودى فرو مى رود».
این صحنه، همان صحنه اى بود که «کورش» به هنگام فرو رفتن قرص آفتاب (در نظر بیننده) در خلیجک هاى ساحلى مشاهده کرد.
لشگرکشى دوم کورش به جانب شرق بود، چنان که «هردوت» مى گوید: «این هجوم شرقى کورش بعد از فتح «لیدیا» صورت گرفت، مخصوصاً طغیان بعضى از قبایل وحشى بیابانى کورش را به این حمله واداشت».
تعبیر قرآن «حَتّى اِذا بَلَغَ مَطْلِعَ الشَّمْسِ وَجَدَها تَطْلُعُ عَلى قَوْم لَمْ نَجْعَلْ لَهُمْ مِنْ دُونِها سِتْر» (5) اشاره به سفر کورش به منتهاى شرق است که مشاهده کرد، خورشید بر قومى طلوع مى کند که در برابر تابش آن، سایبانى ندارند اشاره به این که آن قوم بیابان گرد و صحرانورد بودند.
کورش لشگرکشى سومى داشت که به سوى شمال، به طرف کوه هاى «قفقاز» بود، تا به تنگه میان دو کوه رسید و براى جلوگیرى از هجوم اقوام وحشى، با درخواست مردمى که در آنجا بودند در برابر تنگه، سدّ محکمى بنا کرد.
این تنگه در عصر حاضر تنگه «داریال» نامیده مى شود که: در نقشه هاى موجود میان «ولادى کیوکز» و «تفلیس» نشان داده مى شود، در همانجا که تاکنون دیوار آهنى موجود است، این دیوار همان سدّى است که کورش بنا نموده؛ زیرا اوصافى که قرآن درباره سدّ ذو القرنین بیان کرده، کاملاً بر آن تطبیق مى کند.(6)،(7)
در اینجا این سوال پیش می آید که کتیبه کورش و انتسابش به او چه می شود؟ پاسخ اینست که با توجه به خصوصیاتی که در قرآن برای ذوالقرنین بیان شده است، محتویات این کتیبه ـ که مطالبی شرک آلود نیز در آن آمده است ـ نمی تواند متعلق به او باشد؛ و از آنجا که از نظر تاریخی نیز به دلیل عدم وجود شواهد قطعی، شک و تردیدهایی در این انتساب وجود دارد، ممکن است گفته شود این کتیبه متعلق به پادشاه دیگری می باشد.
در هر صورت، درست است که در این «نظریه» نیز نقطه هاى ابهامى وجود دارد، ولى فعلاً مى توان از آن به عنوان «بهترین نظریه» درباره «تطبیق ذو القرنین بر رجال معروف تاریخى» نام برد.
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.