پاسخ اجمالی:
بزرگان از صحابه و تابعین همگى بر عظمت و بزرگوارى و علم امام باقر(ع) اجماع و اتفاق نموده اند که از آن جمله مى توان به افراد زیر اشاره کرد: جابر بن عبداللّه، امام صادق(ع)، محمّد بن منکدر، عبدالله بن عطاء، حسن بصرى و ثورى و دیگران.
پاسخ تفصیلی:
بزرگان علم و فکر از صحابه و تابعین همگى بر عظمت و بزرگوارى و علم امام باقر(علیه السلام) اجماع و اتفاق نموده اند که از آن جمله مى توان به افراد زیر اشاره کرد:
1ـ جابر بن عبداللّه: ابن عساکر شافعى دمشقى از ابى الزبیر نقل کرده که گفت: ما نزد جابر بن عبدالله بودیم، زمانى که چشمش نابینا و سنش بالا رفته بود. على بن الحسین همراه با فرزندش محمّد در حالى که کودکى بود وارد شد و بر جابر سلام کرد، و به فرزندش محمّد فرمود: برو نزد عمویت و بر او سلام کرده و سر او را ببوس. آن فرزند چنین کرد. جابر گفت: این چه کسى بود؟ حضرت على بن الحسین فرمود: محمّد فرزندم. جابر او را در بغل گرفت و گریست و گفت: اى محمّد! همانا رسول خدا تو را سلام مى رساند.
حضرت به جابر فرمود: خداوند امور تو را اصلاح کند، جریان چه بوده است؟ جابر گفت: نزد رسول خدا(صلى الله علیه وآله) بودم که حسین بن على بر او وارد شد، پیامبر(صلى الله علیه وآله) او را در بغل گرفته و بوسید و در کنار خود جاى داد. آن گاه فرمود: «یولد لابنى هذا ابن یقال له: علىّ، اذا کان یوم القیمة نادى مناد من بطنان العرش: لیقم سید العابدین. فیقوم هو. و یولد له محمّد، اذا رأیته یا جابر فاقرأ علیه السلام منّى و اعلم انّ بقاءک بعده قلیل»(1)؛ (براى این فرزندم (حسین(علیه السلام)) فرزندى خواهد آمد که او را على نامند. هرگاه روز قیامت فرا رسد، منادى از عرش صدا خواهد داد: سید عابدین بایستد. در آن هنگام او مى ایستد. و براى او فرزندى خواهد بود به نام محمّد، اى جابر هرگاه او را دیدى سلام مرا به او برسان. و بدان که زندگى تو بعد از او کم است.)
ابوالزبیر مى گوید: بعد از این واقعه جابر بیش از چند روزى زنده نماند تا این که از دنیا رحلت نمود.
2 ـ امام صادق(علیه السلام): حضرت درباره پدرش امام باقر(علیه السلام) فرمود: «کان ابى خیر محمّدىّ یومئذ على وجه الأرض»(2)؛ (پدرم در آن روز بهترین فرد از اهل بیت محمّد(صلى الله علیه وآله) در روى زمین بود.)
3 ـ محمّد بن منکدر: او که معاصر امام زین العابدین و فرزندش امام محمّد باقر(علیهما السلام) بود، درباره حضرت مى گوید: «ما کنت ارى انّ مثل على بن الحسین یدع خلفاً لفضله وغزارة علمه وحلمه حتى رأیت ابنه محمّداً»(3)؛ (من فکر نمى کردم که على بن الحسین کسى را در فضل و کثرت علم و حلم به عنوان جانشین خود بگذارد، تا آن که فرزندش محمّد را مشاهده نمودم).
4ـ عبدالله بن عطاء: او مى گوید: «ما رأیت العلماء عند أحد أصغر منهم عند أبى جعفر محمّد بن على، لتواضعهم له ومعرفتهم بحقّه وعلمه واقتباسهم منه ولقد رأیت الحکم بن عیینة على جلالته وسنّه وهو بین یدیه یتعلم منه ویأخذ عنه کالصبىّ بین یدى المعلّم»(4)؛ (من علما را نزد هیچ کس کوچک تر از محضر ابى جعفر ندیدم; زیرا همگى نسبت به او متواضع بوده و به حق و علم او معرفت داشتند و از او علم اخذ مى نمودند. حکم بن عیینه را با آن جلالت و سنّ مشاهده کردم که در مقابل او نشسته و از او علم فرا مى گیرد، آن گونه که کودک به نزد معلّم رفته و از او علم اخذ مى کند).
این در حالى است که حکم بن عیینه ـ بنابرنقل راویان ـ از بزرگ ترین علماى عصر خود بوده است.(5)
5 ـ حسن بصری: او مى گوید:«ذلک الّذی یشبه کلامه کلام الانبیاء»(6)؛ (محمد باقر (علیه السلام) کسى است که کلامش شبیه کلام انبیا است).
6 ـ ثورى: «سمّى الباقر; لأنّه بقر العلم اى شقّه فعرف اصله وعرف خفیه»(7)؛ (او را باقر نامیدند؛ زیرا علم را شکافته و به اصل و حقیقتش معرفت پیدا کرده است).(8)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.