پاسخ اجمالی:
قرآن منظره حق و باطل را در مثالی پر معنا و با عباراتی موزون به زیبایی به آب و کف روی آب تشبیه می کند. در این مثال حقایق مهمی نهفته است که عبارتند از: 1- گاهی باید برای شناخت حق از باطل، به سراغ نشانه ها رفت زیرا باطل تنها در یک لباس ظاهر نمی گردد. 2- باطل همواره به دنبال بازار آشفته می گردد تا بالا نشین و چشم پرکن بماند اما حق در این مبارزه همیشگی متواضع، خاموش و سودمند است.
پاسخ تفصیلی:
هنگامى كه قرآن مى خواهد ترسيم دقيقى از منظره حق و باطل كند، مى فرمايد: «أَنزَلَ مِنْ السَّمَاءِ مَاءً فَسَالَتْ أَوْدِيَةٌ بِقَدَرِهَا فَاحْتَمَلَ السَّيْلُ زَبَداً رَابِياً وَمِمَّا يُوقِدُونَ عَلَيْهِ فِي النَّارِ ابْتِغَاءَ حِلْيَة أَوْ مَتَاعٍ زَبَدٌ مِثْلُهُ كَذَلِكَ يَضْرِبُ اللهُ الْحَقَّ وَالْبَاطِلَ فَأَمَّا الزَّبَدُ فَيَذْهَبُ جُفَاءً وَأَمَّا مَا يَنفَعُ النَّاسَ فَيَمْكُثُ فِي الاَْرْضِ كَذَلِكَ يَضْرِبُ اللهُ الاَْمْثَالَ»؛ ([خداوند] از آسمان آبى فرو فرستاد؛ و از هر درّه و رودخانه اى به اندازه آنها سيلابى جارى شد؛ سپس سيلاب بر روى خود كفى حمل كرد؛ [همچنين] و از آنچه [در كوره ها،] براى به دست آوردن زينت آلات يا وسايل زندگى، آتش بر آن مى افروزند، كفهايى مانند آن به وجود مى آيد ـ خداوند براى حق و باطل چنين مثالى مى زند ـ سرانجام كفها به بيرون پرتاب مى شوند، ولى آنچه به مردم سود مى رساند [آب يا فلزّ خالص] در زمين مى ماند؛ خداوند اينچنين مثال مى زند!).(1)
در اين مثال پر معنا كه با الفاظ و عبارات موزونى ادا شده، منظره حق و باطل به بهترين صورتى در آن ترسيم گرديده و حقايق مهمّى در آن نهفته است كه به قسمتى از آن ذيلا اشاره مى شود:
1. شناخت حق و باطل از يكديگر گاهى آن قدر پيچيده مى شود كه حتماً بايد به سراغ نشانه ها رفت.
2. حق هميشه مفيد و سودمند است همچون آب زلال كه مايه حيات و زندگى است ويا فلزات خالص، كه يا زينت است و يا ابزار حيات.
3. حق هميشه متّكى به خويش است اما باطل از آبروى حق كمك مى گيرد و سعى مى كند خود را به لباس او در آورد و از حيثيت او استفاده كند همان گونه كه هر دورغ از راست فروغ مى گيرد كه اگر سخن راستى در جهان نبود كسى دروغ را باور نمى كرد، و اگر حقى وجود نداشت باطل را جولانى نبود.
4. بهره هر موجودى به اندازه ظرفيت او است، همان گونه كه هر درّه اى به اندازه گنجايش خود از آب باران بهره مى گيرد.
5. باطل هميشه دنبال بازار آشفته مى گردد، همان گونه كه سيلاب به هنگام سرازير شدن از كوه كه داراى جوش و خروش است، كف ها را بر دوش خود حمل مى كند امّا هنگامى كه به جلگه هاى صاف مى رسد و جوش و خروش فرو مى نشيند و كف ها نابود مى شود.
6. باطل تنها در يك لباس ظاهر نمى شود، و هر لحظه به لباس ديگرى در مى آيد همان گونه كه كف ها، هم روى آب ها ظاهر مى شوند و هم روى فلزات در كوره ها؛ بنابراين هرگز نبايد فريب تنوع آنها را خورد، پس بر هر حق و باطل شناسى لازم است كه آنها را در هر لباسى بشناسد.
7. مبارزه حق و باطل هميشگى است، و «رگ رگ است اين آب شيرين و آب شور، بر خلايق مى رود تا نفخ صور» همان گونه كه ريزش باران ها از آسمان و ذوب فلزات در كوره ها هميشه هست، اين امر نيز همواره ادامه دارد.
8. باطل بالا نشين است و چشم پركن و تو خالى، امّا حق متواضع است و خاموش و هنرنما.(2)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.