پاسخ اجمالی:
احمد بن حمدان در رى به دنیا آمد. وى از سالهاى 295 هـ در رى به تبلیغ اسماعیلیه پرداخت. در حدود سال 310 هـ توانست امیر احمد بن على حاکم رى را به کیش اسماعیلى درآورد. سامانیان به رى لشگر کشیده و امیر احمد را خلع کردند و ابوحاتم به طبرستان گریخت. در آنجا مرداویج، یکى از نظامیان منطقه را به کیش اسماعیلى دعوت کرد. گویا ابوحاتم در دیلم ادعاى ظهور مهدى در تاریخ معینى را کرد، ولى چون زمان مقرر مهدى ظهور نکرد، مردم از وى بریده و مرداویج قصد جان وى را کرد. او نیز فرار کرده و در سال 322 ق از دنیا رفت.
پاسخ تفصیلی:
احمد بن حمدان رازى در رى به دنیا آمد. از نخستین سال زندگى او اطلاعى در دست نیست.
بعضى احتمال داده اند که در یمن نزد ابن حوشب درس خوانده و سپس به رى بازگشته است. وى بعد از سالهاى 295 هـ در رى به تبلیغ پرداخت. او داراى علم وافرى بود و کتب متعددى در زمینه هاى گوناگون نوشت. در حدود سال 310 هـ توانست امیر احمد بن على حاکم رى را به کیش اسماعیلى درآورد، ولى سامانیان به رى لشگر کشیده و امیر احمد را خلع کردند و ابوحاتم به طبرستان گریخت. در آنجا مرداویج، یکى از نظامیان منطقه را به کیش اسماعیلى دعوت کرد. در این زمان محمد بن زکریاى رازى ادعا کرد که با وجود عقل به پیامبران احتیاجى نیست و وقوع بعثت پیامبران را مورد شک قرار داد. ابوحاتم رازى به مقابله با آن پرداخت و کتاب اعلام النبوة را در تأیید اثبات نبوت پیامبران و ردّ دیدگاه زکریاى رازى نوشت.
گویا ابوحاتم در دیلم ادعاى ظهور مهدى در تاریخ معینى را کرد، ولى چون زمان مقرر رسید و مهدى ظهور نکرد، مردم از وى بریده و مرداویج قصد جان وى را کرد. او نیز از دست مرداویج فرار کرده و در پنهان در سال 322 ق از دنیا رفت. البته زمانهاى دیگرى نیز براى مرگ وى بیان کرده اند. از کارهاى مهم ابوحاتم رازى نقد کتاب المحصول نسفى است. وى در این زمینه کتاب الاصلاح را نوشت و به اصلاح دیدگاههاى نسفى پرداخت. او کلیات مباحث فلسفى المحصول نسفى را پذیرفت ولى ایرادهایى نیز به آن وارد نمود. مهمترین ایراد ابوحاتم به نسفى، الغاء شریعت در دور هفتم از سوى نسفى بود. ابوحاتم معتقد بود که دور اسلام و عمل به شریعتِ آن پایان نیافته و در تمام ادوار تاریخ، هر باطنى احتیاج به یک ظاهر دارد و نطقاء در هر دوره اى معانى باطنى را منکشف ساخته و به ظاهر کارى ندارند. ابوحاتم همچون نسفى به تنزیه مطلق خداوند، هفت دور، عدم شریعت آورى حضرت آدم معتقد بود، ولى در بحث اوصاف نفس کلى با نسفى اختلاف داشت. نسفى نفس کلى را ناقص دانسته، در حالیکه ابوحاتم آن را کامل مى دانست.
از کتابهاى دیگر ابوحاتم کتاب الزینه است که در فقه اللغة مى باشد. او در انتهاى الزینه به فرق و مذاهب اسلامى پرداخته و عقاید آنان را توصیف کرده است. بنابراین کتاب ابوحاتم به عنوان یکى از قدیمی ترین کتب ملل و نحل مورد استفاده محققان قرار گرفته است. این کتاب ترجمه شده و به عنوان گرایشها و مذاهب اسلامى در سه قرن نخست هجرى به چاپ رسیده است. کتاب اعلام النبوه، الزینه و قسمتهاى باقى مانده از الاصلاح به چاپ رسیده اند. (1)
ابوحاتم نیز مثل نسفى امامت عبیدالله را ردّ کرده و در طیف قرامطه باقى ماند و به مهدویت محمد بن اسماعیل فرامى خواند. دیدگاههاى اصلاحى ابوحاتم به تأیید فاطمیان رسید و مى توان گفت که جهان بینى ابوحاتم مورد پذیرش اسماعیلیان قرار گرفت. (2)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.