پاسخ اجمالی:
با ظهور اسلام در حجاز و تربیت انسان های فرهیخته در مکتب معصومین(ع)، خورشید اسلام در فراسوی مرزهای جغرافیایی پرتو افکند که به تشکیل تمدن اسلامی انجامید. شهید «مطهری» در این باره می نویسد: «شگفت انگیز است نژاد عرب که در طول قرون متمادی، در حال خفتگی بسر می برد، ناگهان بیدار شد و با قدرتی شگرف دنیا را تهدید کرده و زیر و رو ساخت...». همچنین «گوستاو لوبون» می گوید: «بعضی ها عار دارند که اقرار کنند یک قوم کافر [مسلمانان] سبب شده اروپای مسیحی از حال توحّش و جهالت خارج گردد». و ... .
پاسخ تفصیلی:
بعد از ظهور اسلام و با تعالیم درخشانی که از خود ارائه کرد و نیز با التزام عملی که پیروان پیامبر(صلی الله علیه وآله) از خود نشان دادند، مسلمانان پیشرفت شایانی کرده و در تمام تمدن ها و فرهنگ ها تأثیر گذاشته، بلکه از آن ها پیشی گرفتند و یک دوران پرافتخار و با عزّتی را از اسلام و مسلمین به جا گذارده و سرفرازی خود را به جهانیان نشان دادند. ولی بعد از گذر از این برهه و زمان درخشان، مسلمانان رو به انحطاط رفته و تا به امروز کار به جایی رسیده که کفّار و دشمنان بر مسلمین و بلاد آن ها سلطه پیدا کرده و تمدن و فرهنگ و ثروت بیکران آن ها را بر هم ریخته و به غارت می برند.
با ظهور اسلام در حجاز و تربیت انسان های فرهیخته در مکتب پیامبر(صلی الله علیه وآله) و اهل بیت(علیهم السلام)، خورشید اسلامی در فراسوی مرزهای جغرافیایی و فکری پرتو افکند که به ایجاد تمدن و فرهنگ اسلامی انجامید. این تمدن درخشان تمام تمدن ها را تحت تأثیر قرار داد و بدین ترتیب عصر طلایی تمدن اسلامی شکل گرفت.
«جواهر لعل نهرو» می نویسد: «شگفت انگیز است نژاد عرب که در طول قرون متمادی، انگار در حال خفتگی بسر می برد و ظاهراً از آنچه در سایر نواحی اتفاق می افتاد جدا و بی خبر بود، ناگهان بیدار شد و با نیرو و قدرتی شگرف دنیا را تهدید کرده و زیر و رو ساخت... نیرو و فکر تازه ای که عرب ها را بیدار ساخت و ایشان را از اعتماد به نفس و قدرت، سرشار ساخت اسلام بود...».(1)
شهید «مطهری»(رحمه الله) می فرماید: «بی تردید مسلمین دوران عظمت و افتخار اعجاب آوری را پشت سر گذاشته اند، نه از آن جهت که در برهه ای از زمان حکمران جهان بوده اند،... بلکه از آن جهت که نهضت و تحوّلی در پهنه گیتی به وجود آوردند و تمدّنی عظیم و باشکوه را بنا کردند که چندین قرن مشعل دار بشر بود و اکنون نیز یکی از حلقه های درخشان بشر به شمار می رود که تاریخ تمدن از داشتن آن به خود می بالد».(2)
او نیز می گوید: «مسلمانان قرن ها در علوم، صنایع، فلسفه، هنر، اخلاق و نظام های عالی اجتماعی بر همه جهانیان تفوّق داشتند و دیگران از خرمن فیض آن ها توشه می گرفتند. تمدن عظیم و حیرت انگیز اروپایی که چشم ها را خیره و عقل ها را حیران کرده است و امروز بر سراسر جهان سیطره دارد، به اقرار محققان بی غرض غربی، بیش از هر چیز دیگر از تمدن باشکوه اسلامی مایه گرفته است».(3)
«گوستاو لوبون» می گوید: «بعضی ها [از اروپائیان] عار دارند که اقرار کنند یک قوم کافر و ملحدی [یعنی مسلمانان] سبب شده اروپای مسیحی از حال توحّش و جهالت خارج گردد و لذا آن را مکتوم نگاه می دارند... نفوذ اخلاقی همین [مسلمانان] قوم وحشی، اروپا را که سلطنت روم را زیر و زبر نمودند داخل در طریق [بشریت] نمود. و نیز نفوذ عقلانی مسلمانان دروازه آنان را باز کرد و تا ششصد سال استاد ما اروپائیان بودند».(4)
یکی از دانشمندان غرب می گوید: «پیدایش و اضمحلال تمدن اسلامی از حوادث بزرگ تاریخ است. اسلام طی پنج قرن [81 - 597 هجری / 700 - 1200 میلادی] از لحاظ نیرو، نظم، بسط قلمرو، اخلاق نیک، تکامل سطح زندگی، قوانین منصفانه [عادلانه] انسانی و... [احترام به عقاید و افکار دیگران] و ادبیات و تحقیق علمی پیشاهنگ جهان بود».(5)
او در ادامه سخنانش می گوید: «دنیای اسلام در جهان مسیحی نفوذهای گوناگونی داشت. اروپا از دیار اسلام غذاها و شربت ها، دارو و درمان، اسلحه و نشانه های خانوادگی، سلیقه و ذوق هنری، ابزار و رسوم صنعت و تجارت، قوانین و رسوم دریانوردی را فرا گرفت. و غالباً لغات آن را نیز از مسلمانان اقتباس کرد... علمای مسلمان؛ اعم از فارس و عرب و ترک و سایر قومیت ها، ریاضیات و طبیعیات و شیمی و هیأت را حفظ کرده و به کمال رسانده و به اروپا منتقل کردند... ابن سینا و ابن رشد دو فیلسوف و طبیب بزرگ اسلامی، از مشرق بر فلاسفه مدرس اروپا پرتو افکندند و صلاحیتشان چون یونانیان مورد اعتماد بود... این نفوذ اسلامی از راه بازرگانی و جنگ های صلیبی و ترجمه هزاران کتاب از عربی به لاتین و مسافرت دانشورانی؛ از قبیل گربرت و ارلاردبایی و مایکل اسکات و... به اندلس انجام می گرفت. این، اعتراف به عظمت دانش در جهان اسلام است که از اروپا برای تحصیل به جهان اسلام، دانشجویان زیادی اعزام می شدند و علوم مختلف را فرا می گرفتند... تنها دوران طلایی یک جامعه می توانسته در مدتی کوتاه این همه مردان معروف را در زمینه سیاست، تعلیم، ادبیات لغت، جغرافیا، تاریخ، ریاضیات، هیئت، شیمی، فلسفه، طب و مانند آن ها، که در چهارده قرن اسلام بوده، به وجود آورد».(6)
«گوستاو لوبون» می گوید: «تمدن کشور پهناور اسلام، قرن ها از اقیانوس اطلس تا اقیانوس هند، از سواحل بحر الروم [دریای مدیترانه] تا ریگستان آفریقا، امتداد داشته و چشمگیر و شایان توجه بوده است».(7) او همچنین می گوید: «تا مدت پانصد سال مدارس اروپا روی کتب و مصنفات مسلمین دایر بود و همان ها بودند که اروپا را از لحاظ علم و عمل و اخلاق تربیت کرده و داخل در طریق تمدن نمودند. ما وقتی که به تحقیقات علمی و اکتشافات فنی آنان نظر می افکنیم، می بینیم: هیچ ملتی نیست که در این مدّت کم بیشتر از آنها ترقّی کرده باشد...».(8) و در جای دیگر می گوید: «تا قرن پانزده، قولی را که مأخوذ از مصنفین عرب [مسلمان] نبوده، مستند نمی شمردند. تمام دانشکده ها و دانشگاه های اروپا تا پانصد الی ششصد سال، روی ترجمه های کتاب های دانشمندان اسلامی دایر بود و مدار علوم مردم اروپا فقط علوم مسلمین بوده است».
«ویل دورانت» در مورد ابتکار مسلمین در شیمی چنین می گوید: «شیمی به عنوان یکی از علوم، تقریباً از ابتکارات مسلمانان است؛ زیرا آن ها مشاهده دقیق و تجربه علمی و توجه به ثبت نتایج را بر محصول کار یونانیان، چنان که می دانیم به بعضی تجربیات و فرضیات مبهم انحصار داشت، افزودند. تعداد زیادی از مواد را تجزیه کردند. درباره سنگ ها تألیفاتی داشتند. مواد قلیایی و اسیدها را امتیاز دادند. درباره صدها داروی طبّی تحقیق کردند و صدها داروی تازه ساختند. از فرضیه تبدیل فلزات عادی به طلا و نظایر آن ها [کیمیاگری] به شیمی واقعی دست یافتند... به وسیله کتاب های دانشمندان اسلامی که مؤلّف برخی از آن ها شناخته نشده و به زبان لاتینی ترجمه شده، علم شیمی در اروپا پیشرفت کرده است».(9)
«واشنگتن ارومینگ» می گوید: «کاخ تمدن ما را دست های توانای علم و فن مسلمین بنا نمودند، و ملل اروپایی و مسیحی هر کجا هستند مدیون مسلمین می باشند».(10)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.