پاسخ اجمالی:
از آنجا كه در زمان امام چهارم شرائط اختناق آميزى حكم فرما بود، امام بسيارى از اهداف و مقاصد خود را در قالب دعا و مناجات بيان مى كرد. مجموع دعاهاى امام سجاد به نام «صحيفه سجاديه» معروف است كه پس از قرآن مجيد و نهج البلاغه، بزرگترين و مهمترين گنجينه گران بهاى حقايق و معارف الهى به شمار مى رود، به طورى كه از ادوار پيشين از طرف دانشمندان برجسته ما «اخت القران»، «انجيل اهل بيت(ع)» و «زبور آل محمد» لقب گرفته است. صحيفه سجاديه ابعاد سياسى و اجتماعى و فرهنگى و عقيدتى نيز دارد.
پاسخ تفصیلی:
يكى از شيوه هاى تبليغى و مبارزاتى امام سجاد(علیه السلام) تبيين معارف اسلام در قالب دعا بود. مى دانيم كه دعا پيوندى است معنوى ميان انسان و پروردگار كه اثر تربيتى و سازندگى مهمى دارد، از اين نظر دعا از نظر اسلام جايگاه خاصى دارد و اگر دعاهاى رسيده از پيامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) و امامان معصوم يك جا گردآورى شود، مجموعه بزرگى خواهد شد. اين دعاها مكتب تربيتى بزرگى است كه در سازندگى و رشد روحى انسان ها نقش مهمى دارد.
از آنجا كه در زمان امام چهارم شرائط اختناق آميزى حكم فرما بود، امام بسيارى از اهداف و مقاصد خود را در قالب دعا و مناجات بيان مى كرد. مجموع دعاهاى امام سجاد به نام «صحيفه سجاديه» معروف است كه پس از قرآن مجيد و نهج البلاغه، بزرگترين و مهمترين گنجينه گران بهاى حقايق و معارف الهى به شمار مى رود، به طورى كه از ادوار پيشين از طرف دانشمندان برجسته ما «اخت القران»،(1) «انجيل اهل بيت(علیهم السلام)» و «زبور آل محمد (صلی الله علیه وآله)» لقب گرفته است.(2)
صحيفه سجاديه تنها شامل راز و نياز و مناجات و عرض حاجت در پيشگاه خدا نيست، بلكه ابعاد سياسى و اجتماعى و فرهنگى و عقيدتى نيز دارد. امام سجاد در ضمن دعاهاى خود در چندين مورد، مباحث سياسى به ويژه مسئله «امامت» و رهبرى جامعه اسلامى را مطرح كرده است كه ذيلاً نمونه هايى از آنها را مى آوريم:
1-امام در دعاى بيستم (دعاى مكارم الاخلاق) چنين مى گويد:
«خدايا بر محمد و خاندانش درود فرست و مرا بر آن كه بر من ستم كند، دستى (نيرويى)، وبر آن كه با من ستيزه جويد زبانى (برهانى)، و بر كسى كه با من دشمنى و عناد ورزد پيروزى عطا كن، و در برابر آن كس كه نسبت به من، به حيله گرى و بد انديشى بپردازد، راه و تدبير، و در برابر آن كه بر من فشار و آزار رساند، نيرو ده و در برابر عیب جویانی که بر من عیب جوئی و دشنام گوئی کنند، قدرت تکذیب، و در برابر خطر تهديد دشمنان، به من امنيت عنايت فرما...».
آيا چه كسانى جز كارگزاران عبدالملك نظير «هشام بن اسماعيل مخزومى» (حاكم مدينه) بودند كه امام مورد ستم، ستيزه جويى،عناد، بد انديشى، فشار، آزار و تهديد آنان قرار داشت؟ بنابراين در واقع اين دعاى امام شكوائيه اى در برابر زورگويي هاى حكومت وقت بوده و از اين نظر بار سياسى داشته است.
2-در دعائى كه امام روز عيد قربان و روز جمعه مى خوانده چنين آمده است:
«... خدايا اين مقام (خلافت و رهبرى امت اسلامى كه اقامه نماز در روز عيد قربان و روز جمعه وايراد خطبه از شئون آن است) مخصوص جانشينان و برگزيدگان تو، و اين پايگاه ها، از آن امناى تو است كه آنان را در رتبه والايى قرار داده اى، ولى ستمگران (همچون خلفاى ستمگر اموى) آن را بزور، غصب و تصاحب كرده اند.... تا آنجا كه برگزيدگان و خلفاى تو مغلوب و مقهور گشته اند، در حالى كه مى بينند احكام تو تغيير يافته، كتاب تو از صحنه عمل دور افتاده، فرائض و واجباتت دستخوش تحريف گشته، و سنت (راه و رسم) پيامبرت متروك گشته است.
خدايا دشمنان بندگان برگزيده ات از اولين و آخرين و همچنين اتباع و پيروانشان و همه كسانى را كه به كارهاى آنان راضى هستند، لعنت كن و از رحمت خود دور ساز...».
در اين دعا امام با صراحت از مسئله امامت و رهبرى امت، كه اختصاص به خاندان پيامبر دارد، و غصب شدن آن توسط ستمگران ياد مى كند و بدين ترتيب مشروعيت حكومت بنى اميه را نفى مى كند.
3ـ امام(علیه السلام) در دعای عرفه چنین می گوید:
«پروردگارا! درود فرست به پاكترين افراد خاندان پيامبر كه آنان را براى رهبرى امت و اجراى اوامر خود برگزيده اى، و آنان را خزانه داران علمت، نگهبانان دينت، جانشينان خود در زمين، و حجت هاى خويش بر بندگانت قرار دادهاى و به خواست خود، آنان را از هر گونه پليدى يكباره پاك كرده اى و آنان را وسيله ارتباط با خود و راه بهشت خويش قرارداده اى خدايا، تو در هر زمان دين خود را به وسيله امامى تأييد فرموده اى كه او را براى بندگانت رهبر و پرچمدار، و در گيتى مشعل هدايت قرار داده اى، پس از آنكه او را با ارتباط غيبى، با خود مرتبط ساخته اى و او را وسيله خشنودى خود قرار داده اى و پيروى از او را واجب كرده اى، و مقرر داشته اى كه هيچ كس از او سبقت نگيرد، و هيچ كس از پيروى او پس نماند...».
حضرت در اين دعا نيز از نقش و موقعيت ويژه رهبران الهى و امامان از خاندان نبوت و امتيازهاى آنان سخن مى گويد، و اين، دقيقاً به معناى نفى مشروعيت حكومت زمامداران وقت بود.(3)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.