پاسخ اجمالی:
توبه ظالم مجوزی برای تصدی مقام خلافت نیست؛ زیرا طبق آیه «لاینال عهدی الظالمین» و روایاتی که ذیل آیه آمده، خداوند متعال عهد خود را مخصوص معصومین یعنی کسانی دانسته که هیچ زمانی مرتکب ظلم نشده اند. ثانیا امامت کالایى نیست که به کسى داده شود و سپس با ظهور عدم صلاحیّت شخص و انجام کار ناشایست، از او باز گردانده شود بلکه باید مانع و حافظى داخلى از ظلم و گناه در او باشد. ثالثا ظلم از عناوینی است که موضوع حکم حتی اگر یک لحظه به آن متصف شود، حکم آن نیز جاری خواهد شد.
پاسخ تفصیلی:
برخى مى گویند: عنوان مشتق ـ مانند «ظالم» ـ ظهور در وصف در زمان حال دارد و شامل کسى که قبلا داراى وصف بوده ولى در زمان حال، وصف در او نیست نمى شود. بنابر این، در آیه مربوط به امامت ابراهیم(علیه السلام)، کسى که در حال تصدى مقام خلافت، ظالم باشد از نیل به مقام امامت محروم است، ولى کسى که قبلا ظالم بوده و در حال تصدّى، ستمگر به حساب نمى آید مى تواند به مقام امامت نایل گردد.
پاسخ: اوّلا: ذریّه حضرت ابراهیم(علیه السلام) به چهار گروه تقسیم مى شوند:
1 ـ گروهى که قبل از تصدّى مقام امامت ستمگر بوده و بعد از تصدّى این مقام نیز ستمگر باقى بمانند.
2 ـ گروهى که قبل از تصدّى مقام امامت، عادل، و بعد از تصدّى ستمگر باشند.
3 ـ گروهى که قبل از تصدّى مقام امامت، ظالم، و بعد از تصدّى، عادل باشند.
4 ـ گروهى که قبل و بعد از تصدى مقام امامت، عادل باشند.
حضرت ابراهیم با آن عظمتى که دارد، هیچ گاه براى دو گروه اول که در زمان تصدّى مقام امامت ستمگرند، درخواست امامت نمى کند. بر این اساس، جمله «وَمِنْ ذُرِّیَّتِی» تنها گروه سوم و چهارم را شامل مى شود. خداوند در پاسخ وى مى فرماید: «لا یَنالُ عَهْدِی الظّالِمِینَ»؛ (عهد من به ستمکاران نمى رسد.) این نهى به گروه سوم که در گذشته عمر خود ستمگر بوده ولى در زمان تصدّى امامت عادل شده اند، خورده، و تنها مقام امامت به گروه چهارم خواهد رسید، همان گروهى که از مقام عصمت در طول زندگانى خود برخوردارند.
ثانیاً: آیه «ابتلاء» اشاره به سنتى الهى در مقام اعطاء عهدها و مناصب الهى دارد. آیه، بر این مطلب تأکید دارد که این عهدها و منصب ها تنها به کسانى اعطا مى شود که مانع و حافظى داخلى از ظلم و گناه در خود داشته باشند; زیرا امامت، کالایى نیست که به کسى داده شود و سپس با ظهور عدم صلاحیّت شخص و انجام کار ناشایست و خطا و اشتباه، از او باز گردانده شود.
مسأله امامت، همانند نبوّت است. مقام نبوّت و رسالت به کسى عطا مى شود که با وجود حافظ و عصمتى داخلى از اشتباه مصون باشد.
ثالثاً: احکام بر دو نوع است: برخى از آن ها دائر مدار وجود موضوع است، مثل حکم: «شراب حرام است»، که با تبدیل موضوع، حکم نیز منتفى مى گردد.
نوع دیگر این چنین نیست، بلکه اگر موضوعى هرچند براى یک لحظه متصف به آن وصف شود، آن حکم خواهد آمد; مثل جمله: «زناکار حد مى خورد و دست دزد قطع مى گردد» مقصود آن است که اگر کسى به این دو عنوان متّصف شد ولو دریک برهه از زمان، محکوم به حکم حد و قطع دست است، گرچه الآن متصف به این عمل نیست. ظلم نیز نسبت به حکم عهد امامت از قسم دوم است.
با مراجعه به روایات پى مى بریم که پیامبر و اهل بیت(علیهم السلام) نیز همین معنا را از آیه «ابتلاء» فهمیده اند:
1 ـ ابن مغازلى شافعى به سند خود از عبد الله بن مسعود نقل کرده که رسول خدا(صلى الله علیه وآله) فرمود: «من نتیجه دعاى پدرم ابراهیم هستم. عرض کردیم: اى رسول خدا! چگونه شما نتیجه دعوت پدرت ابراهیم شدى؟ فرمود: خداوند ـ عزّ وجلّ ـ به ابراهیم وحى فرستاد: «إِنِّی جاعِلُکَ لِلنّاسِ إِماماً» ابراهیم بسیار خشنود شد و عرض کرد: اى پروردگار! و از ذریّه من نیز امامانى مثل من خواهند بود؟ خداوند بر او وحى فرستاد که اى ابراهیم! همانا من به تو عهدى نخواهم داد که براى تو به آن وفا نکنم. ابراهیم عرض کرد: اى پروردگار! کدامین عهدى است که براى من به آن وفا نخواهى کرد؟ خداوند فرمود: عهدى را به ظالمین از ذرّیه تو نخواهم داد. در اینجا بود که ابراهیم عرض کرد: «وَاجْنُبْنِی وَبَنِیَّ أَنْ نَعْبُدَ الاَْصْنامَ * رَبِّ إِنَّهُنَّ أَضْلَلْنَ کَثِیراً مِنَ النّاسِ»(1)؛ (و من و فرزندانم را از پرستش بت ها دور نگاه دار! پروردگارا! آن ها ( بتها ) بسیارى از مردم را گمراه ساختند.) پیامبر(صلى الله علیه وآله)فرمود: دعوت، به من و به علىّ منتهى شد. هیچ یک از ما دو نفر هرگز بر بتى سجده نکردیم، لذا خداوند مرا نبىّ و على را وصىّ برگزید(2)، (3)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.