پاسخ اجمالی:
به واسطه امام کاظم(ع) بُشر حافى توبه نمود؛ روزی امام از کنار خانه اش می گذشت، صداى آواز از آن خانه به گوش امام رسید، امام به کنیز او فرمود: «اى کنیز! صاحب این خانه آزاد است یا بنده؟ او عرض کرد: بلکه آزاد است. حضرت فرمود: راست گفتى، اگر او عبد بود از مولاى خود مى ترسید». وقتی کنیز سخن امام را به بشر گفت، پابرهنه از منزل بیرون آمد و از امام عذرخواهى کرده و گریست و از کردار خود حیا کرده و به دست حضرت توبه نمود.
پاسخ تفصیلی:
خطیب بغدادى نقل مى کند: «به واسطه امام کاظم(علیه السلام) بُشر حافى توبه نمود; زیرا امام از کنار خانه اش در بغداد عبور مى کرد، صداى آلات لهو و رقص از آن خانه به گوش مى رسید. کنیزى که به دستش خاک روبه منزل بود خارج شد و آن ها را کنار درب خانه ریخت. حضرت به او فرمود: «اى کنیز! صاحب این خانه آزاد است یا بنده؟ او عرض کرد: بلکه آزاد است. حضرت فرمود: راست گفتى، اگر او عبد بود از مولاى خود مى ترسید. کنیز کمى دیر به داخل خانه بازگشت، بشر از او سؤال کرد که چه چیز باعث شد که دیر برگشتى؟ او گفت: مردى به من چنین و چنان گفت. بشر پابرهنه از منزل بیرون آمد تا این که مولاى ما امام کاظم(علیه السلام) را ملاقات نمود و از این بابت عذرخواهى کرده و گریست و از کردار خود حیا کرده و به دست حضرت توبه نمود»(1).(2)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.