پاسخ اجمالی:
«تَقْوى» در اصل از مادّه «وِقايَه» و به معناى محفوظ داشتن روح و نفس است از آنچه بيم مى رود به آن زيان رساند. در لسان شرع آن را به خويشتن دارى در برابر گناه و محرمات اطلاق مى كنند و كمال آن به ترك بعضى از مباحات مشكوك است. برخی نیز آن را به معناى صيانت و بعضى «اتقاءِ» را به معناى امتناع از زشتى ها و هوا و هوس ها تفسير كرده اند.
پاسخ تفصیلی:
در بسیاری از آیات قرآن به «تقوی» سفارش شده است؛ از جمله در آیه 29 سوره «انفال» می خوانیم: «يا ايُّها الَّذِيْنَ آمَنُوا انْ تَتَّقُوا اللَّه يَجْعَلْ لَكُمْ فُرْقاناً»؛ (اى كسانى كه ايمان آورده ايد. اگر از [مخالفت فرمان] خدا بپرهيزيد براى شما «فرقان» [وسيله جدايى حق از باطل] قرار مى دهد).
و در آیه 282 سوره «بقره» می خوانیم: «وَاتَّقُوا اللَّه وَيُعَلِّمُكُمُ اللَّه وَاللَّه بكُلِّ شَىْءٍ عَلِيْمٌ»؛ (و از خدا بپرهيزيد و خداوند به شما تعليم مى دهد و خداوند به همه چيز داناست) و ... .
«تَقْوى» در اصل از مادّه «وِقايَه» (بر وزن درايه) است؛ و چنانكه راغب در مفردات مى گويد به معناى حفظ كردن چيزى در برابر آفات است. سپس مى افزايد: تقوا به معناى محفوظ داشتن روح و نفس است از آنچه بيم مى رود به آن زيان رساند؛ سپس به خوف و ترس (و پرهيز) نيز تقوا گفته شده است، و در لسان شرع آن را به خويشتن دارى در برابر گناه و محرمات اطلاق مى كنند، و كمال آن به ترك بعضى از مباحات مشكوك است.(1)
ساير ارباب لغت نيز تعبيراتى نزديك به آنچه در بالا آمد دارند. بعضى آن را به معناى صيانت(2) و بعضى «اتقاءِ» را به معناى امتناع از زشتى ها و هوا و هوس ها(3) تفسير كرده اند.
جمعى از مفسّران حديثى از بعضى از صحابه نقل كرده اند كه او در مقابل سؤال از حقيقت تقوا گفت: آيا هرگز از راه پرخارى گذشته ايد؟ وقتى پاسخ مثبت شنيد گفت: در آن حال چه مى كرديد؟ آيا دامان خود را جمع نكرده و كوشش براى نجات از خارها نداشتيد؟ اين همان تقوا است.
آرى در مسير زندگى و ره سپردن به سوى خداوند خارهاى شهوات و اميال و هوس ها و اميدهاى كاذب و دروغين و لغزش ها فراوان است. اينجا است كه انسان بايد دائماً مراقب باشد مبادا دامن روح اش به اين خارها بچسبد و پاره شود. مبادا نوك خار در پاى جان اش فرو نشيند و مجروح اش سازد. مبادا او را از پيمودن اين مسير باز دارد و به خود مشغول نمايد و اين نمى شود جز با بيدارى و آگاهى و مراقبت دائم و مستمر. به تعبير ساده تر: «تقوا» همان پرهيز از آفات تكامل روح، و خويشتن دارى در برابر گناهان و شبهات است، به طورى كه به صورت ملكه درآيد.
بعضى از مفسّران براى «تقوا» معانى متعدّدى ذكر كرده، و از آيات قرآن براى اين معانى شاهد آورده اند كه در حقيقت هريك از آنها مصداقى از مصاديق تقوا است. مانند: توبه، طاعت، اخلاص، ايمان (پرستش و توحيد).(4)
بعضى نيز گفته اند: حقيقت «تقوا» اين است كه انسان چيزى را در مقابل آفتى مانع قرار دهد، و همان گونه كه انسان به وسيله سپر ضربات دشمن را از وجود خويش دفع مى كند؛ افراد پرهيزگار نيز در زير سپر اطاعت فرمان خدا، خويش را از عذاب الهى مصون مى دارند.(5)
گاه «تقوا» را به سه مرحله تقسيم كرده اند: تقوا در برابر كفر، تقوا در برابر گناه، و تقوا در مقابل آنچه انسان را از ياد خدا غافل مى كند.(6) ولى روشن است كه همه اينها به همان ريشه اى كه در آغاز گفته شد باز مى گردد.(7)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.