پاسخ اجمالی:
مارکسیسم که فعالیت های انسان را در خواسته های مادی منحصر می دانند، تاریخ جامعه انسانى را محصول مبارزه طبقاتى انسان هاى محروم دانسته و جهانیان را به دو گروه وابسته و مبارز تقسیم کرده اند. در حالی که بسیارى از نبردهایى که براى محو نظام طبقاتى صورت گرفته، تحت رهبرى مردان وارسته اى بوده که به انگیزه نوع دوستى و حفظ حقوق انسان قیام کرده و بالاتر از آن، انگیزه هاى دینى و الهى داشته اند. آیات قرآن هم مستکبران که ایمان آوردن خود به پیامبر(ص) را مشروط به دور کردن مستضعفان و فقیران کردند را سرزنش کرده.
پاسخ تفصیلی:
مارکسیسم، تاریخ جامعه انسانى را محصول مبارزه طبقاتى انسان هاى محروم دانسته و مجموع جهانیان را به دو گروه تقسیم کرده است: گروهى وابسته به نظام کهن که منافع خود را در بقاى آن مى انگارند، و گروهى مبارز که منافع خویش را در دگرگون کردن نظام حاکم مى دانند.
این گونه تفسیر از تحولات بشر، نشانه خلاصه کردن فعالیت هاى انسان در خواسته هاى مادى انسان است. در حالى که در این قلمرو، غرائز دیگرى وجود دارد که شرافت و ارزش انسان را بالاتر از آن مى داند که فقط در حوزه محدود منافع مادى خود بیندیشد، و حرکت تاریخ را صرفاً معلول شکم و شهوت بشمارد. صفحات تاریخ بشر، شاهد مبارزات مردان بزرگ و ارزشمندى است که براى احیاى ارزش ها و اصلاح نابسامانی هاى دینى و اخلاقى، دست به قبضه شمشیر برده و جان خود و فرزندان خویش را در این راه باخته اند.
تاریخ گواه این امر است که بسیارى از نبردهایى که براى محو نظام طبقاتى و به تعبیر صحیح: بازستاندن حقوق مستضعفان از مستکبران صورت گرفته، تحت رهبرى مردان وارسته اى تحقق پذیرفته که به انگیزه نوع دوستى و حفظ حقوق انسان قیام کرده و بلکه، بالاتر از آن، انگیزه هاى دینى و الهى داشته اند.
آیات قرآن، به صراحت، حاکى است که قسمت اعظم یاران انبیا(علیهم السلام) را افراد با ایمان و مستضعف و مستمندى تشکیل مى دادند که براى محو شرک و آثار کوبنده آن و رساندن انسان ها به مرتبه اى بالا تا سرحد تعلق به خدا نبرد مى کردند و حتى یکى از ایرادهاى مستکبران بر پیامبران این بود که تهیدستان به آنان گرویده اند.(1)
درباره قیام خاتم(صلی الله علیه وآله) مى خوانیم که مستکبران عصر او، ایمان خویش به اسلام را مشروط به این مى کردند که فقیران و مستضعفان را از دور خود پراکنده سازد. از این جهت، خداوند به پیامبر دستور داده که نباید به درخواست چند مستکبر، این گروه را که پیشرفت آیین بر دوش آنان سنگینى مى کند از اطراف خود پراکنده سازد.(2)، (3)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.