پاسخ اجمالی:
راویان حدیث یعنی عبدالله بن عمر در وقت نزول آیه یک ساله بوده و ابوهریره هفده سال بعد از نزول آیه اسلام آورده، حال چگونه این واقعه را نقل مى کنند؟ همچنین هنوز حضرت زهرا(ع) در سال نزول آیه متولد نشده است؛ چگونه پیامبر او را مخاطب قرار داده؟ خداوند دستور به انذار عشیره نزدیک پیامبر را داده است در حالى که مطابق روایت صحیحین پیامبر(ص) اقوام دور خود را انذار کرده است. خطاب مناسب با شروع دعوت، تشویق مردم به ایمان است نه آن که آن ها را در ابتدا از عذاب بترساند.
پاسخ تفصیلی:
محمود زعبى در «البینات» مى گوید: «آنچه که در صحاح درباره شأن نزول آیه «وَأَنْذِرْ عَشِیرَتَکَ الاَْقْرَبِینَ» آمده، غیر از این واقعه است؛ زیرا در «صحیحین» از ابن عمر و ابوهریره غیر از این قصه نقل شده است. آن دو مى گویند: هنگامى که آیه فوق نازل شد رسول خدا(صلى الله علیه وآله) قریش را دعوت کرده و در جایى آن ها را جمع نمود و آن ها را به طور خصوص و عموم نصیحت و انذار کرد و فرمود: اى بنى کعب بن لؤى خودتان را از آتش نجات دهید. اى فاطمه دختر محمد خودت را از آتش نجات بده.» (1)
در پاسخ مى گوییم این شأن نزول از چند جهت قابل ملاحظه است:
1 ـ جالب توجه است که عبدالله بن عمر در وقت نزول آیه که سال سوّم بعثت است سنّش نزدیک به یک سال بوده است. و نیز ابوهریره هفده سال بعد از نزول آیه اسلام آورده است. حال چگونه این واقعه را نقل مى کنند؟ پس حدیث از این جهت ارسال دارد.
2 ـ در این روایت که از صحیحین نقل شده، پیامبر(صلى الله علیه وآله) دخترش فاطمه(علیها السلام) را مورد خطاب قرار داده و مى فرماید: خودت را از آتش «جهنم» نجات بده، با آن که مطابق روایات اهل بیت(علیهم السلام) هنوز حضرت زهرا(علیها السلام) در سال نزول آیه متولد نشده است؛ زیرا در سال پنجم بعثت یعنى دو سال بعد از نزول آیه حضرت به دنیا آمده است، حال چگونه ممکن است که پیامبر او را مخاطب قرار داده باشد. و مطابق روایات اهل سنت بنابر قول ابن عبدالبر ولادت حضرت زهرا(علیها السلام) در سال دوم بعثت و بنابر قول دیگران پنج سال قبل از بعثت بوده است. پس [بر فرض تولد قبل از بعثت] چگونه ممکن است کودکى که هنوز به حدّ بلوغ نرسیده مورد عتاب قرار گیرد، خصوصاً با در نظر گرفتن این که اهل سنت معتقدند که دختر از سنین پانزده سالگى مورد خطاب تکالیف شرعى قرار مى گیرد. لذا از این جهت نیز این روایت مورد تضعیف واقع مى شود.
3 ـ خداوند متعال در آیه«وَأَنْذِرْ عَشِیرَتَکَ الاَْقْرَبِینَ» دستور به انذار عشیره نزدیک پیامبر را داده است در حالى که مطابق روایت صحیحین پیامبر(صلي الله عليه و آله) اقوام دور خود، از قبیل بنى کعب بن لؤى و قریش و بنى قصى و بنى عبد مناف را نیز انذار کرده است!.(2)
علامه طباطبایى(رحمه الله) مى فرماید: «این روایت با آیه انطباق ندارد؛ زیرا طبق این روایت پیامبر(صلي الله عليه و آله) انذار را به عموم قریش تعمیم داده است در حالى که آیه تصریح به عشیره نزدیک پیامبر دارد که بنى عبدالمطلب یا بنى هاشم است».(3)
4 ـ خطابى که مناسب با شروع دعوت است، دعوت مردم به توحید و رسالت و اعتقاد به معاد است تا این که مردم داخل در ایمان گردند نه آن که آن ها را در ابتدا از عذاب بترساند.
5 ـ بر فرض صحّت این روایت و نظایر آن، با روایات دیگر در این باب قابل جمع است؛ زیرا مى توان گفت که پیامبر(صلى الله علیه وآله) در ابتدا هر یک از سران قوم را انذار کرده و در آخر امر امام على(علیه السلام) را به عنوان خلیفه و وصى خود معرفى کرده است، ولى یا ابوهریره و ابن عمر در روایت تصرف کرده و آخر واقعه را ذکر نکرده اند، و یا آن که بخارى حدیث را تقطیع کرده و ذیل آن که دلالت بر امامت و رهبرى امام على(علیه السلام) دارد را نقل نکرده است. [در هر صورت با اين مطالب اثبات نشده نمي توان دست از آنچه علماء شيعه و سني به درستي آن يقين دارند و آن را در كتب خود ذكر كرده اند، برداشت].(4)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.