پاسخ اجمالی:
ابن تیمیه می گوید احدی از اهل علم از امام رضا(ع) روایتی را نقل نکرده است.
در این باره می توان گفت:
اولا: اهل سنت معترفند به جهت عظمت امام رضا(ع)، این سعادت براى اهل حدیث خواهد بود که از ایشان نقل روایت کنند.
ثانیاً: سه نفر از دارندگان صحاح ستّه، یعنى ابن ماجه قزوینى، ابوداوود سجستانى و ترمذى از آن حضرت روایت نقل کرده اند.
ثالثاً: بسیارى از فقها و محدّثین اهل سنت مانند: احمد بن حنبل، حمیرى نسّابه، ایّوب نیشابورى، صنعانى، غازى قزوینى، و ابوالصلت هروى، از آن حضرت روایت نقل کرده اند.
پاسخ تفصیلی:
ابن تیمیه مى گوید: «احدى از اهل علم از او روایتى نقل نکرده و براى او حدیثى در کتب سته نیامده است. تنها روایاتى از ابوصلت هروى و امثال او است که نسخه هایى از پدرانش نقل کرده که در آن ها دروغ هایى است که خداوند صادقین از غیر اهل بیت را از آن ها منزه کرده تا چه رسد به صادقین از اهل بیت».(1)
در پاسخ مى گوییم:
اولا: به جهت جلالت قدر امام رضا(علیه السلام) که خود اهل سنت نیز بر آن اعتراف دارند، این سعادت براى اهل حدیث خواهد بود که از بزرگوارى همچون امام رضا(علیه السلام) نقل روایت کنند، نه این که اعتبار آن حضرت به این باشد که کسى از علماى اهل سنت از او روایت نقل کرده باشد.
ثانیاً: سه نفر از دارندگان صحاح ستّه; یعنى ابن ماجه قزوینى، ابوداوود سجستانى و ترمذى از آن حضرت روایت نقل کرده اند.
ثالثاً: بسیارى از فقها و محدّثین اهل سنت از آن حضرت روایت نقل کرده اند; از جمله: احمد بن حنبل بر سندى که در آن چنین آمده: «عَلىٌ الرضا از پدرش موسى کاظم از پدرش جعفر صادق از پدرش محمد باقر از پدرش زین العابدین از پدرش حسین بن على از پدرش على بن ابى طالب از رسول اکرم...» حاشیه زده و مى نویسد: اگر این سند را بر مجنون و دیوانه اى بخوانند از آن حالت جنون خود بهبودى خواهد یافت(2)
حاکم نیشابورى مى نویسد: «... از امامان حدیث عده اى از آن حضرت روایت نقل کرده اند; امثال: معلّى بن منصور رازى، آدم بن ابى ایاس عسقلانى، محمّد بن ابى رافع قصرى قشیرى، نصر بن علىّ جهضمى و دیگران...».(3)
ابن کثیر مى نویسد: «حدیث را از پدرش و دیگران روایت کرده، و از او نیز جماعتى; همچون مأمون و ابوصلت هروى و ابوعثمان مازنى نحوى روایت کرده اند».(4)
مزّى در شرح حال على بن موسى الرضا(علیه السلام) مى نویسد: «ابوبکر بن احمد بن حبّاب بن حمزه حمیرى نسّابه، و ایّوب بن منصور نیشابورى، و دارم بن قبیصة بن نهشل صنعانى، و ابواحمد داوود بن سلیمان بن یوسف غازى قزوینى و سلیمان بن جعفر، و عامر بن سلیمان طائى و عبدالله بن على علوى، و امیرالمؤمنین ابوالعباس عبدالله مأمون بن هارون الرشید، و ابوالصلت عبدالسلام بن صالح هروى، و على بن صدقه شطّى رقى، و على بن على خزاعى دعبلى، و على بن مهدى بن صدقة بن هشام قاصى و محمّد بن سهل بن عامر بجلى، و فرزندش ابوجعفر محمّد بن على بن موسى، و ابوجعفر محمّد بن حیّان تمّار بصرى، و موسى بن على قرشى، و ابوعثمان مازنى نحوى، از او روایت نقل کرده اند».(5)
ذهبى مى نویسد: «از او بنابر آنچه گفته شده: آدم بن ابى أیاس که بزرگ تر از او بود، و احمد بن حنبل، و محمّد بن رافع، و نصر بن على جهضمى، و خالد بن احمد ذهلى امیر، روایت نقل کرده اند».(6)
او همچنین در جایى دیگر مى گوید: «على بن موسى الرضا، (ق، د، ت) (7) یکى از بزرگان است. او امام ابوالحسن فرزند موسى کاظم، فرزند جعفر صادق، فرزند محمّد باقر، فرزند على زین العابدین، فرزند حسین، فرزند على بن ابى طالب، هاشمى، علوى، حسینى است. از پدرش و عبدالله بن ارطاة روایت نقل کرده است. و از او نیز فرزندش ابوجعفر، و ابوعثمان مازنى، و مأمون، و عبدالسلام بن صالح، و دارم بن قبیصه، و طایفه اى روایت نقل کرده اند... او بزرگ بنى هاشم در زمان خود، و جلیل ترین و داناترین آنان به حساب مى آمد...».(8)
رابعاً: اباصلت عبدالسلام بن صالح هروى کسى است که از اصحاب امام رضا(علیه السلام) و ملازمین آن حضرت بوده و احادیث و اخبار او را نقل کرده است. بلکه مزّى او را خادم حضرت معرفى کرده است. در شرح حال اباصلت، او را عالم، فقیه، و ادیب معرفى کرده که با اهل اهواء باطله; همچون مرجئه و جهمیّه و زنادقه و قدریّه مناظره مى کرده و آنان را ردّ مى کرده و در تمام موارد پیروزى با او بوده است... و به همین جهت و جهات دیگر عده زیادى از امامان او را توثیق کرده اند، که از آن جمله مى توان به یحیى بن معین، امام جرح و تعدیل اشاره کرد».(9)
آرى، تنها اعتراضى که بر او شده شیعه بودن او است، ولى در عین حال او را صادق دانسته اند(10)،(11)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.