پاسخ اجمالی:
گروهى از علماى اهل سنت حدیث «ردّ شمس» را تصحیح کرده اند، از قبیل: ابو جعفر طحاوى که گفته: ...راویان آن مورد وثوقند، و به کسى که در رجالِ این حدیث خدشه وارد کرده اعتبارى نیست؛ شهاب احمد خفاجى، او تعدّد طرق آن را شاهد صدقى بر صحّت آن می داند و مى گوید: طبرانى این قضیه را به سندهاى مختلف نقل کرده که اکثر آن ها ثقه هستند؛ حافظ طبرانى که گفته: این حدیث حسن است؛ هیثمى؛ حسکانی؛ بیهقى؛ قسطلانى؛ زرقانى؛ زینى دحلان؛ ملا علی قاری و... .
پاسخ تفصیلی:
گروهى از علماى اهل سنت این حدیث را تصحیح کرده اند از قبیل:
1 ـ على بن سلطان بن محمّد قارى (1014).(1)
2 ـ ابو جعفر طحاوى؛ او بعد از نقل حدیث ردّ شمس مى گوید: «این حدیث نزد من ثابت است و براى حجّیت کافى است، و راویان آن مورد وثوقند، و به کسى که در رجالِ این حدیث خدشه وارد کرده اعتبارى نیست».(2)
3 ـ شهاب احمد خفاجى؛ زیرا او مى گوید:«رواه الطبرانى باسانید مختلفة رجال اکثرها ثقات» «طبرانى این قضیه را به سندهاى مختلف نقل کرده که اکثر آن ها ثقه هستند».(3)
او همچنین مى گوید: «این حدیث را مصنف (یعنى قاضى عیاض) نقل کرده و اشاره کرده که تعدّد طرق آن، شاهد صدقى بر صحّت آن است. و قبل از او بسیارى از ائمه حدیث امثال طحاوى آن را تصحیح کرده اند...».(4)
4 ـ حافظ طبرانى زیرا بعد از نقل حدیث مى گوید: «این حدیث حسن است».(5)
5 ـ حافظ حسکانى حنفى.(6)
6 ـ بیهقى.(7)
7 ـ حافظ هیثمى; در عنوانى به نام «باب حبس الشمس للنبىّ(صلى الله علیه وآله)» از کتاب علامات النبوة.(8)
8 ـ قسطلانى.(9)
9 ـ محمد بن حسین ازدى.(10)
10 ـ ابوالمظفّر یوسف قزأوغلى حنفى (654) وى در ردّ جدش ابن الجوزى که در صدد تضعیف حدیث ردّ شمس برآمده، مى گوید: «ادّعاى او بدون دلیل است؛ زیرا ما آن را از افراد عادل و ثقه نقل کرده ایم، افرادى که هیچ مشکلى در آن ها وجود ندارد، و در سند آن ها کسى نیست که تضعیف شده باشد... و اتهام به جَعل ابن عقده، از باب ظنّ و شک است نه از باب قطع و یقین. و ابن عقده مشهور به عدالت است و از آنجا که فضایل اهل بیت(علیهم السلام) را نقل مى کند و مدحى درباره صحابه نقل نکرده او را به رفض و رافضى بودن نسبت داده اند...».(11)
11 ـ ابوالربیع سلیمان سبتى مشهور به ابن سبع در کتاب «شفاء الصدور».(12)
12 ـ ولىّ الدین ابوزرعه عراقى (826).(13)
13 ـ ابوعبدالله زرقانى مالکى، (1122) او مى گوید: «و از جمله قواعد آن است که تعدّد طرق، دلالت دارد بر این که حدیث اصلى دارد».(14)
14 ـ زینى دحلان او مى گوید: «ابن منده و ابن شاهین از اسماء به سند حسن نقل کرده اند. و نیز ابن مردویه از ابوهریره به سند حسن نقل کرده است. و طبرانى نیز در معجم کبیرش به سند حسن آورده است».(15)
15 ـ ملاّ على قارى؛ او مى گوید: «این حدیث فى الجمله اصلش ثابت است و به کمک تعدّد سندها تقویت مى شود تا به مرتبه حسن مى رسد و لذا قابل احتجاج و استناد است».(16)، (17)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.