پاسخ اجمالی:
پیام هایى را که مدّعى هستند به وسیله میزگرد از ارواح دریافت مى دارند به هیچ وجه قابل اعتماد نیست و ارزش علمى ندارد. زیرا این پیام ها یک عیب اصولى دارد و آن این که: یا از کلّیّاتى است که در زندگى هرکس مصداق هایى براى آن وجود دارد، و یا مربوط به مسائلى است که راهى به سوى اثبات و نفى آنها وجود ندارد.
پاسخ تفصیلی:
پیام هایى را که مدّعى هستند به وسیله «میزگرد» از ارواح دریافت مى دارند به هیچ وجه قابل اعتماد نیست و ارزش علمى ندارد؛ زیرا این پیامها یک عیب اصولى دارد و آن این که: یا از کلّیّاتى است که در زندگى هرکس مصداق هایى براى آن وجود دارد، و یا مربوط به مسائلى است که راهى به سوى اثبات و نفى آنها در دست نیست.
توضیح اینکه: هرکس در زندگى خود شاهد شکستها و پیروزیهایى بوده است؛ در امتحانات و مسائل درسى، در کسب و کار و امور تجارى، در مبارزات سیاسى، در امر ازدواج، در معاشرت هاى دوستانه و مانند اینها.
ناگاه او در مجلسى حضور مى یابد که کسى پشت میز نشسته و روى تعمّد، یا بر اثر تلقیناتى مدّعى ارتباط با ارواح است. از او خواهش مى کنند که با فلان روح تماس بگیرد و پیامى براى این شخص بیاورد. پیام به این صورت بیرون مى آید:
«از شکستى که براى شما پیش آمده، ناراحت نباشید، این شکست قابل جبران است.»
یا این که مى گوید: «مواظب باشید پیروزیهاى خود را به سادگى از دست ندهید!»
افراد عادى از شنیدن این سخن، بسیار تعجّب مى کنند و تصوّر مى نمایند که روحى از اسرار و رازهاى درونشان خبر داده، در حالى که این سخن یک «کلّى گویى» بیش نبوده که براى همه ممکن است، ولى این شما هستید که آن را بر حوادث خاصّى که در ذهنتان بوده تطبیق مى کنید و تصوّر مى نمایید از روى این حوادث خصوصى و شخصى پرده برداشته شده، در حالى که چنین نیست.
و یا «مثلاً» هرکس از ما، در عمر خود به دوستان و آشنایان خود خدماتی کرده ایم، و چه بسا در میان آنها افرادى بوده اند که قدر خدمت ما را نشناخته اند و ارزشى براى آن قائل نباشند، و صحنه هاى مربوط به این موضوع، در گوشه و کنار ذهن ما باقى مانده است.
ناگاه مى شنویم کسى بدون هیچ گونه مقدّمه، مدّعى مى شود که روح فلان به شما چنین پیام فرستاده: «شما به کسى نیکى کرده اید و او به شما بدى مى کند امّا مکافات خود را خواهد دید!...»
فوراً تصوّر مى کنید این شخصِ مدّعى ارتباط، از درون شما خبر داده، و در انتظار مکافات عمل طرف خواهید نشست.
یا این که «مدیوم» مدّعى مى شود که روح پدر شما حاضر است و مى گوید: «من از شما راضى هستم، خیرات براى من بفرستید!...»
روشن است این مطلب از مطالبى است که هیچ گونه راهى براى اثبات و نفى آن وجود ندارد که واقعاً پدر من از من راضى است یا نه.
اکنون اجازه بدهید قسمتى از پیامى را که یکى از دوستان براى من گرفته بود و با خطّ خودش موجود است براى شما نقل کنم; او مى گفت در ارتباطى که من گرفتم، پیامهایى براى شما داده شده است، از جمله:
در اختیار ایشان چیزى است که خیلى آن را عزیز و محترم مى شمارد!
بگو شما چرا کار آن کسى را که به شما مراجعه کرد، انجام ندادید؛ آن کار موجب رضاى خدا است!
بقدرى او را مجذوب کرده است که نهایت ندارد!
تصدیق مى کنید این کلّیّات هرگز نمى تواند دلیل ارتباط با روح گردد; زیرا مسلّماً هر کسى چیزى دارد که عزیز و محترمش مى شمارد، و در میان مراجعین متعدّدى که به انسان مراجعه مى کنند ممکن است کسى باشد که کار او انجام نگرفته باشد و اگر مى شد بهتر بود و مانند اینها.
معذرت مى خواهم وقتى این کلّى گویى ها را مى شنوم به یاد فالگیران قدیم مى افتم - شاید الان هم باشند - که با چند عدد نخود، حوادث زندگى فعلى و گذشته و آینده انسان را پیش بینى مى کردند؛ پس از جابه جا کردن چند دانه نخود روى آن خم شده و چشم به آن دوخته، چنین آغاز سخن مى کردند:
ـ در همسایگى شما مرد بلندبالائى هست، از او برحذر باشید!
ـ خطرى براى شما پیش آمده که به خیر گذشته، مواظب باشید تکرار نشود!
ـ تا هفته آینده یک خبر خوشى به شما مى رسد و اگر تا هفته آینده نرسید، تا ماه آینده و یا تا سال آینده مى رسد.
ـ در بچّگى کسالتى پیدا کردید که خیلى شما را ناراحت نمود!
ـ اسرار خود را به همه کس نگویید!
ـ خوابهاى خوشى خواهید دید!
ـ مسافرى در سفر دارید که در آینده نزدیکى باز مى گردد!
ـ زیاد براى بعضى مطالب غصّه نخورید، کم کم درست مى شود!
این «جمله ها» در افراد عادى اثر غریبى مى بخشد و تعجّب مى کنند از این که این فالگیر باهوش چگونه با چهار عدد نخود، و مانند آن، همه گذشته و آینده آنها را پیش بینى کرد و حتّى از خوابهاى آنها و مسافر آنها هم خبر داد؟!
در حالى که هیچ جاى تعجّب ندارد، هرکس قاعدتاً مسافرى در سفر دارد - یکى از دوستان یا بستگان - و خوابهاى خوب و بدى هم مى بیند؛ در کودکى هم همیشه سالم نبوده، لابد گاهى بیمار هم شده است؛ همسایگان او هم همه «کوتوله» نیستند! مسلّماً براى پاره اى از مطالب هم غصّه مى خورد و امید است یواش یواش درست شود!
و یا این که در حاشیه تقویمها (مثلاً در دیماه) مى خوانیم:
«اوضاع کواکب دلالت دارد بر وزیدن بادهاى سرد، و انقلاب هوا، و نزول برف و باران در بعضى شهرها و کوهپایه ها، و بروز بعضى از حوادث در بعضى از ولایات، و درگذشت یکى از بزرگان در یکى از ممالک، و رونق بازار منسوجات، و عزّت لحوم و دسوم!» و در فصل بهار - مثلاً - چنین مى خوانیم:
«اوضاع کواکب دلالت دارد بر اعتدال هوا، و نزول بارانهاى نافع و آمدن سیل در بعضى از بلاد، و میل مردم به تفرّج، و اختلاف بعضى از دول، و ظهور اراجیف در پاره اى از بلاد و صلاح حال بعضى از پیشه وران، و آفت بعضى از محصولات و...» ناگفته پیدا است که کشف این حقایق بزرگ! نیازى به زحمت مطالعه اوضاع کواکب و رصد کردن ثوابت و سیّارات ندارد؛ بلکه مطالعه اوضاع روزمرّه و همه ساله همین کره زمین بى مقدار، براى پى بردن به این اسرار کافى است، حتماً در فصل «بهار» و «زمستان» حوادث مزبور، آن هم در بعضى از بلاد، رخ خواهد داد!
پس چه نوع پیام هائی اطمینان بخش است؟ پاسخ این سوال خیلی روشن است، باید پیام، پیامى باشد که انگشت روى مسائل خصوصى با تمام مشخّصات آن بگذارد و از مطالب کلّى که همه کس از آن باخبرند نباشد.
مثلاً، شما اسم چندنفر از دوستان دورتان را در نظر بگیرید (از اسمهائى باشد که زیاد هم مأنوس نباشد)، اگر مدّعى ارتباط توانست آن اسمها را صریحاً در ذهن شما بخواند، مى توان ادّعاى او را تا حدودى پذیرفت.
یا این که شما در میان دفتر تلفن خصوصى خود، یا عمومى، نام چند نفر را بطور سرّى علامتگذارى مى کنید، اگر مدّعى ارتباط توانست شماره تلفن همه آنها را که شما علامت گذارده اید، بطور صحیح بگوید، معلوم مى شود یک مطلب عادى نیست.
منظور ما از نشانه گرفتن نیز همین چیزهاست؛ نشانه هاى خصوصى و مشخّصى که افراد عادى از آن آگاه نباشند؛ اگر کسى توانست در ارتباطات خود چنین نشانه هایى را بدهد، گفته هاى او را باید مورد مطالعه قرار داد، و الاّ گفتن کلّیّات به هیچ وجه ارزش علمى در این بحث ندارد.(1)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.