پاسخ اجمالی:
در سوره «احزاب» به وضعیت گروهی از دوزخیان اشاره شده که هنگام مشاهده نتیجه کار خود، همه تقصیرها را به گردن پیشوایان گمراه خود می اندازند. آری گرچه وسوسه پيشوايان فاسد حجابى بر عقل آنها افكند؛ ولى مقدمات كار را خودشان فراهم ساختند. در سوره «سبأ» نيز آمده که افراد بى خبر رو به سلطه جويان ظالم کرده و مى گويند: «اگر وسوسه هاى فريبنده شما نبود ما در صف مؤمنان بوديم». در سوره «اعراف» نيز به درگيرى پيشوايان و پيروان گمراه اشاره مى كند كه هر گروهى وارد دوزخ مى شوند ديگرى را مسئول بدبختى خويش مى شمرند.
پاسخ تفصیلی:
در آیات 67 - 68 سوره احزاب می خوانیم: «وَقالُوا رَبَّنا انّا اطَعْنا سادَتَنا وكُبَرائَنا فَاضَلُّونا ألسَّبِيلَاْ * رَبَّنا آتِهِم ضِعْفَيْنِ مِنَ الْعَذَابِ وَالْعَنْهُمْ لَعْناً كَبِيْراً». خداوند در این آیات حال گروهى از كفّار دوزخى را بيان مى كند كه وقتى نتيجه كار خود را مى بينند به پيشگاه خدا عرضه مى دارند: اين سرنوشت شوم را، ما بر اثر پيروى از رؤسا و بزرگترهاى خود پيدا كرديم، آنها بر ما مسلّط بودند و رهبری فكرى ما را در اختيار داشتند، ما نيز بر آنها تكيه كرديم و گمراه شديم. پروردگارا! عذابشان را دو چندان كن ـ عذابى برای كفرشان و عذابى برای گمراه كردن ما ـ و آنها را مورد لعن كبير قرار ده. آنها مى خواهند به اين صورت خود را تبرئه كنند؛ ولى درست است كه رؤساى گمراه نقش مؤثّرى در انحراف آنها داشتند امّا اين هرگز به معناى سلب مسؤوليت از آنها نخواهد بود. درست است كه وسوسه اين پيشوايان فاسد و رهبرى زعماى ضال و مضل حجابى بر عقل و فكر آنها افكند؛ ولى مقدمات اين كار را خودشان فراهم ساختند، چرا كه در بست تسليم آنها گشتند بى آن كه صلاحيتشان را براى رهبرى احراز كرده باشند. در اين كه آيا واژه «سادتنا» و «كبرائنا» دو مفهوم مختلف دارد يا نه؟ در ميان مفسّران گفتگو است. جمعى معتقداند كه «سادتنا» اشاره به پادشاهان و سلاطينى است كه بر شهرها و كشورها مسلّط بودند، و «كبرائنا» اشاره به رؤساى محلّى و منطقه اى است كه اطاعت گروه اوّل را به جاى اطاعت خدا، و اطاعت گروه دوّم را به جاى اطاعت پيامبر(صلى الله عليه وآله) قرار دادند. بنابراين اوّلى از قدرت بيشترى برخوردار است، و به همين دليل در عبارت مقدّم داشته شده است. بعضى نيز اوّلى را اشاره به پادشاهان و صاحبان قدرت دانسته اند، و دوّمى را به كسانى كه از نظر سنى بزرگترند، و مردم به همين دليل از آنها تبعيت مى كنند.
بعضى نيز احتمال داده اند كه هر دو يك معنا دارد و تأكيد است.(1) معناى اخير مناسب تر به نظر مى رسد.
اين نكته نيز قابل توجّه است كه «سادة» جمع «سيّد» و «سيد» به معناى كسى است كه سرپرستى «سواد» (جمعيّت انبوهى) را به عهده دارد ـ جمعيّت انبوه را نيز از اين رو «سواد» گويند كه از كثرت به سياهى مى زند ـ سپس به هر شخص بزرگى كلمه «سيد» اطلاق شده است.
در سوره سباء، آیه 31 و 32، نيز سخن از كفّار ستمگرى است كه در قيامت در دادگاه عدل الهى حاضر مى شوند و هر كدام مى خواهند گناه خويش را به گردن ديگرى بيندازند، در اين حال، «مستضعفين» يعنى افراد بى خبرى كه چشم و گوش بسته دنباله رو ديگران بوده اند رو به «مستكبرين» يعنى سلطه جويان ظالم كه با دادن خط فكرى شيطانى، ديگران را گمراه كردند، نموده؛ مى گويند: اگر وسوسه هاى فريبنده و شيطنت آميز شما نبود ما در صف مؤمنان بوديم. شما ما را شستشوى مغزى داديد و ناآگاهانه به دنبال خود كشانديد و آلت دست خود ساختيد و وسيله نيل به هوس هاى شيطانى قرار دادید؛ و اكنون مى فهميم چقدر در اشتباه بوديم.
البتّه مستكبران نيز خاموش نمى مانند و در جواب مى گويند: چگونه ما شما را از هدايت باز داشتيم؟ در حالى كه پيامبران گفتنى ها را گفتند و به قدر كافى اتمام حجت كردند. اشتباه مى كنيد، ما مسؤل گمراهى شما نيستيم، خود شما گناهكار بوديد كه با داشتن اراده و اختيار سخنان منطقى انبياء را رها كرده و به دنبال گفتار بى اساس ما افتاديد!
خداوند در سوره اعراف، آیه 38، نيز به درگيرى پيشوايان و پيروان گمراه در دوزخ اشاره مى كند كه هر گروهى وارد مى شوند ديگرى را لعن و نفرين مى كنند، و او را مسؤول بدبختى هاى خويش مى شمرند. پيروان گمراه به پيشگاه خداوند عرضه مى دارند: اين اغوا گران بودند كه ما را گمراه ساختند، عذابشان را مضاعف فرما! عذابى به خاطر گمراهى خودشان و عذابى به خاطر گمراه ساختن ما!
ولى خداوند خطاب مى كند كه هر دو گروه عذاب مضاعف داريد ولى نمى دانيد: «قَالَ لِكُلّ ضِعْفٌ وَلَكِنْ لاَّ تَعْلَمُونَ».
مضاعف بودن عذاب سردمداران باطل تعجّبى ندارد؛ ولى مضاعف بودن پيروان گمراه در ظاهر عجيب به نظر مى رسد، هر چند با دقت روشن مى شود كه آنها نيز بايد دو گونه عذاب داشته باشند: عذابى به خاطر گمراهى خودشان، و عذاب ديگرى به خاطر ريختن آب به آسياب سردمداران كفر، و داغ كردن تنور آنها، و سينه زدن پاى پرچم هاى آنان. چنانكه در حديث معروف آمده است كه امام صادق(عليه السلام) به يكى از عمّال بنى اميّه كه همراه يكى از ياران اش به قصد توبه خدمت امام(عليه السلام) رسيده بود، فرمود: «لَوْلا أَنَّ بَنِى اُمَيَّةَ وَجَدُوا مَنْ يَكْتُبُ لَهُمْ وَيُجْبِىْ لَهُمُ الفَىُءَ وَ يُقاتِلُ عَنْهُمْ وَيَشْهَدُ جَماعَتَهُمْ لَما سَلَبُونا حَقَّنا»(2)؛ (اگر بنى اميه افرادى را پيدا نمى كردند كه براى آنها نويسندگى كنند، و خراج جمع آورى نمايند، و از طرف آنها بجنگند، و در جماعتشان حضور يابند هرگز نمى توانستند حق ما را سلب كنند).(3)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.