پاسخ اجمالی:
سيوطى در «الدّرالمنثور» از شش طريق از «بريده» صحابى معروف، از پيامبر(ص) نقل مى كند كه به على(ع) فرمود: «خداوند به من امر فرموده كه تو را به خود نزديك سازم و دور نكنم و تو را تعليم دهم و ... در اين هنگام اين آيه نازل شد: «وَ تَعِيَها اُذُنٌ واعِيَة»؛ (گوشهاى شنوا آن را دریابد [و درک کند]). جمعى ديگر از مفسّران مانند فخر رازى، آلوسى، برسوئى و قرطبى همگى ذيل آيه مورد بحث، حديث اخير را نقل كرده اند.
پاسخ تفصیلی:
در آيه 12 سوره «حاقه» مى خوانيم: «لِنَجْعَلَها لَكُمْ تَذْكِرَةً و تَعِيَها اُذُنٌ واعِيَةٌ»؛ (تا آن را وسيله تذكّرى براى شما قرار دهيم و گوشهاى شنوا آن را دريابد [و درك كند]).
سيوطى در الدّرالمنثور از شش طريق از «بريده» صحابى معروف از رسول خدا(صلى الله عليه وآله) نقل مى كند كه به على(عليه السلام) فرمود: «اِنَّ اللهَ اَمَرَنى اَنْ اُدْنيَكَ و لااُقْصيَكَ وَ اَنْ اُعَلِّمَكَ وَ اَنْ تَعِىَ و حَقُّ لَكَ اَنْ تَعِىَ فَزَلَتْ هذِهِ الآيَةُ: وَ تَعيَها اُذُنٌ واعِيَةُ»(1)؛ (خداوند به من امر فرموده كه تو را به خود نزديك سازم و دور نكنم و تو را تعليم دهم و تو نگهدارى كنى و شايسته تو است كه چنين باشى، در اين هنگام اين آيه نازل شد: «وَ تَعِيَها اُذُنٌ واعِيَة»؛ (گوشهاى نگاه دارنده آن را نگه خواهد داشت)).
در همان كتاب از ابونعيم اصفهانى در حلية الاولياء از على(عليه السلام) نقل مى كند كه پيامبر (صلى الله عليه وآله) به او فرمود: «...»، سپس همان مضمون حديث بريده را ذكر مى كند و در پايان آن مى افزايد «فَاَنْتَ اُذُنٌ واعِيَةُ لِعِلْمى»(2)؛ (تو گوشهاى نگهدارنده علم و دانش منى).
باز در همان كتاب از پنج طريق از «مَكْحُولْ» يكى از خدمتكاران پيامبر(صلى الله عليه وآله) نقل مى كند، هنگامى كه آيه «وَ تَعِيَها اُذُنٌ واعِيَةُ» نازل شد پيامبر(صلى الله عليه وآله) فرمود: «از پروردگارم تقاضا كرده ام كه اين گوش شنوا و نگهدارنده را گوش على(عليه السلام) قرار دهد». مكحول مى گويد: پس از آن على(عليه السلام) مى فرمود: «سخنى از رسول خدا(صلى الله عليه وآله) نشنيدم كه آن را فراموش كنم».(3) همچنین زمخشرى در كشّاف حديث اخير را نقل كرده، بى آنكه بر آن ايرادى بگيرد.(4)
جمعى ديگر از مفسّران مانند فخر رازى در «تفسير كبير»(5) و آلوسى در «روح المعانى»(6) و برسوئى در «روح البيان»(7) و قرطبى در «تفسير جامع»(8) همگى ذيل آيه مورد بحث، حديث اخير را نقل كرده اند.
طبرى نيز در تفسير خود، اين حديث و بعضى از احاديث ديگر را در اين زمينه آورده است.(9)
حاكم حسكانى در شواهد التنزيل، سيزده حديث در ذيل اين آيه ذكر كرده است كه از راويان مختلف نقل شده و سلسله سند آنها به پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) منتهى مى شود، تعدادى از اين احاديث از مكحول خدمتگزار پيامبر(صلى الله عليه وآله) و بعضى از بريده و بعضى از شخص على بن ابيطالب(عليه السلام) و بعضى از جابربن عبدالله انصارى است كه نمونه هاى آنها را در ذيل مطالعه مى فرمائيد.
در حديثى از ابوالدنيا از على(عليه السلام) مى خوانيم هنگامى كه آيه «وَ تَعِيَها اُذُنٌ واعِيَةُ» نازل شد، پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) به من فرمود: «اى على! من از خدا تقاضا كردم كه مصداق آن را گوش تو قرار دهد [آنچه را مى شنوى حفظ كنى و بكار بندى و منتشر سازى]».(10)
در حديث ديگرى از مكحول مى خوانيم هنگامى كه پيامبر(صلى الله عليه وآله) آيه «وَ تَعِيَها اُذْنٌ واعِيَة» را تلاوت فرمود رو به سوى على(عليه السلام) كرد و گفت: «سألْتُ اللهَ اَنْ يَجّعَلَها اُذُنَكَ»؛ (از خدا خواسته ام كه اين گوش هاى نگهدارند را گوش هاى تو قرار دهد)، على(عليه السلام) مى گويد: «بعد از آن هر چه از پيامبر(صلى الله عليه وآله) شنيدم هرگز فراموش نكردم».(11)
در حديث ديگرى از بريده اسلمى مضمون حديثى را كه در آغاز نقل كرديم عيناً آورده است(12) و بالاخره از جابربن عبدالله انصارى نقل مى كند هنگامى كه آيه فوق نازل شد پيامبر از خدا تقاضا كرد كه [مصداق اتم آن را] گوش هاى على(عليه السلام) قرار دهد و اين خواسته پيامبر انجام شد.(13)
نويسنده كتاب «فضائل الخمسه» اين حديث را علاوه بر آنچه گفته شد از «كنزالعمال»، «نورالابصار»، «مجمع الزوائد» هيثمى و «اسباب النزول» واحدى نيز نقل كرده است.(14)،(15)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.