پاسخ اجمالی:
آثار توجه به محدودیت های علم بشر عبارت اند از: 1- جلوگيرى از غرور علمى و احساس تسلط بر همه اسرار هستی که منجر به نفی ماورای الطبیعه می شود. 2- احساس نقص علمی و حركت علمى سريعتر و جهاد مخلصانه تر براى گشودن رازهاى عالم هستى. 3- توجّه به مبدأ والاتر.
پاسخ تفصیلی:
توجّه به محدوديت علمى بشر آثار مثبت و نتايج سازنده زير را همراه دارد:
1. جلوگيرى از غرور علمى؛ مى دانيم بشر بر اثر غرور علمى مصائب زيادى را متحمّل شده است كه نمونه آن در حدود قرن هجدهم ميلادى در اروپا ظاهر گشت. هنگامى كه جهشى در علوم طبيعى به وجود آمد بعضى از دانشمندان چنان گرفتار غرور شدند كه گمان كردند تمام رازها و اسرار جهان هستى را گشوده اند به همين دليل ماوراى معلومات خود را انكار كرده و حتّى گاه آن را به باد سخريّه مى گرفتند؛ تا آنجا كه بعضى گفتند: ما تا روح را زير چاقوى جراحى در سالن تشريح مشاهده نكنيم باور نمى كنيم! و نيز چون خدا به وسيله حواس ما قابل درك نيست مى گوييم وجود ندارد!
اين غرور علمى مشكلات و گرفتارى هاى فراوانى به وجود آورده و تنها چيزى كه مى تواند آن را در هم بشكند توجّه به ناچيز بودن دانش هاى بشرى در برابر مجهولات است به دلايلى كه در بالا ذكر شد.
توجّه به اين واقعيّت است كه دانشمند ژرف بين را وادار به اين اعتراف مى كند كه دانش من به جايى رسيده كه مى دانم نادان ام و معلومات خود را صفر و مجهولات را در برابر آن بى نهايت مى بيند.
2. حركت علمى سريعتر؛ توجّه به اين واقعيّت انسان را به تلاش و كوشش بيشتر و جهاد مخلصانه تر براى گشودن رازهاى عالم هستى وادار مى كند، به خصوص اين كه درهاى معرفت و شناخت را به روى خود گشوده مى بيند و هرگز از درك بيشتر مأيوس نيست.
روشن است تا انسان احساس نقص نكند به سوى كمال نمى رود و تا درد را حس نكند به دنبال درمان نمى شتابد؛ و اين است كه مى گويند احساس درد يكى از نعمت هاى بزرگ خدا است و بدترين بيمارى ها آن بيمارى است كه با درد همراه نباشد! زيرا هنگامى انسان با خبر مى شود كه او را از پاى در آورده است.
توجّه به ناچيز بودن دانش هاى بشرى اين واكنش مثبت را در وجود انسان دارد كه او را به دنبال تحقيق بيشترى مى فرستد و شايد تأكيدهاى قرآن روى نقصان علم بشر يكى از اهداف اش باشد.
3. توجّه به مبدأ والاتر؛ تأثير مثبت ديگرى كه احساس كمبود علمى و محدوديت دانش بشر روى هر انسانى مى گذارد اين است كه خواه ناخواه خود را نيازمند به مبدأ والاترى مى بيند كه همه اسرار و رازهاى جهان نزد او روشن است. اين مسأله زمينه را براى پذيرش دعوت انبياء آماده مى سازد و راه توجّه به منابع و طرق فوق بشرى را به روى او مى گشايد.
به هر حال توجّه به محدوديت علم بشر قطع نظر از اين كه يك واقعيّت است، آثار تربيتى مثبت فراوانى نيز دارد.(1)
1. جلوگيرى از غرور علمى؛ مى دانيم بشر بر اثر غرور علمى مصائب زيادى را متحمّل شده است كه نمونه آن در حدود قرن هجدهم ميلادى در اروپا ظاهر گشت. هنگامى كه جهشى در علوم طبيعى به وجود آمد بعضى از دانشمندان چنان گرفتار غرور شدند كه گمان كردند تمام رازها و اسرار جهان هستى را گشوده اند به همين دليل ماوراى معلومات خود را انكار كرده و حتّى گاه آن را به باد سخريّه مى گرفتند؛ تا آنجا كه بعضى گفتند: ما تا روح را زير چاقوى جراحى در سالن تشريح مشاهده نكنيم باور نمى كنيم! و نيز چون خدا به وسيله حواس ما قابل درك نيست مى گوييم وجود ندارد!
اين غرور علمى مشكلات و گرفتارى هاى فراوانى به وجود آورده و تنها چيزى كه مى تواند آن را در هم بشكند توجّه به ناچيز بودن دانش هاى بشرى در برابر مجهولات است به دلايلى كه در بالا ذكر شد.
توجّه به اين واقعيّت است كه دانشمند ژرف بين را وادار به اين اعتراف مى كند كه دانش من به جايى رسيده كه مى دانم نادان ام و معلومات خود را صفر و مجهولات را در برابر آن بى نهايت مى بيند.
2. حركت علمى سريعتر؛ توجّه به اين واقعيّت انسان را به تلاش و كوشش بيشتر و جهاد مخلصانه تر براى گشودن رازهاى عالم هستى وادار مى كند، به خصوص اين كه درهاى معرفت و شناخت را به روى خود گشوده مى بيند و هرگز از درك بيشتر مأيوس نيست.
روشن است تا انسان احساس نقص نكند به سوى كمال نمى رود و تا درد را حس نكند به دنبال درمان نمى شتابد؛ و اين است كه مى گويند احساس درد يكى از نعمت هاى بزرگ خدا است و بدترين بيمارى ها آن بيمارى است كه با درد همراه نباشد! زيرا هنگامى انسان با خبر مى شود كه او را از پاى در آورده است.
توجّه به ناچيز بودن دانش هاى بشرى اين واكنش مثبت را در وجود انسان دارد كه او را به دنبال تحقيق بيشترى مى فرستد و شايد تأكيدهاى قرآن روى نقصان علم بشر يكى از اهداف اش باشد.
3. توجّه به مبدأ والاتر؛ تأثير مثبت ديگرى كه احساس كمبود علمى و محدوديت دانش بشر روى هر انسانى مى گذارد اين است كه خواه ناخواه خود را نيازمند به مبدأ والاترى مى بيند كه همه اسرار و رازهاى جهان نزد او روشن است. اين مسأله زمينه را براى پذيرش دعوت انبياء آماده مى سازد و راه توجّه به منابع و طرق فوق بشرى را به روى او مى گشايد.
به هر حال توجّه به محدوديت علم بشر قطع نظر از اين كه يك واقعيّت است، آثار تربيتى مثبت فراوانى نيز دارد.(1)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.