پاسخ اجمالی:
واژه مولی در لغت به معنای شایسته تر و سزاوارتر است. درباره آیه 15 سوره حدید که اين واژه در آن به کار رفته، گروهی از مفسرین مثل ابن عباس، فراء، شیبانی، طبری، تفتازانی و... آن را فقط به معنای شایسته تر و گروهی مثل ثعلبی، زمخشری، بیضاوی و... معنای شایسته تر بودن را یکی از معانی آن دانسته اند. البته آیات دیگری نیز در سوره های بقره و آل عمران و توبه نیز وجود دارند که در آنها این کلمه به معنای سزاوارتر به امر، مورد نظر بوده است.
پاسخ تفصیلی:
واژه «مولى» در لغت به معنى شایسته تر و سزاوارتر است، یا دست کم یکى از معانى آن است. و مطالب موجود در کلمات مفسّران و محدّثان در تفسیر آیه کریمه: «فَالْیَوْمَ لاَ یُؤْخَذُ مِنکُمْ فِدْیَةٌ وَلاَ مِنَ الَّذِینَ کَفَرُواْ مَأْواکُمُ النَّارُ هِىَ مَوْلاکُمْ وَبِئْسَ الْمَصِیرُ»(1)؛ (پس امروز نه از شما فدیه اى پذیرفته مى شود، و نه از کافران؛ و جایگاهتان آتش است و همان سرپرستتان مى باشد؛ و چه بد جایگاهى است!)، در سوره حدید، تو را از پرداختن به برهان ها بى نیاز مى کند؛ در آنجا گروهى «مولى» را فقط به معنى شایسته تر تفسیر کرده، و برخى نیز در آیه، شایسته تر را یکى از معانى مولى شمرده اند.
از دسته اوّل این افراد است:
1 ـ ابن عبّاس در تفسیرش(2)، بنا به نقل تفسیر فیروز آبادى.
2 ـ فرّاء یحیى بن زیاد کوفى نحوى(3)، متوفّاى (207).
3 ـ أخفش أوسط، ابو الحسن سعید بن مسعده نحوى، متوفّاى (251)، بنابر نقل فخر رازى در «نهایة العقول».
4 ـ ابو عبدالله محمّد بن اسماعیل بخارى، متوفّاى (215).(4)
5 ـ ابو العبّاس ثعلب احمد بن یحیى نحوى شیبانى، متوفّاى (219).(5)
6 ـ ابو جعفر طبرى، متوفّاى (310) در تفسیرش.(6)
7 ـ تفتازانى، متوفّاى (791).(7)
8 ـ علاء الدین قوشجى، متوفّاى (879).(8)
و از دسته دوم این افرادند:
9 ـ ابواسحاق احمد ثعلبى، متوفّاى (427).
وى در «الکشف والبیان» در آیه: «مَأْواکُمُ النَّارُ هِىَ مَوْلاکُمْ»؛ (و جایگاهتان آتش است و همان سرپرستتان مى باشد)، مى گوید: یعنى صاحب شما و سزاوارتر و شایسته تر براى سکونت شماست. آنگاه به شعر لبید استدلال کرده که مى گوید:
فغدت کلا الفرجین(9) تحسبُ أنّه *** مولى المخافة خلفها وأمامها
(آن گاو وحشى صبح کرد در حالى که گمان مى کرد هر یک از پشت سر یا مقابلش سزاورتر به ترسیدن است).
10 ـ فرّاء حسین بن مسعود بغوى، متوفّاى (510).(10)
11 ـ زمخشرى ،متوفّاى (538).(11)
12 ـ قاضى ناصرالدین بیضاوى ،متوفّاى (692).(12)
و آیات دیگرى نیز هست که در آنها واژه «مولى» به معنى سزاوارتر به امر آمده است؛ همچون:
فرمایش خداى تعالى در سوره بقره: «وَ أَنْتَ مَوْلانَا»؛ (تو مولاى ما هستى). ثعلبى در «الکشف والبیان»(13) مى گوید: «یعنى یارى کننده و نگهبان و ولىّ ما و سزاوارتر از خود ما به ما».
و فرمایش خداى تعالى در سوره آل عمران: «بَلِ اللهُ مَوْلاکُم»؛ (خدا مولاى شماست).
احمد بن حسن زاهد درواجکى در تفسیرش مشهور به «زاهدى» مى گوید: «یعنى خداوند براى اطاعت سزاوارتر است».
و آیه: «قُلْ لَنْ یُصیبَنا إِلاّ ما کَتَبَ اللّهُ لَنا هُوَ مَوْلانا وَ عَلَى اللّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ»(14)؛ (بگو: هیچ حادثه اى براى ما رخ نمى دهد، مگر آنچه خداوند براى ما نوشته و مقرّر داشته است؛ او مولاى ماست؛ و مؤمنان باید تنها بر خدا توکّل کنند.) که ابوحیّان در «تفسیر» خود(15) مى گوید:
«کلبى گفته: یعنى او به ما از خود ما در مرگ و زندگى سزاوارتر است. و گفته شده: یعنى مالک و سرور ماست و به همین دلیل هر طورى که بخواهد تصرّف مى کند».(16)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.