پاسخ اجمالی:
مردم در عصر فَترت و نبود رسولان، بدون پيشواى دينى نبودند؛ چون اوصيايى از اجداد پيامبر(ص) وظيفه رهبرى ديني را بر عهده داشتند، از جمله: الياس بن مضر، کعب بن لؤى، قصىّ بن کلاب، عبد مناف بن قصى، هاشم بن عبد مناف و عبدالمطلب بن هاشم که وظيفه رهبرى ديني و خداشناسي را بر عهده داشته اند، ظلم و فجور را کارى بسيار زشت معرفي کرده و به پيامبر آخر زمان بشارت مي دادند.
پاسخ تفصیلی:
با نگرشى کوتاه به تاریخ در مى یابیم که در عصر فَترت و نبود رسولان، اوصیایى از آباء و اجداد پیامبر(صلى الله علیه وآله) وظیفه رهبرى جامعه جزیرة العرب را بر عهده داشتند، و مردم این عصر بدون رهبر و پیشواى دینى نبودند، اینک به شرح حال برخى از آنان در این عصر و زمان اشاره مى کنیم:
1 ـ الیاس بن مضر
یعقوبى مى گوید: «الیاس بن مضر مردى باشرف بوده و فضیلتش آشکار بود. او اوّلین کسى بود که فرزندان اسماعیل را به جهت تغییر سنّتهاى پدرانشان سرزنش کرد، و از او کارهاى نیکوئى ظاهر شد، به طورى که نسبت به کارهاى او به حدّى رضایت پیدا کردند که به هیچ یک از اولاد اسماعیل چنین رضایتى نداشتند. او آنان را به سنّتهاى پدرانشان بازگردانید تا این که سنّت آنان به طور تمام به اوّل خود بازگشت.
بنابر این، الیاس یکى از اوصیاى رسولان صاحب شریعت بود که در حفاظت شریعت حضرت ابراهیم(علیه السلام) مى کوشید.
2 ـ کنانة بن خزیمه حلبى مى گوید: «او بزرگمردى با حُسن و عظیم القدر بود که عرب به جهت علم و فضلش به او رجوع مى کرد. او همیشه مى گفت: وقت خروج پیامبرى از مکه به نام «احمد» نزدیک شده است. پیامبرى که مردم را به سوى خدا و نیکى و احسان و مکارم اخلاق دعوت نماید. او را متابعت کنید تا بر عزّت و شرفتان اضافه گردد. و هرگز آنچه را آورده تکذیب نکنید; زیرا برحقّ است.»(1)
3 ـ کعب بن لؤى
بلاذرى و دیگران نقل کرده اند: «او مردى عظیم القدر در بین عرب بود. او چنان شخصیتى بود که زمان مرگش را به جهت تعظیمش مبدأ تاریخ قرار دادند، تا زمان عام الفیل که آن واقعه مبدأ تاریخ عرب شد. کعب در ایام حج براى مردم خطبه مى خواند و مى فرمود: «اى مردم! بفهمید، و گوش فرادهید و فراگیرید... همانا آسمان بنا شده و زمین گسترده شده است و ستارگان نشانه هایى هستند که بیهوده آفریده نشده اند تا روى خود از آن ها برگردانید... صله رحم کنید... به عهد خود وفا کنید... حرمت این حرم را به پا دارید و به آن تمسّک نمایید; زیرا براى آن به زودى خبرى خواهد بود و از آن، خاتم انبیا مبعوث گردد. خبرش را موسى و عیسى رسانده اند...
آنگاه گفت: اى کاش من شاهد نجواى دعوتش بودم!»(2)
4 ـ قصىّ بن کلاب
قوم خزاعه در مکه حکمرانى مى کرده و متولّى امر بیت الله الحرام بودند تا آن که قصى بن کلاب به حدّ رشد رسید. قومش را جمع کرده و با کمک گرفتن از قومى دیگر با قبیله خزاعه جنگیدند تا این که ولایت بیت الله الحرام را به دست گرفتند...
ابن سعد نقل مى کند: «قصى خطاب به قریش کرده و فرمود: اى جماعت قریش! همانا شما همسایگان خدا و اهل خانه او و اهل حرم هستید، و حاجیان، مهمانان خدا و زائران خانه اویند و آنان سزاوارترین مهمانان به کرامتند، پس براى آنان طعام و آب در ایّام حجّ فراهم سازید....»(3)
5 ـ عبد مناف بن قصى
بعد از فوت قصىّ، فرزندش عبد مناف جانشین او شد. او که اسمش مغیره بود قریش را وصیت به تقواى الهى و صله رحم نمود.(4)
یعقوبى مى گوید: «ریاست به عبد مناف فرزند قصىّ منتهى شد. او مردى جلیل القدر و داراى شرف عظیم بود.»(5)
6 ـ هاشم بن عبد مناف
ابن سعد مى گوید: «هاشم بعد از پدرش داراى شرف شده و جلیل القدر گشت. قریش، ریاست و سقایت و مهمان دارى حجّاج را به او واگذار کردند. هنگامى که ایّام حجّ مى شد در میان قریش مى ایستاد و براى آنان خطبه مى خواند....»(6)
7 ـ عبدالمطلب بن هاشم
ابن سعد مى گوید: «عبدالمطلب زیباترین مرد قریش از حیث صورت و از حیث جسم، کشیده ترین آنان بود. او در حلم و سخاوت برترین مردم به حساب مى آمد... او مردى خداشناس بود و ظلم و فجور را کارى بسیار زشت مى دانست. و هیچ پادشاهى نبود جز آن که او را اکرام کرده و شفیع مى نمود....»(7)
مسعودى مى گوید: «از جمله کسانى که اقرارکننده به توحید و اثبات کننده جزا در قیامت و ترک کننده تقلید بود، عبدالمطلّب بن هاشم است....»(8). (9)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.