آیین رحمت - معارف اسلامی و پاسخ به شبهات کلامی

برخى افراد با جعل حدیث منزلت، به جاى على(ع)، ابوبکر و عمر را گذاردند، مانند روایت خطیب بغدادى! در پاسخ مى گوییم: 1- چنین حدیثی در هیچ یک از صحاح و مسانید و سنن و سایرکتب مهم و معتبر اهل سنت نیامده است. 2- حدیث فوق از حیث سند ضعیف است. 3- مطابق نظر علماى اهل سنت، این روایت جعلى است، از آن جمله مى توان ابن عدى، ابن جوزى، ذهبى و ابن حجرعسقلانى را نام برد.

برخى افراد «حدیث منزلت» را تحریف کردند؛ یعنى به جاى «على(علیه السلام)» ابوبکر و عمر را گذاردند، و با جعل حدیث، آن دو را به منزله هارون نزد موسى دانستند.
خطیب بغدادى از طاهرى و او از ابوالقاسم على بن حسین بن على بن زکریا، و او از ابوجعفر محمد بن جریر طبرى، و او از بشر بن دحیه، و او از قزعة بن سوید، و او از ابن ابى ملیکه و او از ابن عباس نقل کرده که پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرمود: «ابوبکر و عمر نزد من به منزله هارون نزد موسى است».(1)
در پاسخ مى گوییم این روایت ساختگى است زیرا:
1 ـ این متن در هیچ یک از صحاح و مسانید و سنن و سایر کتب مهم و معتبر اهل سنت نیامده است، بلکه در آن کتب تنها حدیث «علىّ منّى بمنزلة هارون من موسى» ذکر شده است.
2 ـ حدیث فوق از حیث سند ضعیف است؛ زیرا قزعة بن سوید مطابق رأى احمد، مضطرب الحدیث، و مطابق نظر ابن معین، ضعیف است. و ابى حاتم رازى مى گوید: به او احتجاج نمى شود.(2)
و ابن حجر از ابوداوود و نسائى و عنبرى نقل کرده که او ضعیف است.(3)
و ذهبى در «لسان المیزان» نقل کرده که: قزعه حدیث منکرى دارد که از ابن ابى ملیکه نقل کرده است.(4)
نفر دیگر که در این سند متهم است، بشر بن دحیه مى باشد. ذهبى مى گوید: گویا او این حدیث را افترا بسته است.(5)
نفر دیگر على بن حسن شاعر است که ابن حجر در شرح حال او مى گوید: على بن زکریاى شاعر از محمد بن جریر طبرى خبر دروغى را نقل کرده که خودش متهم به جعل آن است و متن آن این است که: «ابوبکر منّى بمنزلة هارون من موسى».(6)
3 ـ مطابق نظر عده اى از علماى اهل سنت و حدیث شناس از آن ها، این روایت جعلى است که از آن جمله مى توان از ابن عدى، ابن جوزى، ذهبى و ابن حجر عسقلانى نام برد.
ابن جوزى بعد از نقل حدیث جعلى مى گوید: «این حدیثى غیر صحیح است که متهم به جعل آن على بن حسن شاعر مى باشد...».(7)
ابن حجر نیز در ترجمه بشر بن دحیه، بعد از نقل حدیث جعلى مى گوید: ذهبى این حدیث را از مجعولات و دروغ هاى بشر دانسته است. و قزعه هم کسى به حساب نمى آید.(8)