پاسخ اجمالی:
واحد به معناى چيزى است كه هيچ گونه جزيى ندارد؛ سپس به هر چيزى كه از نوعى يگانگى برخوردار است اطلاق مى شود. این لفظ شش معنی دارد: واحد نوعی؛ واحد اتصالی؛ بی نظیر؛ چيزى كه قابل تجزيه نيست؛ واحد عددى؛ واحدى كه مبدأ خط است. خدای واحد مفهومش اين است كه نه اجزايى براى او تصوّر مى شود و نه كثرت و تعدّدى. احد نيز از همين ريشه و به معناى واحد است؛ یا اینکه احد به ذاتى گفته مى شود كه تعدّد و كثرت نمى پذيرد، نه در خارج و نه در ذهن، به خلاف واحد كه در خارج یا در ذهن براى آن دوم و سوم تصوّر مى شود.
پاسخ تفصیلی:
«واحد» از مادّه «وحدت»، به گفته راغب در مفردات در اصل به معناى چيزى است كه هيچ گونه جزيى براى آن نيست؛ سپس توسعه يافته و به هر چيزى كه از نوعى يگانگى برخوردار است اطلاق مى شود.
او مى افزايد: لفظ «واحد»، مشتركى است كه در شش معنا استعمال مى شود: 1. واحد نوعى يا جنسى، مثل اين كه مى گوييم انسان و اسب در جنس حيوان يكى هستند؛ و زيد و عمرو، از نظر نوع انسانى يكى هستند، 2. واحد اتصالى، مانند يك انسان يا يك درخت، 3. واحد به معناى بى نظير و بى مانند، 4. واحد به معناى چيزى كه قابل تجزيه نيست، 5. واحد عددى، مثل اين كه مى گوييم واحد، اثنان، ثلاثه (يك، دو، سه) 6. واحدى كه مبدأ خط است؛ مثل اين كه مى گوييم نقطه واحد، و هنگامى كه اين واژه را وصف خدا قرار مى دهيم، مفهوم اش اين است كه نه اجزايى براى او تصوّر مى شود و نه كثرت و تعدّدى.
«احد» نيز از همين ريشه و به معناى واحد است. بعضى هر دو را مترادف و يكسان مى دانند؛ و بعضى معتقدند كه ميان اين دو، فرق است، «احد» به ذاتى گفته مى شود كه تعدّد و كثرت نمى پذيرد، نه در خارج و نه در ذهن، و لذا داخل در باب اعداد، نيست. به خلاف «واحد» كه براى آن دوم و سوم، تصوّر مى شود، يا در خارج، يا در ذهن، و لذا اگر بگوييم احدى نيامد، مفهوم اش اين است كه هيچ كس نيامده، ولى اگر بگوييم: واحد نيامد، ممكن است دو يا چند نفر آمده باشد.(1)
بعضى نيز احتمال داده اند كه «احد» در مقابل مركّب است ولى «واحد» در مقابل متعدّد است.(2)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.