پاسخ اجمالی:
در سنت پیامبر(ص)، اثرى از لزوم تکتّف دیده نمى شود. اگر این کار سنّت مؤکّد یا امر مستحب بود، پیامبر(ص) به آن اشاره مى فرمود. مسلم نماز پیامبر(ص) را از عایشه نقل می کند؛ حضرت نماز را با تکبیر و قرائت سوره حمد آغاز مى کرد و به رکوع مى رفت، و چون از رکوع بر مى خاست، قبل از سجده کاملاً مى ایستاد و چون از سجده بر مى خاست، قبل از سجده دوم کاملاً مى نشست و در هر دو رکعت تحیّت مى گفت، ... و نمازش را با سلام به پایان مى برد. این روایات بهترین دلیل است که دست روى دست نهادن سنت مؤکّد نیست.
پاسخ تفصیلی:
در آنچه از سنت پیامبر(صلى الله علیه وآله) نقل شده اثرى از لزوم تکتّف دیده نمى شود براى اثبات این مدعا به چند نمونه از روایات مزبور اشاره مى کنیم:
1ـ [بیان حضرت به] آنکه بد نماز مى خواند
به روایت محدثان، مردى نماز مى خواند و پیامبر(صلى الله علیه وآله) به او مى نگریست، چون از نمازش فراغت یافت، نزد پیامبر(صلى الله علیه وآله) آمد، سلام داد، حضرت جواب داد، سپس فرمود: برگرد نماز بخوان، تو نماز نخوانده اى. برگشت و دوباره نماز خواند مثل بار نخست، سپس نزد پیامبر(صلى الله علیه وآله) آمد، حضرت فرمود: برگرد و نماز بخوان چون نماز نخوانده اى، تا سه بار. مرد قسم خورد که نماز بهتر از این نمى تواند و چون مشتاق و مهیاى فرا گرفتن شد، پیامبر(صلى الله علیه وآله) به او آموخت که چگونه نماز بخواند.
ابوهریره گوید حضرت فرمود:
«چون به نماز ایستادى، وضوى کامل بگیر، رو به قبله بایست، تکبیر بگو، آنچه میسّر است از قرآن بخوان، سپس رکوع کن تا به آرامش بدنى برسى، سپس بلند شو تا کاملاً بایستى، پس به سجده برو، از سجده برخیز، آرام بنشین، دوباره به سجده برو و آرام بگیر، و در همه نمازت چنین کن».
این حدیث را منابع هفت گانه نقل کرده اند و لفظ نقل شده از صحیح بخارى بود.(1)
پس اگر دست روى دست نهادن سنّت مؤکّد یا امر مستحب بود، پیامبر(صلى الله علیه وآله) به آن اشاره مى فرمود.
2ـ نماز پیامبر(صلى الله علیه وآله) در توصیف عایشه
به نقل مسلم از عایشه، پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله) نماز را با تکبیر و قرائت سوره حمد آغاز مى کرد و چون رکوع مى رفت، سرش را نه بیرون مى آورد و نه تو مى کشید، بلکه میان این دو حالت بود و چون از رکوع بر مى خاست، قبل از سجده کاملاً مى ایستاد و چون از سجده بر مى خاست، قبل از سجده دوم کاملاً مى نشست و در هر دو رکعت تحیّت مى گفت، پاى چپ را مى گسترد و پاى راست را بر آن مى نهاد و از نشستن روى دو پاشنه پا و اینکه کسى ساعدهایش را مثل درندگان بر زمین بگسترد نهى مى کرد و نمازش را با سلام به پایان مى برد.(2)
اگر در روایت پیشین به ذکر واجبات بسنده شده بود، در اینجا برخى از مستحبات و مکروهات هم آمده است. اگر دست روى دست گذاشتن سنت مؤکّد یا مستحب بود حتماً پیامبر(صلى الله علیه وآله) آن را مى گفت، چون استحباب آن در نظر معتقدانش کمتر از گذاشتن پاى راست روى پاى چپ نیست. این روایات تبیین کننده کیفیت نماز، بهترین دلیل است که دست روى دست نهادن سنت مؤکّد نیست.
3ـ وصف نماز پیامبر(صلى الله علیه وآله) در روایت معاذ
طبرانى از عبدالرحمان بن غنم از معاذ بن جبل چنین نقل مى کند: هرگاه پیامبر(صلى الله علیه وآله) در نماز بود، دست هایش را تا برابر گوش هایش بالا مى آورد، تکبیر مى گفت، سپس آنها را پایین مى فرستاد و ساکت مى شد و گاهى هم دیدم که دست راست روى چپ مى گذاشت.(3)
ذیل حدیث گرچه دلالت مى کند پیامبر(صلى الله علیه وآله) گاهى دست راستش را روى دست چپش مى گذاشت، ولى اندک بود (به گواهى کلمه «ربما») و روش او بر آزاد گذاشتن دست بود. و نیز احتمال دارد که گذاشتن دست راست روى چپ، به سبب دیگر بوده، نه به خاطر آنکه در نماز مستحب است.(4)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.