پاسخ اجمالی:
بدون شک پیامبران براى اثبات ارتباط خود با خدا، نیاز به معجزه دارند و گرنه هر کس مى تواند دعوى پیامبرى کند،. این معجزه مى تواند در محتواى دعوت و کتاب آسمانى پیامبر باشد، و نیز مى تواند، امور دیگرى از قبیل معجزات حسى و جسمى باشد . به هر حال، موسى(ع) پس از دریافت فرمان نبوت، باید سند آن را هم دریافت دارد، لذا موسى(ع) در همان شب دریافت فرمان نبوت، این دو معجزه بزرگ را از خدا دریافت داشت. قرآن در آیات 17ـ 23 سوره «طه»، ماجرای دریافت این معجزه ها را بیان می کند.
پاسخ تفصیلی:
بدون شک پیامبران براى اثبات ارتباط خود با خدا، نیاز به معجزه دارند و گرنه هر کس مى تواند دعوى پیامبرى کند، بنابراین، شناخت پیامبران راستین از دروغین، جز از طریق معجزه میسّر نیست.
این معجزه مى تواند در محتواى دعوت و کتاب آسمانى پیامبر باشد، و نیز مى تواند، امور دیگرى از قبیل معجزات حسى و جسمى باشد به علاوه معجزه، در روح خود پیامبر نیز مؤثر است و به او قوت قلب، قدرت ایمان و استقامت مى بخشد.
به هر حال، موسى(علیه السلام) پس از دریافت فرمان نبوت، باید سند آن را هم دریافت دارد، لذا در همان شب پر خاطره، موسى(علیه السلام) دو معجزه بزرگ از خدا دریافت داشت.
قرآن در آیات 17ـ23 سوره «طه» این ماجرا را چنین بیان مى کند:
خداوند از موسى سؤال کرد: (چه چیز در دست راست تو است اى موسى)؟!؛ «وَ ما تِلْکَ بِیَمِینِکَ یا مُوسى».
این سؤال ساده که توأم با لطف و محبت است علاوه بر این که موسى را که طبعاً در آن حال غرق طوفان هاى روحانى شده بود، آرامش بخشید، مقدمه اى بود براى بازگو کردن یک حقیقت بزرگ.
موسى در پاسخ (گفت: این قطعه چوب، عصاى من است)؛ «قالَ هِیَ عَصایَ».
و از آنجا که مایل بود سخنش را با محبوب خود که براى نخستین بار در را به روى او گشوده است ادامه دهد، و نیز از آنجا که شاید فکر مى کرد تنها گفتن این عصاى من است کافى نباشد، بلکه، منظور بازگو کردن آثار و فوائد آن است، اضافه کرد: (من بر آن تکیه مى کنم)؛ «أَتَوَکَّؤُا عَلَیْها».
(و برگ درختان را با آن براى گوسفندانم فرو مى ریزم)؛ «وَ أَهُشُّ بِها عَلى غَنَمِی».(1)
علاوه بر این، (فوائد و نتایج دیگرى نیز در آن دارم)؛ «وَ لِیَ فِیها مَآرِبُ أُخْرى».(2).
ناگهان (به او فرمان داده شد اى موسى! عصایت را بیفکن)!؛ «قالَ أَلْقِها یا مُوسى».
(موسى فوراً و بدون فوت وقت، عصا را افکند، ناگهان مار عظیمى شد و شروع به حرکت کرد)؛ «فَأَلْقاها فَإِذا هِیَ حَیَّةٌ تَسْعى».
«تَسْعى» از ماده «سعى» به معنى راه رفتن سریع است که به مرحله دویدن نرسد.
در اینجا به موسى فرمود:( آن را بگیر، و نترس، ما آن را به همان صورت نخستین باز مى گردانیم)!؛ «قالَ خُذْها وَ لاتَخَفْ سَنُعِیدُها سِیرَتَهَا الاْ ُولى»(3).
در آیه 31 سوره «قصص» مى خوانیم: «وَلّى مُدْبِراً وَ لَمْ یُعَقِّبْ یا مُوسى أَقْبِلْ وَ لاتَخَفْ»؛ (موسى با مشاهده آن مار عظیم، ترسید و فرار کرد، خداوند بار دیگر فرمود: اى موسى بازگرد و نترس).
گر چه مسأله ترس موسى(علیه السلام) در اینجا براى جمعى از مفسران سؤال انگیز شده است که: این حالت، با شجاعتى که در موسى سراغ داریم و عملاً در طول عمر خود به هنگام مبارزه با فرعونیان به ثبوت رسانید، به علاوه از شرائط کلّى انبیاء است، چگونه سازگار است؟
ولى با توجه به یک نکته پاسخ آن روشن مى شود؛ و آن این که: طبیعى هر انسانى است ـ هر قدر هم شجاع و نترس باشد ـ که اگر ببیند قطعه چوبى ناگهان تبدیل به مار عظیمى شد و سریعاً به حرکت آمد، موقتاً متوحش شود و خود را کنار کشد، مگر آن که در برابر او این صحنه بارها تکرار گردد، این عکس العمل طبیعى هیچ گونه ایرادى بر موسى(علیه السلام) نخواهد بود و با آیه 39 «احزاب» که مى گوید: «أَلَّذِیْنَ یُبَلِّغُونَ رِسالاتِ الله وَ یَخْشَوْنَهُ وَ لایَخْشَوْنَ أَحَداً إِلاَّ الله».
(کسانى که ابلاغ رسالت هاى الهى مى کنند و از او مى ترسند، و از هیچ کس جز او ترسى ندارند) منافاتى ندارد، این یک وحشت طبیعى زودگذر و موقتى در برابر یک حادثه کاملاً بى سابقه و خارق عادت است.
آنگاه به دومین معجزه مهم موسى اشاره کرده که به او دستور مى دهد: (دست خود را در گریبانت فرو بر، تا سفید و روشن بیرون آید، بى آن که عیب و نقصى در آن باشد، و این معجزه دیگرى براى تو است)؛ «وَ اضْمُمْ یَدَکَ إِلى جَناحِکَ تَخْرُجْ بَیْضاءَ مِنْ غَیْرِ سُوء آیَةً أُخْرى».(4)
گر چه در تفسیر جمله «وَ اضْمُمْ یَدَکَ إِلى جَناحِکَ»وجمله«اسْلُکْ یَدَکَ فِی جَیْبِکَ» و آیه 12 سوره «نمل» که مى گوید: «وَ أَدْخِلْ یَدَکَ فِی جَیْبِکَ» به خوبى استفاده مى شود که: موسى مأمور بوده است دست خود را در گریبانش فرو برد و تا زیر بغل یا پهلو ادامه دهد (چرا که جناح در اصل به معنى بال پرندگان است و در اینجا مى تواند کنایه از زیر بغل بوده باشد).
«بَیْضاء» به معنى سفید است، و جمله «مِنْ غَیْرِ سُوء» اشاره به این است که: سفیدى دست تو، بر اثر بیمارى پیسى و مانند آن نخواهد بود، به دلیل این که درخشندگى خاصى دارد، در یک لحظه ظاهر و در لحظه دیگرى از بین مى رود.
ولى از بعضى روایات استفاده مى شود که: دست موسى در آن حالت، نورانیت فوق العاده اى پیدا کرد، اگر چنین بوده است باید قبول کرد که جمله «مِنْ غَیْرِ سُوء» مفهوم دیگرى جز آنچه در بالا گفتیم خواهد داشت، یعنى نورانیتى دارد بدون عیب، نه چشم را آزار مى رساند، نه لکّه تاریکى در میان آن دیده مى شود و نه غیر آن.
در آخرین آیه مورد بحث، به عنوان یک نتیجه گیرى از آنچه در آیات قبل بیان شد، مى فرماید: (ما اینها را در اختیار تو قرار دادیم تا آیات بزرگ خود را به تو نشان دهیم)؛ «لِنُرِیَکَ مِنْ آیاتِنَا الْکُبْرى»».
پیدا است منظور از «آیات کبرى» همان دو معجزه مهمى است که در بالا آمد، و این که بعضى از مفسران احتمال داده اند، اشاره به معجزات دیگرى است که بعد از آن خداوند در اختیار موسى(علیه السلام) گذاشت بسیار بعید به نظر مى رسد.(5)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.